eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
941 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #از_گناه_تا_توبه ۲۹ 💠ما چه داخل دین باشیم چه نباشیم وقتی با ساتور یا چاقوی گناه بزنیم انگشتمونو
۳۰ 💠پس قدم اول این شد که بفهمیم گناه یعنی کاری که به ضرر خودمونه هی با خودت قبل اینکه‌بخوای گناهی بکنی بگو من باید خودم رو دوست داشته باشم من نباید منافعم رو با گناه آتیش بزنم ✅ 🌸ای کاش برای جامعه ی ما جا بیفته که یعنی خطای بشر که به ضرر خودش هست چی دین داشته باشیم چی نداشته باشیم ☺️ 🔴کاش در مدارس این رو برای بچه هامون جا انداخته میشد که اگر کسی علیه خودش اقدام کنه، بدهست اگر کسی منافع خودش رو از دست بده، بدهست 🔥🔥🔥 💠طرف گناه میکنه تازه افتخارم میکنه یکی نیست بگه بدبخت داری بیچاره میکنی خودت و استعدادهاتو داری فاجعه به بار میاری 🔥💥🔥💥🔥
⚘﷽⚘ زینب، دختری که بخاطر ، منافقین با خفه اش کرده و به شهادت رسوندنش😔 مادر این شهیده 14 ساله درباره دفتر زینب📖 این گونه روایت می‌کند: 📒زینب در خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن،  خواندن ، نماز غفیله و نماز امام زمان(عج)♥️ ورزش صبحگاهی،  خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن🤲 در صبح و ظهر و شب، کمتر کردن تا کم‌خوردن صبحانه، ناهار و شام. 📒دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود و هر شب بعد از کارهایش جدول را علامت می‌زد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی در پوشیدن و خوردن افتادم به یاد آن اندام لاغر و که چند تکه استخوان بود افتادم. 📒به یاد آن روزه‌های مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شب‌های طولانی و ، به یاد گریه‌های او😭 در سجده‌هایش و دعاهایی که در حق (ره) داشت. 🔰زینب در عمل، تک‌تک موارد آن جدولِ و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود❌ را رعایت می‌کرد. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #از_گناه_تا_توبه ۳۶ 💠چالش اصلی قرآن در مورد گناه و گناه نکردن هست حتی جاهاییم که از کفر و شرک
⚘﷽⚘ ۳۷ 💠دلیل اول برای اصرار خدا به گناه نکردن ما این هست که 👈ما به نفع و ضرر خودمون بی توجهیم 💠چرا اشتباه یا خطایی که من علیه خودم‌و‌به ضرر خودم انجام دادم خدا اسمش رو گذاشته ؟ براش فرمان و دستور گذاشته و عقوبت و پاداش گذاشته؟ چرا؟ چرا اینقدر خدا میاد از جهنم و بهشت صحبت میکنه؟ 🤔🤔 جواب اجمالی رو قبلا گفتیم بخاطر شدت محبت خدا‌به بنده هاش ☺️🌸 💠اما‌ اگر بخوایم مفصّل بگیم یکیش اینه که بعضی انسان ها نفع و ضررشون رو نمی فهمن یا با منافع خودشون بازی می‌کنن و جدی‌ نمی گیرن❌ 🔹یعنی اینطور نیست که به هرکس بگیم (این کار خیلی به نفع توست) یا بگیم (اون کار خیلی به ضرر توست) گوش کنه و اون کار پر ضرر رو ترک کنه! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🔴آموزش روش تخصصی ترک گناه🔴 #از_گناه_تا_توبه ۶۵ 💠وقتی بنده معصیت میکنه خدا لحظه شماری ‌میکنه ب
