🌹🕊🕊🕊🌹
#گذرے_بر_سیره_شـهید
همراه سردار رفتہ بوديم #اصفـهان، مأموريت.
موقع برگشتن، بردمان تخت فولاد.
به #گلزار_شـهدا ڪہ رسيديم، گفت: بچہها، دوست دارين، درے از #درهاے_بـهشت رو بہ شما نشون بدم؟
گفتيم: چے از اين بـهتر، #سردار!😍
ڪفشهاش را درآورد، وارد #گلزار شد.
يڪ راست بردمان سر مزار #شـهيدحسين_خرازے.
با يقين گفت: از اين قبر مطـهر، #درے بہ #بـهشت باز مےشه.
نشستيم...
موقع فاتحہ خواندن، حال و هواے سردار، تماشائے بود.
توے آن لحظہها، هيچ ڪدام از ما نمےدانستيم ڪہ اين حال و هوا، حال و هواے #پرواز است؛
به #دهروز نڪشيد ڪہ خبر #آسمانے شدن خودش را هم شنيديم...
#وصيت ڪرده بود ڪہ حتماً ڪنار "#شـهيد_خرازے" دفنش ڪنند.
دفنش هم ڪردند.
تازه آن روز فهميديم ڪہ بنا بوده از اينجا، #در ديگرے هم به #بهشت باز بشود!
سردار عشق
"#شهیدحاج_احمد_ڪاظمے"
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🕊
🌹🕊🕊🕊
🌹🕊🕊🕊🕊
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃
#گذرے_بر_سیره_شـهید
اسمش برای مڪه درآمد.
اما نمےرفت!
مادرش دوست داشت محمودش حاجـــے بشه.
پرسید:
"خب مـــادر چرا نمےرے .. ؟"
گفت:
"اگر من برم و برگردم، ببینم توے همین مدت ضد انقلاب حمله ڪرد، یڪ عده رو ڪشته، یه جاهائے رو گرفته، ڪه نبودن من باعث اینها شده، چے دارم جواب بدم ...؟
جواب خــــون این بچهها رو ڪے مےده .. ؟"
"شـهید محمود ڪاوه"
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