🌹🕊🕊🕊🌹
#عاشقانه_شهدا😍
#خاطره_ی_همسر_شهید
امین روزها وقتی از اداره به من زنگ میزد و میپرسید چه میکنی اگر میگفتم کاری را دارم انجام میدهم
میگفت «نمیخواهد! بگذار کنار، وقتی آمدم با هم انجام میدهیم.»
میگفتم «چیزی نیست، مثلاً فقط چند تکه ظرف کوچک است»
میگفت «خب همان را بگذار وقتی آمدم با هم میشوریم!»
مادرم همیشه به او میگفت «با این بساطی که شما پیش میروید همسر شما حسابی تنبل میشود ها!» امین جواب میداد
«نه حاج خانم! مگر زهرا کلفت من است. زهرا رئیس من است.»❤️
#روایت_همسرشهید_امین_کریمی
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
🌷🍃 🌷🍃 🌷🍃
🍃🌷 🍃🌷 🍃
🌷🍃 🌷🍃
🍃🌷🍃
🌷🍃
🍃
از #دنیا که بگذریم....
از همان #دلبستگی هایمان...
همان خود خودمان!
از همه ی اینها که گذشتیم...
تازه می شویم لایق...
لایق #شهادت...💚
#شهید کسی ست...
که جز #خدا ...دیگر کسی را نمی بیند.
و ما کسانی هستیم، که جز #خود کسی را نمی بینیم...
همه ی اینها حرف های تکراری ست...
بارها نوشته ایم...
بارها درجاهای مختلف خوانده ایم...
چقدر در گوشمان اینها را گفته اند...
خسته شده ام از این همه تکرار...
تکرار حرف هایی که باید #عمل شوند، ولی جایشان می شود؛ همان پشت گوش...
خودم را میگویم
بارها و بارها تکرار کردم و گفتم شهدا شرمنده ام اما در عمل، هیچ...😔
#شهادت_نصیب_ما_میشد_ای_کاش 💔
🌷| @dosteshahideman
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
💌🕊💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌
💌🕊
🕊
#قرار عاشـــ❤ـــقی
کانـــال#دوست شــ❤ـــهید من
معرفی#شهید_زینب_کمایی
💌
💌🕊
💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊💌🕊
دوست شــ❤ـهـید من
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊
🌹
#قرار_عاشقی_کانال_دوست_شهید_من
#هر_روز_معرفےیک_شهید
🌷نام :زینب(میترا) کمایی
🌷نام پدر:جعفر
🌷ولادت:خرداد۱۳۴۶ آبادان
🌷شهادت:شب اول فروردین ۱۳۶۱شاهین شهر اصفهان
🌷وضعیت تاهل:مجرد
🌷نام جهادی:-
🌷آخرین مقام:بسیجی وفعال فرهنگی مسجد
🌷نحوه شهادت:درراه بازگشت ازمسجدتاخانه توسط گروهک منافقین ربوده شدوباگره زدن چادرش اوراخفه کردندوبه شهادت رساندند
🌷سن شهادت:۱۴
🌷علاقه:علاقه زیادی به امام خمینی وکارفرهنگی داشت
🌷قسمتی از وصیت نامه شهید:
وصیتنامه شهید جدول به جامانده ازاین شهیده است که هرروز براعمال روزانه خودنظارت میکردوجهادنفسانی میکرد
#یادش_با_صلوات
(کپی از معرفی شهید با ذکر صلوات برای شادی روح پدرم ،آزاد است. )
زکات دانستن این مطلب ارسال به دیگری است.
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊
دوست شــ❤ـهـید من
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊
🌹
برگی از دفتر خودسازی شهیده دانشآموز «زینب کمایی»
مادر این شهید 14 ساله درباره دفتر خودسازی زینب، این گونه روایت میکند:
زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله و نماز امام زمان(عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سورههای قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کمخوردن صبحانه، ناهار و شام.
دخترم جلوی این موارد ستونهایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبه کارهایش جدول را علامت میزد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی زینب در پوشیدن و خوردن افتادم به یاد آن اندام لاغر و نهیفش که چند تکه استخوان بود، به یاد آن روزههای مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شبهای طولانی و بیصدایش، به یاد گریههای او در سجدههایش و دعاهایی که در حق امام خمینی(ره) داشت.
زینب در عمل، تکتک موارد آن جدول خودسازی و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود را رعایت میکرد.
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊
دوست شــ❤ـهـید من
🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊
🌹
« اولین شب فروردین ماه سال 1361 بود. چند ساعتی از نماز مغرب و عشا میگذشت اما او هنوز به خانه برنگشته بود. ساعتی قبل از اذان برای خواندن نماز جماعت به مسجد المهدی رفته بود. همیشه بلافاصله بعد از تمام شدن نماز به خانه برمی گشت. جستجو در کوچه و خیابان ها فایده ای نداشت. او حالا آن چنان بی نشان شده بود که انگار هیچوقت نبوده است؛ هیچوقت... »
فیلم مستند "من میترا نیستم" روایتی است از زندگی دختری نوجوان و انقلابی به نام "زینب کمایی" که در ابتدای دهه شصت و در کوران تحرکات شوم سازمان منافقین ، به دلیل فعالیت های مذهبی - سیاسی اش مورد خشم و کینه اعضای این گروه قرار میگیرد. این اثر به کارگردانی محسن امانی و تهیه کنندگی مقداد اموری در مدت زمان 38 دقیقه مخاطب را با این شخصیت کمتر شناخته شده از تاریخ انقلاب اسلامی آشنا میکند.
این فیلم مستند که در موسسه فرهنگی و هنری آسمان هفتم تهیه و تولید شده ، روایت خود را با نگاه بر مستندات ارائه شده در کتاب "راز درخت کاج" نوشته سرکار خانم معصومه رامهرمزی به پیش می برد.
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊
دوست شــ❤ـهـید من
🌹🕊🕊🕊🌹
#من_میترا_نیستم
قبل از انقلاب نه تنها نماز و روزه اش ترک نمی شد،بلکه در میان خانواده و دوستانش به رعایت حجاب☺️ مشهور بود.
همیشه از اینکه نامش میترا است رنج می برد و پدرش را به این خاطر ملامت می کرد. بعد از انقلاب با هم فکری برخی از دوستان هم عقیده اش نام زینب😍 را انتخاب کرد. اگر کسی میترا صدایش می کرد،جواب نمی داد.☺️
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
1_27468732.mp3
زمان:
حجم:
6.87M
#یار_دبستانی_من
این سرودزیبا به مناسبت آغاز سال جدید تحصیلی تقدیم میگردد.
🌹| @dosteshahideman
#دلنوشته
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد …
پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟
گفت : سربند #یازهرا !🌹
گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟
گفت : نه ! آخه من مادر ندارم …😔😭
🕊| @dosteshahideman