⚘﷽⚘ 🔴آموزش روش تخصصی ترک گناه🔴 ۶۶ ⭕️نکته مهم: برای اینکه در این قسمت دچار بدفهمی نشین لطفا قسمت های بعدی روهم بخونین. 💠اومدن پیش امام باقر(ع) و‌گفتن: ما تا وقتی پیش شما و در مجلس شما هستیم، خیلی حالمون خوبه و خیلی انگیزه ی طاعت داریم اما وقتی از پیش شما میریم، کم کم حالمون بد میشه و دچار میشیم 💠امام باقر ابتدا یک توضیحی‌به‌ آنها دادن و بعد فرمودن: 🌸«لَوْ لَا أَنَّکُمْ تُذْنِبُونَ فَتَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَخَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً حَتَّى یُذْنِبُوا ثُمَّ یَسْتَغْفِرُوا اللَّهَ فَیَغْفِرَ اللَّهُ لَهُم‏» 🌸اگر شما آن کسانی نباشید که گناه‌می‌کنند و استغفار می کنند، خدا یک عده ای را‌ می‌آفریند که‌ گناه کنند تا بعدش استغفار کنند و خدا آنها را ببخشد (کافی/2/424) 💠اصلا خدا مولا شده تا ببخشد☺️! 🔴دقت کنین خدا فرمان میده ولی ما نمی تونیم همه ی فرمان های خدا‌رو درست اجرا کنیم، لذا باید عذرخواهی کنیم و خداهم می بخشه✅☺️ ✨این چالش اصلی عبد و مولاست✨ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ✍ ڪلام_شهید هر مــا مانند " " است بر چہـره ابن الحسـن (ارواحنا فداه) 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
‌⚘﷽⚘ گاهی وقتا که می‌کنم تو سرت رو پایین می اندازی ... ‌ ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ قسمت👈نود و پنجم ✨ یه کم فکر کرد و گفت: _سه شنبه.😅 گفتم: _دوست
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈نود و ششم ✨ بعد از عقد وحید گفت: _کجا دوست داری خونه بگیریم؟😊 گفتم: _یا نزدیک خونه آقاجون یا نزدیک خونه بابا.🙈😅 وحید هم نزدیک خونه بابا، خونه خوبی اجاره کرد.... جهیزیه منم که آماده بود.وسایلی که به عشق زندگی با امین تهیه کرده بودم،حالا داشتم به عشق زندگی با وحید از تو کارتن درمیاوردم.😍👌 دو هفته از عقد من و وحید گذشت... دو هفته ای که هر روز بیشتر از روز قبل عاشقش بودم.😍💓 مشغول چیدن وسایل خونه مون بودیم. خسته شدیم و روی مبل نشستیم.وحید نگاهم میکرد. نگاهش یه جوری بود. حدس زدم میخواد بره مأموریت.لبخند زدم و گفتم: _وحید...میخوای بری مأموریت؟😒 از حرفم تعجب کرد.گفت: _زن باهوش داشتن هم خوبه ها.😁😍 غم دلمو گرفت... ندیدنش حتی برای یک روز هم برام سخت بود.ولی لبخند زدم و گفتم: _چند روزه میری؟😊😒 -یک هفته نفس بلندی کشیدم و گفتم: _یک هفته؟!!😧😒 چشمهاش ناراحت بود.نمیخواستم ناراحت باشه.بالبخند و شوخی گفتم: _پس خونه رو به سلیقه خودم میچینم. وقتی برگشتی حق اعتراض نداری.☺️☝️ لبخند زد؛لبخند غمگین. وحید رفت مأموریت.... خیلی برام سخت بود.دو روز یه بار تماس میگرفت.اونم کوتاه،در حد احوالپرسی.🙁 وقتی وحید تماس میگرفت سعی میکردم صدام عادی باشه که وحید بدونه زهرا قویه.😊💪حتی پیش بقیه هم بیشتر شوخی میکردم و میخندیدم که وقتی وحید برگشت همه بهش بگن زهرا حالش خوب بود.☺️😔 ولی در واقع قلبم از دلتنگی مچاله شده بود. 😣خودم هم نفهمیدم کی اینقدر عاشقش شدم. وحید اونقدر خوب بود که عشقش مثل اکسیژن تو خون من نفوذ کرده بود. شب بود.قرار بود وحید فرداش بیاد... خیلی خوشحال بودم.😍ساعت ها به کندی میگذشت. صدای زنگ آیفون اومد.تصویر رو که دیدم از تعجب خشکم زد. بابا گفت: _کیه؟ -انگار وحیده😧 -پس چرا باز نمیکنی؟!!😊 درو باز کردم.اومد تو حیاط و درو بست. روی ایوان بودم.واقعا خودش بود.تازه فهمیدم خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردم دلم براش تنگ شده بود... تا منو دید ایستاد.خیلی خوشحال بودم، چشم ازش نمیگرفتم.