eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
996 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🍃🌹 🌷 💠سردار خیبر 🔸↫یه شب خواب بودم که تو خواب دیدم دارن در میزنن . در رو که باز کردم دیدم با یه موتورتریل جلو در خونه وایساده و میگه بریم . 🔹↫ازش پرسیم کجا گفت یه نفر به ما احتیاج داره . سوار شدم و رفتیم . سرعتش زیاد نبود طوری که بتونم آدرس ها رو خوب ببینم 🔸↫وقتی رسیدیم از خواب پریدم . از چند نفر پرسیدم که این خواب چیه گفتن خوب معلومه باید بری به اون آدرس ببینی کی به احتیاج داره . 🔹↫هر جوری بود خودمو به اون رسوندم و درزدم . دررو که باز کردن دیدم یه اومد جلوی در . نه من اونو میشناختم نه اون منو . 🔸↫گفت: بفرمایید چیکار دارید ؟ ازش پرسیم که با کاری داشته؟؟ یهو زد زیر گریه . گفت چند وقته میخوام کنم . 🔹↫دیروز داشتم تو خیابون راه می رفتم و به این فکر میکردم که چه جوری خودم رو کنم که یه دفعه چشمم اوفتاد به یه تابلو که روش نوشته شده بود . 🔸↫گفتم میگن شماها اید اگه درسته یه نفر رو بفرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم . الان شما اومدید اینجا و میگید که از شهید همت اومدید ... 🌷 📚برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند 🌟| @dosteshahideman 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
💠آسید مرتضی، میگفت..هرکه میخواهد مارا بشناسد قصه ی رابخواند.⚡️اما حالا من مینویسم ؛هرکه میخواهد کربلارابشناسد قصه ی را بخواند.. 💠هرکه میخواهد ۸ سال را بشناسد قصه ی سوریه را بخواند📖.. هرکه میخواهد شدن حاج همت را لمس کند😔 قصه ی بی سر شدن نوجوان ۱۷ ساله ای به نام عزالدین رابخواند.. 💠هرکه میخواهد شدن حسین خرازی را لمس کند قصه ی آن مجاهد ویلچرنشین💺 تفنگ به دست را بخواند.. 💠هرکه میخواهد مظلومیت امام خمینی را لمس کند قصه ی مظلومیت سربازان و سید حسن نصرالله را در سوریه بخواند👌.. 💠هرکه میخواهد قصه ی را لمس کند قصه ی آن سرباز حزب الهی ک سینه اش راشکافتند و قلبش❤️ را به نیش کشیدند بخواند😭.. 💠هرکه میخواهد قصه ی جسارت و را بداند قصه ی زنان و فرزندان سوری را بخواند.. هرکه میخواهد معنای سربر نیزه را بداند قصه ی را بخواند📝.. 💠هرکه میخواهد بی شدن سه ساله ی ارباب را لمس کند قصه ی دختران بی بابا شده ی ایرانی و لبنانی را بخواند.. 💠هرکه میخواهد قصه ی ام وهب را لمس کند قصه ی شیر زنان افغانستانی رابخواند... هرکه میخواهد معنای اربا ارباشدن را لمس کند قصه ی را بخواند.. 💠آری آسید مرتضی تمام تاریخ 🗓جمع شده است درقصه ی ... بازهم دارد برای کفر رجز میخواند.⚡️اما اینبار با شیعه و سنی و مسیحی و... 💠همت و چمران و باکری و باقری و کاظمی و محمدی وهاشمی همه شده اند.. حر و وهب و جون و ادحم و مالک و مجمع همه زنده شده اند.. 