eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
939 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم
📚📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 🍂 🍁: ازساچمه تا ترکش سال آخر دبیرستان بود یک روز کلاس راپیچانده وبا بچه های پایگاه رفته بود اردو. عصری که برگشت انگشت شستش باند پیچی شده بود. اول میخواست پنهان کند ونگویدچه بلایی سر انگشتش آورده اما بعدا معلوم شد که توی اردو چیزی را هدف تیراندازی گذاشته اندتا باتفنگ بادی بزنندیکی ازبچه ها گفته هدف راجابه جاکنید هم هدف را گرفته روی دستش وگفته بزنید ساچمه را زده بودند روی ناخن شستش. درعکس رادیوگرافی ساچمه کنار بنداول انگشت پیدابود رضاآن روز عمل شد، راازانگشتش درآوردندوبه خیر گذشت اما ماتحمل همان اندازه جراحت اورا هم نداشتیم . دی ماه همان سال ۹۲وقتی در تهران رفتم بالای سرش هنوزلباس رزمش تنش بود. از زخم هایش فقط جای یک زخم زیر چانه وترکشی که به سرش اصابت کرده بوددیده می شد. در مراسم تشییع زخم های تنش راکه دیدم یاد ان افتادم وتلخی زخم انگشت شستش اما آن زخم کوچک کجا وجراحت ناشی ازاصابت ۳۵ ترکش به و کجا... یکی ازترکش ها از زیر کتف چپش بیرون زده بودوشاید باهمان ترکش پریده بود روح شـ‌هـیـد 🌷🍃 @dosteshahideman 🍃🌷 🍂 🍁: پشت پا به فوتبال و همه چیز در ایام نوجوانی،یک‌ روز توی حیاط خانه یک توپ پلاستیکی‌کاشت جلوی من و گفت: وایسا،می خوام دریبل بزنم ، گفتم:بزن ببینم! و به راحتی دریبلم زد. گفت:دوباره و دوباره ایستادم جلوش و دریبل خوردم. توپ را برداشت زد زیر بغلش و گفت: این دریبل مال بود! بعد گفت دو سه تا حرکت دیگر هم دارد و گفت بایستم تا نشانم بدهد. سه تا تکنیک عجیب و غریب زد که من واقعا نتوانستم کاری بکنم و فقط ایستادم و تماشا کردم. آن موقع ها عشقش بود. با بچه های پایگاه می رفت زمین چمن بیمارستان شهدا تمرین می کرد. معلوماتش درباره دنیای فوتبال خوب بود. همه اخبار فوتبالیست های داخلی و خارجی را دنبال می کرد. بارها شده بود که از درس و مدرسه بزند و برود دیدن بازیکن و مربی تیم هایی که به آمده بودند. خاطرم هست از امضا گرفته بود و با بعضی بازیکن های محبوبش عکس یادگاری داشت. یادم هست روزی که یکی از بازیکن های تیم محبوبش از ایران رفت،گریه کرد. حتی پیراهن مشکی پوشید. نامه اعتراضی و پر احساسی هم برای آن بازیکن نوشته بود که بعدا پاره اش کرد. آن روزها آن قدر غرق بود که درسش به طور کامل به حاشیه رفته بود. جوری که حتی در خرداد لطمه ی جدی خورد. اما وقتی رفت ،فوتبال به یک باره چنان از زندگی اش محوشد که انگارقبل از آن هیچ علاقه ای به این ورزش نداشت. بعد از آن من یک بار ندیدم و نشنیدم که فوتبال تماشاکند یا اسمی از یک بازیکن یا تیمی بیاورد. از روزی که رفت ،همه جوره دگرگون شد. به جرأت می گویم که همه ی تعلقات محو شد. برای نقطه ی عطف بود. قبل از سپاه با محمودرضای بعد از سپاه متفاوت است. خیلی چیزها حتی مباح را هم به راحتی بوسید و گذاشت کنار. روح شـ‌ـ‌هیـد 🕊| @dosteshahideman 🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