وحید هم فقط به من نگاه میکرد.بعد مدتی گفتم: _سلام..☺️😅 خندید و گفت: _سلام.😍 تو دستش گل بود.چهره ش خسته بود. چشمهاش قرمز بود ولی باز هم مهربان بود.گفت: _از خواب و استراحتم میزدم تا زودتر کارمو تموم کنم که چند ساعت زودتر ببینمت.😊 پانزده روز به عروسی مونده بود.... همه کارها رو انجام داده بودیم.خونه مون آماده بود.تالار و آرایشگاه رزرو شده بود.کارت عروسی هم آماده بود.🤗😍 وحید گفت: _بهم مأموریت دادن.هرچی اصرار کردم که پانزده روز دیگه عروسیمه قبول نکردن.😒 گفتم: _چند روزه باید بری؟😒 -سه روزه -خب برمیگردی دیگه.☺️😒 از حرفم تعجب کرد.خیلی جا خورد.😳😟😧 انتظار نداشت اینقدر راحت قبول کنم. وحید رفت مأموریت و برگشت.... همه برای عروسی تکاپو داشتن. روز عروسی رسیدگفتم: ✨خدایا خودت میدونی ما هر کاری کردیم تا مجلسمون نداشته باشه.خودت کمک کن جشن اول زندگی ما با تیره نشه.🙏✨ قبل از اینکه آرایشگر شروع کنه گرفتم که بتونم نمازمو اول وقت بخونم.😍✨ لباس عروسم خیلی زیبا بود.یه کت مخصوص هم براش سفارش دادم که پوشیده هم باشه.. درسته که همه خانم هستن ولی من معتقدم حتی خانم ها هم نباید هر لباسی پیش هم بپوشن.لباس عروسم با اینکه پوشیده بود خیلی شیک و زیبا بود.👌 تو ماشین نشستیم.حتی صورتم رو هم با کلاه شنل پوشیده بودم.وحید خیلی اضطراب داشت، 😥برعکس من.بهش گفتم: _کاری هست که باید انجام میدادی و ندادی؟😊 -نه. -وقتی هرکاری لازم بوده انجام دادی پس چرا استرس داری؟میترسی خدا مجلست رو بهم بریزه؟ -معلومه که نه.😕 -شاید هم مجلس به هم ریخت..حتی اگه... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ قسمت👈صد و دهم ✨ گفت: _خداروشکر تو سالمی.اگه بلایی سر تو میومد
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈صد و یازدهم ✨ با هم ✨نمازشب🌌✨ خوندیم و از خدا کردیم و ازش خواستیم بهمون بده.👌 یک هفته بعد از اون روز وحید گفت: _بهار اطلاعات مهمی داره ولی با شرط حاضر به همکاری شده.😑 منتظر بود من چیزی بگم.گفتم: _به من مربوط میشه که داری میگی؟🙁 -گفته اول میخواد با تو صحبت کنه.😐 -با من چکار داره؟😟 -نمیدونم.😕 -مجبورم؟😟 -نه،اگه نمیخوای یه جور دیگه ازش حرف میکشم.😠✋ -باشه.هروقت بگی میام.😊 -پس آماده شو.😊 تو راهرو کنار وحید راه میرفتم... پشت دری ایستاد و گفت: _شاید بخواد از نظر روحی اذیتت کنه.میتونی مثل همیشه صبور باشی؟😊 -خیالت راحت.😍 میخواست درو باز کنه گفتم: _وحید☺️ نگاهم کرد. -میشه کسی حرفهای ما رو نشنوه؟😅 -نه،شاید چیز مهمی بگه.😎☝️ -اگه چیز مهمی گفت خودم بهت میگم،باشه؟😅🙈 یه کم نگاهم کرد بعد گفت: _یه کاریش میکنم.😉 بهار روی صندلی پشت میز نشسته بود.وقتی منو دید به احترام من بلند شد... تعجب کردم.😟یه کم ایستاده نگاهش کردم.خودشم از حرکت خودش تعجب کرده بود.😅لبخند زدم و گفتم: _بفرمایید.😊 لبخندی زد و نشست... دقیقا به چشمهاش نگاه میکردم.اونم همینطور. گفت: _تو شخصیتی داری که آدم ناخواسته بهت احترام میذاره.😕 بالبخند گفتم: _برای اینکه بهم احترام بذاری خواستی بیام اینجا؟😊 لبخندی زد و گفت: _جواب سؤالمو میخوام.😐 تمام مدت بالبخند نگاهش میکردم. -سؤالت چی بود؟😟 -تو هم عاقلی،هم عاشق،هم اعتماد به نفس بالایی داری،هم زیبایی،هم حجاب داری، هم خیلی مهربانی،هم قاطع و سرسخت،هم صبوری،هم سریع... چه جوری؟