💠آری آسیدمرتضی ۷۲ تن شهید نینوا زنده شده اند✌️.. شمر و خولی و حرمله و ابن زیاد زنده شده اند.. قصه ی و جسارت و سربزنیزه و دست بریده و عطش😓 زنده شده است.. 💠در سوریه... در شام... اما اینبار سپاه جوانان سیدالشهداء و سربازان امام زمان به فرماندهی شاهزاده ای سه ساله در کرببلایی دیگر قدرت نمایی میکند👊... 🔸کافرهمه را به کیش خود پندارد 🔹ما را ز سر بریده میترساند😏 🔸ماخود به سر هدیه کنیم 🔹وقتی که کسی روضه ی خواند 💔| @dosteshahideman
#کلام_شهید ✍شهید حسن تمیمی : 🍃| دنــیـ🌍ـا رنگ #گناه 🔥 دارد دیگرنمیتوانم #زنده بمانم 😞✋|🍃 🕊| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🌷 💠آقا محمدتقی ولحظات آسمانی شدنش 🔰 از پیش که برگشت حدود ده دقیقه به 2⏰ بعداز ظهر بود. 21فروردین🗓 صدای تانکهای دشمن و میشنیدیم👂اسلحه تو دستش بود وداشت . 🔰یهو محمدتقی به نیروها هشدارداد🚨 که: وهمه خیز برداشتیم و بخیر گذشت. ازجاش بلند شد👤 ومی خواست بده توی سنگر. منم اومدم برم سمتش که لباسش وبتکونم. دیگه نفهمیدم چی شد. 🔰خمپاره ای💥 خورد به نیم متری جایی که ایستاده بود و از انفجار من پرت شدم به دیواره ی سنگر وچند ثانیه ای⏱ گیج بودم، گرمای خون پیشونی💔 وبینی م به من فهموند که م. 🔰یهو یاد لحظه قبل انفجار افتادم🗯 که محمد داشت میومد سمت من. کل فضای پر از خاک بود و چیزی دیده نمیشد❌ فقط یه سیاهی، یه سایه👤 روبروم میدیدم، باهمه ی وجودم میگفتم فقط تقی من نباشه😢 🔰رفتم دیدم 😭 وقتی میخوابید دهنش بازبود اونجا هم دیدم دهنش بازه. دوسه تا کوچیک و...چشم راستش👁 کاملا پراز خون بود. دست کشیدم روی چشاش، سوراخ شده بود😔 🔰پشت بیسیم📞 فقط داد میزدم محمود-محمود-تقی. واز بچه ها خواستم سریع آمبولانس🚑 بفرستن. عزیزترین دوستم💞 ومهربان برادرم جلوی چشمام پرپرشده بود😭 اتفاقی که همش ازش . 🔰همه ی توانمون رو جمع کردیم تا از اونجا حرکتش بدیم و از مهلکه خارج کنیم. شده بود. جسم بی جانش😔 رو که امیدوار بودیم باشه بلندکردیم. چندقدم میرفتم وزمین می خوردم. بالاخره ماشین امداد🚔 رسید ورسوندیمش پست . 🔰فقط داد میزدم🗣 تورو خدا زودتر بهش برسین. رو از گردنش گرفتم. آمبولانسی اومد و خودمم دیگه داشتم ازهوش میرفتم😓 رسیدیم بیمارستان به من آرامبخش تزریق کردن💉 و دیدم یکی از پرسنل بیمارستان داشت به همکارش می گفت:اون که توی اون اتاقه.... ومن داد زدم گفتم ؟؟؟😭 راوی: آقای حسین مولوی 🌹| @dosteshahideman 🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹
⚘﷽⚘ 🔺هر وقت منزل🏘 مي‌آمد بلافاصله بعد از ناهار با كامپيوتر💻 كار مي‌كرد. وقتي مي‌خواستم كمي كند مي‌گفت: روزي مي‌آيد آنقدر در بخوابيم، بايد قدر بودن را دانست. 🔻روح‌الله دستمالي داشت كه وقت روضه (ع) اشك‌هايش را با آن دستمال پاك مي‌كرد. گفته بود هر وقت شدم🌷 اين دستمال را همراه من در قبر بگذاريد 🌷| @dosteshahideman