⚘﷽⚘
🌹امانتی حضرت زهرا علیهاالسلام🌹
باردار بود. همسرش به او گفت : بیا کربلا نریم، ممکنه بچه از دست بره. رفتند کربلا ، حالش بد شد و دکتر گفت : بچه مرده ! مادر با آرامش تمام گفت: درست میشه.چاره اش رفتن کنار ضریح امام حسین علیه السلام است. خودشون هوای ما را دارند.
کنار ضریح امام حسین علیه السلام قدری گریه کرد،خواب دید که خانمی یک بچه در بغلش گذاشت . از خواب بلند شد ، رفتند دکتر ، به ا و گفتند :این بچه همان بچه ای که مرده بود نیست ؛ معجزه شده!
وقتی مادر شهید همت می خواست پیکر مطهر فرزندش را که سرش از بدن جدا شده بود ، داخل قبر بگذارد، رو به حضرت زهرا علیها السلام گفت: خانم! امانتی تون رو بهتون بر گردوندم.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#یادش_با_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_الفرجهم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
همیشه میگفت:
بانوی دو عالم مزار نداره،اگه شهید شدیم باید خجالت بکشیم مزار داشته باشیم
شهید شد و پیکرش برنگشت💔
#شهید_میثم_نظری
#یادش_با_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_الفرجهم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
💢 در محضر شهید
🔲 یادم هست که در ضلع جنوبی جزیرة مجنون شهید اشتری هر شب یک گروهان را جهت کندن کانال میبردند.
🔰 تازه کانال آماده شده بود که دشمن پاتک زد و از زمین و هوا آتش میریخت، ولی شهید اشتری در آن کانال با تمام قوا مقاومت میکرد
❄️ و هر چه دشمن پاتک میزد، با شکست مواجه میشد و پا به فرار میگذاشتند. شش شبانه و روز در آنجا مقاومت و پایداری می کردند،
📶 به طوری که حتی شهید زین الدین نیز باور نمیکردند که در آن کانال چنین مقاومتی سرسختانهای کنند.
📶 بعد از این عملیات سردار شهید زین الدین علاقة خاصی به شهید اشتری پیدا کرده بود، حتی لحظهای مایل نبود که شهید اشتری از جلوی چشمانش کنار رود
🔷 و آنچنان به شجاعت، دلیری و مخلص بودن وی ایمان آورده بود که حساب جداگانهای برای او باز کرده بود و همیشه سعی میکرد در کارهای مهم و حساس از نقطه نظرات و پیشنهادات ایشان بهرة کافی ببرند.
#سردار_شهید_محمد_ناصر_اشتری
#یادش_با_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_الفرجهم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#خستگی_ناپذیر
🌷فرزند شهید کاظمی در خاطره ای از پدر بزرگوار خود میگوید:
دانشگاه من نزديک محل کار بابا بود و بيشتر شب ها با او بر مي گشتم خانه .خب بايد #صبر مي کردم تا کارهايش تمام شود . بعضي وقت ها به ساعت 11 يا حتي ديرتر هم مي کشيد. به غير از ماه رمضان به ياد نمي آورم بابا زودتر از 8 شب آمده باشد خانه.
من مي رفتم در يک اتاقي و مشغول به درس خواندن می شدم .بعضي وقت ها هم دراز مي کشيدم و چرتي مي زدم.
وقتي با بابا بر مي گشتيم خانه، براي من ديگر جاني باقي نمانده بود.اما بابا که قطعا خيلي بيشتر از من دويده بود و خسته شده بود، در خانه را که باز مي کرد چنان #سلام_گرمي مي کرد که انگار تازه اول صبح است و بيدار شده است. مي گفت:« #خيلي_مخلصيم»، «#خيلي_چاکريم»!
هميشه در تعجب بودم که بابا چه حالي دارد با اين همه کار و خستگي اين قدر #شارژ و #سرحال است.🌷
#یادش_با_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_الفرجهم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•