😧🙁 دقیق تر نگاهش کردم.واقعا براش سؤال بود. گفتم: _چرا پیدا کردن این جواب اینقدر برات مهمه؟🤔 -خیلی دلم میخواست منم مثل تو باشم ولی نتونستم همه اینارو باهم جمع کنم.🙁 -تو خدا رو قبول داری؟😊💖 -نه.😕 - برای من خیلی پر رنگه.مهمترین کسی که تو زندگیم دارم خداست.👌هرکاری میکنم تا ازم باشه.هرکاری بهم میگه سعی میکنم انجام بدم.مثلا خدا به من گفته با کسی که بهت زور میگه محکم و قاطع برخورد کن.بهار اون روز زورگو بود،منم و برخورد کردم.خدا به من گفته با کسی که ازت سؤال داره با مهربانی جواب بده.بهار الان سؤال داره.تا وقتی فقط سؤال داره جواب میدم. -از کجا میدونی الان خدا ازت چی میخواد؟🙄 -وقتی کسی رو خیلی راحت میتونی از نگاهش بفهمی الان چی میخواد بگه،چکار میخواد بکنه.درسته؟😊 با اشاره سر تأیید کرد.😔 -برای اینکه خدا رو خوب بشناسی باید اخلاق خدا دستت باشه.مثلا بدونی خدا گفته با هر آدمی که باهات برخورد کرد با شرایطی که داره چطور باهاش رفتار کنی.یا تو موقعیتی که برات پیش میاد چکار کنی.😊 با شیطنت نگاهم کرد و گفت: _مهمترین فرد زندگیت خدائه یا وحید؟😏 بالبخند نگاهش کردم و گفتم: _بهار الان دیگه سؤال نداره، شیطنت داره.😊☝️ لبخندی زد که یعنی مچمو گرفتی.😅به چشمهاش نگاه کردم و جدی گفتم: _مهمترین فرد زندگی من . رو هم چون خداست دوست دارم.وگرنه وحید با تمام خصوصیات اخلاقی و ظاهری خوبی که داره اگه خدا نداشته باشه من عاشقش نمیشم.😊 -چرا وقتی فهمیدی من و وحید ازدواج کردیم ناراحت نشدی؟😟😕 بالبخند نگاهش کردم. -اولش ناراحت شدم... مکث کردم و بعد گفتم: _هیچ وقت از وحید نپرسیدم چرا اینکارو کردی.ولی چون میشناسمش میدونم چرا اینکارو کرده.😏 -چرا؟😟 -وحید بخاطر منافعی که یقینا مجبور شده تو محیطی باشه که خوشایندش نبوده.احتمال داده گناهی مرتکب بشه،هر چند کوچیک، مثلا حتی نگاه،ترجیح داده با تو محرم بشه که انجام نده.😎☝️ -خب میتونسته تو اون فضا نباشه.😕 -گفتم که حتما بوده.👌 -میتونسته نگاه نکنه.🙄 -بعضی گناه ها .☝️ -یعنی برات مهم نیست شوهرت بهت خیانت کرده؟😧😳 -خیانت یعنی اینکه چیزی برات مهم باشه،طرف مقابلت هم بدونه برات مهمه ولی عمدا خلاف چیزی که برات مهمه رفتار کنه.تو رابطه ی من و وحید مهمه.اگه میکرد کرده بود.اینکه هر کاری،هر چند خلاف میلش، که مطمئنم خلاف میلش بوده، انجام داده تا به چیزی که برای منم مهمه خیانت نکنه،برام ارزش داره.من کاری با مردهای ندارم.من درمورد وحید خودم حرف میزنم..اتفاقا بعد اون قضیه وحید برای من هم شده.👌 -یعنی اگه دوباره اینکارو انجام..😳 نذاشتم حرفشو ادامه بده.... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🌹شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر… دو تا خواهر دارد که بد حجاب اند و بد حیا اند 😔و دوست پسر دارند و رفت و آمد دارند و گناهان دیگر …😞 این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند ، خواهران گوش نمی کنند. این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده .✨ شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید: علی اقا، پاشو بیا دانشگاه امام حسین که اینجا دانشجو می پذیرد.