eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
935 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊 🕊 همسر عزیزم از تو می خواهم همیشه در سختی ها و مشکلات به خدا توکل کنی و با ذکر نام خدا آرامش بگیری و بدانی وجود و حضور ما همه وسیله ای است و بود و نبود ما خیلی مهم نیست.اگر توکل کردی خدا را در همه حال حس می کنیو می بینی پشتیبان و یاور محکمی داری و هیچ وقت تنهایی و ترس بر تو غلبه نخواهد کرد. 🕊| @dosteshahideman 🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊🕊
🍃🌸🍃 روایتی خواندنی ازهمسر صبور سوریه که بود، هرشب حتما با من تماس داشت. حتی سری اولی که مجروح شده بود و من از این موضوع کاملا بی خبر بودم، از بیمارستان تماس میگرفت و آنقــدر عادی برخــورد میکرد کــه من اصلا متوجه نشــدم مجروح شده؛ در واقع خــودش را مقیــد به تماس بــا خانواده میدانســت که در آن شــرایط هم حواســش به ایــن موضوع بود. وقتی هم که مــن از مجروحیتشــان خبــر دار شــدم، گفت: "هراتفاقی افتاده باشد مهم نیست! مهم این است که تو الان در حال صحبت با من هستی."😊 هر بار مجروح میشد با واسطه خبردار می شدم؛ از طریق دوستان و اطرافیانشان. و این باری که شهید شد بار چهارم رفتنش بود! واقعا هرباری که میرفت، دلتنگیها بیشتر میشد. خصوصا سری ســوم که این دلتنگی هم برای من، هم برای همسرم زیاد شــده بود؛ طوری که دائم پشــت تلفن به زبان میآورد. سری های قبل اصلا این موضوع را به رو نمی آورد و در جواب دلتنگیهــای مــن هــم میگفــت راه دور اســت و بایــد بــا این دلتنگیها کنار بیایی اما برایمان خســتگی نداشــت. واقعــا راه، راه شــهدا بــود. آقــا جــواد همیشه در صحبتهایش وقتی میخواست به من دلداری بدهــد، میگفــت: "الگــوی شــما بایــد حضــرت زینــب س باشد. سختیهای شــما کجا و ســختیهای خانم حضرت زینب س کجــا." واقعا راســت میگفت؛ خســتگی ما کجا و خستگی خانم کجا؟ اما فاطمه هم بچه بود و دلتنگیهای بچه گانه خودش را داشت. پدرش سوریه که بود همیشه ســراغش را میگرفت و منتظر آمدنش بود. حتی زمان مفقود بودن پیکر هم فکر میکرد پدرش سوریه است و باید منتظر برگشتنش باشد. خود پدرش قبل رفتن، اول قصه حضرت رقیه س را برایش گفت و بعد در مورد ســفرش برای فاطمه توضیــح داد. آنقدر فاطمه با این قصه حضرت رقیه س انس گرفته بود که برخی اوقــات در اوج بیتابی اش به من میگفــت: "مامان حضرت رقیه س هم مثل من اینقدر گریه میکرد؟" @dosteshahideman
👇 لطفا وارد این کانال بشید تا خودتون ببینید👇 🍃 زیبا و جذاب 🍃 پست های کوتاه 🍃 مطالب طولانی و پشت سر هم نداره 🍃 پست های مفید و نکته ای و مهم 🍃 در زمینه های: #روان_شناسی #علمی #طب_سنتی #کلام_علما #همسرانه #حجاب_عفاف وووو😊 http://eitaa.com/joinchat/2179072000Cd60c31f0b9 #انواردین
#همسرانه 💕 ⭕️ هميشه عادت داشت، وقتي من وارد اتاق مي شدم، بلند ميشد و به قامت مي ايستاد.🌹 يك روز وقتي وارد شدم روي زانوانش ايستاد. ترسيدم😨، گفتم: عباس چيزي شده، پاهايت چطورند؟ خنديد و گفت: «نه شما بد عادت شده ايد؟😁 من هميشه جلوي تو بلند ميشوم. امروز خسته ام. به زانو ايستادم».☺️ ميدانستم اگر سالم بود بلند ميشد و مي‌ايستاد. اصرار كردم كه بگويد چه ناراحتي دارد ⁉️ بعد از اصرار زياد من گفت: چند روزي بود كه پاهايم را از پوتين در نياورده بودم👞. انگشتان پاهايم پوسيده است. نميتوانم روي پاهايم بايستم.😔 عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگي رفت.... شهید عباس ڪریمی🌹 #سالروزشهادت🕊 @dosteshahideman
هدایت شده از چند ثانیه
|↫• ڪـانال مدافع حـریمـ عـشقــ {❤️} •↫| #عـاشقانـهـ_های_مـذهـبـے {😍} |↫• #هــمســرانـهـ {😇} •↫| #حــدیث_عــشقــ {☺️} |↫• #چـادرانـهـ {😊} •↫| #پــروفایل_شـیڪـ {😎} http://eitaa.com/joinchat/839843851Cf8e670fd23
از ورای همه حال و احوال این روزهایم ، سلمایت داستانی ست .... دیروز صبح که چشم گشود موهایش را شانه زدم و آهسته آهسته در گوشش خواندم که می آیی... پر پرواز گرفت... گویی جانی نو در او دمید... بالا و پایین میپرید و ذوق می کرد و میگفت بابا مهدی میخواد بیاد... حالا من مانده بودم و یک کوه درد ... که چه بگویمش... چگونه بگویم بابا مهدی می آید اما روی دوش مردم .... @dosteshahideman
⚘﷽⚘ حمید به این چیزها خیلی حساس بود. به من می‌گفت« فاطمه ! این چیه که زن‌ها می‌پوشند ؟ » می‌گفتم « مقنعه را می‌گویی ؟ » می‌گفت : « نمی‌دانم اسمش چیه . فقط می‌دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می‌گیری و روسری و چادر سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ست . دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت‌تر باشی . » گفتم « من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد ؟ خندید گفت « هر دوش »🌹 از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم ، تا یادش باشم ، تا یادم نرود او کی بوده ، کجا رفته ، چطور رفته ، به کجا رفته •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•