eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
929 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست شــ❤ـهـید من
🍃🌸🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 : شهید.مدافع.حرم.سید.سجاد.حسینی اوایل آشنایی و روزهای خوش نامزدی با سید سجاد بود.😍 قبل از همه ی مهمان ها  به دیدنم آمد و از مادرم اجازه خواست که من به دم در خانه بروم.😍 . نمیدانستم،سید برای چه آمده....😢 وقتی به دم در رفتم،دیدم با دسته گل قشنگی منتظرم هست.💐 مهرش روز به روز بیشتر میشد 🌹و محبت و عشقش در وجودم ریشه میدواند.🌷 . رو به من کرد و گفت: میخواهم حرفی به شما بزنم،امشب هوای من را بیشتر از وقتهای دیگر داشته باش.☺️😣 خندیدم و گفتم:سید هوای شمارا دارم ولی اگر بزرگترها به من اجازه بدهند.❤️ گفت:پس هرچه بنویسم،قبول است؟ گفتم:اصلا قباله برایم مهم نیست.😔 جواب داد:پس قباله را در حد وسعم 🖊مینویسم که تا  از ،همه ی ان را به تو بدهم. در طول زندگیمان هیچوقت از او مهریه ام را نخواستم. . مهریه ی من  و  سید سجاد به من بود که برایم سنگ تمام گذاشت و رفت. 👇👇 @dosteshahideman 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
هر صبـح چیزے از در ما مے کنـد مے دانم هنـوز تڪہ اے از یـاد شما، عطـر شما در مـا باقے ستـــ... سلام.صبحت.بخیر.علمدار ❤️| @dosteshahideman
⭕️تازه رسیده بودم به قرارگاه و می‌خواستم را ببینم. همینطور که داشتم می‌رفتم، عجیبی دیدم😨 درآن هوای گرم♨️ و در آن موقع از ظهر ،که تمامی نیروها از شدت گرما داخل سنگر و‌یا خواب💤 بودند، حاج احمد کنار تانکر آب💧 نشسته بود و ، ظرف های ناهار🍽 بچه های قرارگاه را می‌شست. ⭕️گفتم شاید حاج احمد نباشد، وقتی جلوتر رفتم، دیدم خود اوست آدمی مثل حاج احمد با آن همه برو و بیا تیپ ۲۷ حضرت رسول (صل‌الله‌علیه‌وآله) و مسئول قرارگاه تاکتیکی، بیاید و کنار تانکر آب، های نیروهایش را بشوید⁉️ ⭕️فوری دوربینم📷 را آماده کردم و خیلی سریع، از اینکه متوجه شود از او در آن حالت عکس گرفتم📸 به روایت:احمدحمزه‌ای 📚کتاب: 🔸ای ما وصدچو ما ز خراب و مست 🔹ما خسته ایم تو بی ما چگونه ای؟! @dosteshahideman