👌 آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (ع) تهران تاسیس نشده بود. می رود که خوابش را تعبیر کند ، پیشنمار مسجد محله او می گوید :دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل☝️، ایشان با هزار خواهش و التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود می نویسد : ریاست محترم دبیرستان ، معلم عزیزم ، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم✋. چراکه می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند . شما را انتخاب می کنند چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند.😞 از شما تقاضا دارم ، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در بهشت زهرا تهران ، بروید پدر و مادر من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید ، این مقدار انسانیت در انها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و به بهشت زهرا خواهند امد.🌹 👈جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید ، تلقین قبر را که خواندید ، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر‼️ ، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با "خمینی" است☝️و آنچه خواهران من عمل می کنند ، گناه است و ذلالت است و بد بختی .. رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم ؟ نکند ایشان شهید شود ؟ اگر جنازه اش را اوردند چه ⁉️اگرلبخند نزد ؟ اگر زنده نشد ؟ و... ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید ؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد🤔 با خود گفتیم : هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم ، چرا که خود شهید از ماخواسته است.✋ به محض اینکه تلقین رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند😭😭 دیدیم که شهید سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد..✨ لبخند این شهید خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهرترین پزشکان کشور قرار دارند 👌و خواهران وی از بهترین خواهران تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و…🌺 در زمانه‌ی ما پشتوانه‌ای محکم به نام خون شهدا دارد 🕊 خدا کند بخاطر آن شرمنده‌ی شهدا نشویم💔 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🦋 وامـــــا مـــــا...😭 هر روز آقـــــا بـــــراے آمدنتـــــ دعـــــا میڪنیم🤲😢 و بـــــراے نیامدنتــــــــــ آقـــــا جـــــان شـــــما ڪـــــہ غریبـــــہ نیـــــستے ❌ هـــــم میڪنیم😔 ایـــــن را هـــــم بگویـــــم آقـــــا جـــــان، مـــــا نمیخواهیم 😩 فـــــقط اندڪے شـــــما را مـــــیخواهیم😘 مـــــولایم گاهی نـــــگاهے... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🍃دست برد سمت شبکه های و دخیل بست. دلش مانند دستانش گره خورد به ای که قرار بود حاجت روایش کند، بیقراری میکرد گویی در منجلابی فرو رفته که هیچ راه نجاتی ندارد. و دقیقا حس میکرد در منجلاب فرو رفته و کسی نیست تا دست دلش را بگیرد و او را از این منجلاب نجات دهد و تا منتهیٰ الیه آرزویش یعنی برساند. 🍃دلش گرم بود به ، اربابی که دلش نمی‌آمد نوکرش بیش از این عذاب بکشد که درخواستش را خواند و امضاء زد و نام در زمره شهیدان ثبت شد. 🍃به گمانم از همان اول مهدی ته قصه را خوانده بود که زبانش با کلمه "شهیدم من" باز شد و تا آخرین لحظه سعی کرد شهید باشد تا شهید شود...❤️ 🍃مادرش اما نمی‌خواست شیرینی این را به کام پسرش تلخ کند که به همه سفارش کرد: این لحظه برای پسرم خیلی شیرین است، مواظب باشید این شیرینی را به کامش تلخ نکنید😔 مدافع💔 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ مرداد ۱۳۹۲ 📅تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۲۶ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🖤﷽🖤 هميشه پارچه سياه كوچکی بالای جيب لباس سبز پاسداری اش دوخته شده بود؛ دقيقا روي قلبش... روی پارچه حک شده بود "السلام عليك يا فاطمة الزهرا". همه میدانستند حاج محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد... هر وقت پارچه سياه كم رنگ ميشد از تبليغات، پارچه نو ميگرفت و به لباسش مي دوخت.... كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن مشكی ميگذراند. در گردان تخريب هم هميشه توی عزاداری و خواندن دعا پيشقدم بود. حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم "يا زهرا(س)" ميداد و هميشه عزاداريها رو با ذكر حضرت زهرا(سلام الله عليها) به پايان مي برد. 📎پ.ن: ما فرق میکند با معبرهای شما!! نوع ِ ... ... ! تخریبچی هایت را بفرست ... اینجـا، گرفتار ِمعبر ِ ... احاطه کرده تمام خاکریزهایمان را .. 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 📢طولانی هست ولی بخون👏👏 #ترک_گناه اگر فکر کنی میتونی بدون سختی کشیدن به جایی برسی قطعا اشتباه
امروزم روز هشتم از ده روزمون بود✅ میدونی چرا می کنیم؟ چون دنبال هستیم بیشتر ماها بخاطر دشمنی با خدا گناه نمی کنیم بلکه فقط برای کسب لذت هست البته این لذت هم متفاوته 👌 مثلا واسه کسیکه داره یا کسیکه احساس و میره با جنس مخالفش ارتباط برقرار میکنه خب این شخص دنبال لذت محبته اما جاش رو اشتباه گرفته 🤔 یعنی جایی که واقعا باید بره محبت کسب کنه رو غلط گرفته در واقع خودش رو سرگرم لذت زودگذری میکنه ک عواقب خطرناکی داره 📛❌ کسیکه بالاترین محبت رو در قلبش خوبه خوب جا بده خودش رو سرگرم محبت های کوچیک نخواهد کرد بالاترین محبت واسه خدا و بعدش ائمه و خصوصا امام زمان عج هست 😍 کسیکه امام زمان شد محبوب و معشوق واقعیش خودش رو به معشوق های دنیایی که میخوان ازش سوءاستفاده کنن به روش های مختلف نمی فروشه ✅ حالا راستی چرا میریم دنبال لذت گناه؟ خیلی سوال مهمیه ان شاءالله در آینده بهتون میگم 😊 صدر
⚘﷽⚘ بعضیا نسبت به تفکرات خیالی دارن مثلا فکر میکنن اگر گناه کنن سود کردن😁لذت بیشتری بردن یافکر میکنن اگر گناه کنن به خدا ضربه زدن ⭕️در حالیکه گناه در اولین قدم ضربه زدن به خودمون هست اونیکه گناه میکنه اصلا خوشبخت نیس به ظاهر شادش نگاه نکن از درون داره عجیب می پوسه •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ بعضیا نسبت به تفکرات خیالی دارن مثلا فکر میکنن اگر گناه کنن سود کردن😁لذت بیشتری بردن یا فکر میکنن اگر گناه کردن به خدا ضربه زدن ⭕️در حالیکه گناه در اولین قدم ضربه زدن به خودمون هست اونیکه گناه میکنه اصلا خوشبخت نیس به ظاهر شادش نگاه نکن از درون داره عجیب می پوسه گناه ، واژه ای که عجیب باهاش درگیریم ثواب این متن هدیه به روح: شهید محمودرضا بیضائی •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ‌ هيچ يك از علی نيست كه روز مرتكب زشتى يا گناهى شود، مگر آن كه شب ، اندوهى به او رسد كه آن را فرو ريزد! ‌ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 「 📿 」 اگه‌به‌گناهےمبتلاشدۍ.. نذارقلبت‌بهش‌عادت‌کنه! عادت‌به ؛ اضطراب‌و‌ترسِ‌از‌گناه‌رو‌ازقلبت‌میگیره🚶🏿‍♂ اونوقت‌به‌جاۍلذت‌بردن‌ازخدا... دیگه‌از‌گناه‌لذت‌میبرۍ💔 !! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
「 📿 」 اگه‌به‌گناهےمبتلاشدۍ.. نذارقلبت‌بهش‌عادت‌کنه! عادت‌به ؛ اضطراب‌و‌ترسِ‌از‌گناه‌رو‌ازقلبت‌میگیره🚶🏿‍♂ اونوقت‌به‌جاۍلذت‌بردن‌ازخدا... دیگه‌از‌گناه‌لذت‌میبرۍ💔 !! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
‏اگر میخواهید ڪنید، فقط نڪنید ! 🚫 مثلا نذرڪنید یڪ‌روز گناه نمیڪنم هدیه به (ﷻ) یڪےاز مجرب‌ترین ڪارها براےآقاست! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ‏اگر میخواهید ڪنید، فقط نڪنید ! 🚫 مثلا نذرڪنید یڪ‌روز گناه نمیڪنم هدیه به (ﷻ) یڪےاز مجرب‌ترین ڪارها براےآقاست! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
‏اگر میخواهید ڪنید، فقط نڪنید ! 🚫 مثلا نذرڪنید یڪ‌روز گناه نمیڪنم هدیه به (ﷻ) یڪےاز مجرب‌ترین ڪارها براےآقاست! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
💠 🔥 🌻‌مےگفت: در عالم‌ رویا به شهید گفتم چرا براے ما دعا نمےڪنید ڪه شهیـد بشیم..؟! مےگفت ما دعا مےڪنیم براتون شهـادت مےنویسن! ولے مےڪنید پاڪ میشه... 👤حاج‌ حسین‌ یکتا•. .•.•.•.•.•.•~♥️~•.•.•.•.• هر گناهی که دلت کشید انجام بدی، به این فکر کن که شاید الآن به عنوان شهید آینده انتخاب شده باشی... نکنه بخاطره یه خوشیِ زودگذر پاکش کنی •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ‌ هيچ يك از علی نيست كه روز مرتكب زشتى يا گناهى شود، مگر آن كه شب ، اندوهى به او رسد كه آن را فرو ريزد! ‌ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
••✨🌻•• ✨ سوال و جواب با رسول الله در احادیث صحیح «صلی الله علیه و آله و سلم» 🍃🍂میخواهم نکنم . . . 👈فرمود دروغ نگو 🍃🍂میخواهم مردم باشم 👈فرمود ازخدا بترس 🍃🍂میخواهم از باشم 👈 فرمود  شب و روز قرآن بخوان 🍃🍂میخواهم همیشه زنده باشد 👈فرمود  مرگ را فراموش نکن 🍃🍂میخواهم همیشه در حق باشم 👈فرمود  به خلق خدا نیکی کن 🍃🍂میخواهم از به من آفتی نرسد 👈فرمودهمیشه توکل به خدا کن 🍃🍂میخواهم در جمع مردم نباشم  👈فرمود پرهیز گار باش ازگناه بپرهیز 🍃🍂میخواهم طولانی باشد 👈فرمود:صله رحم کن  باقوم وخویش رفت وآمد کن احوالش را بپرس 🍃🍂میخواهم من وسیع باشد 👈فرمود همیشه  با وضو باش 🍃🍂میخواهم به آتش نسوزم 👈فرمود چشم و زبان خود را ببند 🍃🍂میخواهم ترین مردم باشم  👈فرمود  از کسی چیزی مخواه 🍃🍂میخواهم من بیشتر شود 👈فرمود مداومت کن به سوره  واقعه هر شب 🍃🍂میخواهم فردای ایمن باشم 👈فرمود  در میان شام و خفتن  به ذکر خدا مشغول باش 🍃🍂میخواهم باحضورقلب هایم رابخوانم 👈فرمود در وضو گرفتن بسیار دقت کن 🍃🍂میخواهم در نامه اعمالم نباشد 👈فرمود  به پدر و مادرت نیکی کن  به پدر و مادرت نیکی کن 🍃🍂میخواهم برای من نباشد 👈فرمود لباس خود را پاک نگه دار.
رفیق کجا یه رو به خاطر روی گلِ (سلام الله علیها) ترک کردی و ضرر کردی؟ رفیق دارن برا الله تعالی فرجه الشریف یارگیـرے میڪنن... حواست باشه...! جانمونی از‌قافله •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•