⚘﷽⚘
⭕️حدیث_روز
🔸امام باقر(ع):
🔹كار خير و صدقه، فقر را مى بَرند، بر عمر مى افزايند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى كنند. من لا یحضر الفقیه ج۲ ، ص۶۶
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🌺زیارت نامه شهدا 🌺
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ،
بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ[ اَنْتُم] الَّتى فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظيماً،
فَيا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم
☘☘☘
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
💠مهندس شهید سید محمد (میلاد)مصطفوی..عکس بالا🤞🤞
🔴️ اگه بگم روزت مبارک مهندس، از تو آسمونا بهم نمی خندی...؟ 🥺😔
#روزت_مبارک
#ابومهدي_المهندس
برای مهندسین بن بستی وجود ندارد
آنان یا راهی خواهند یافت
یا راهی خواهند ساخت…
💐 ۵ اسفند « روز مهندس» مبارک باد!
مهندس شهید مهدی باکری
✅ 5 اسفند، روز بزرگداشت مهندس
❤️شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات❤️
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🦋وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🦋وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
☘☘☘
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🌿🌿🌿
ارث از مادࢪ🦋 به دختر می رسد، آنگونه ڪه...✨
چادࢪ زهرا ۜ نماد دختر ایرانی اسٺ...♥😌
#مثل_الماس💎•°
@dosteshahideman
گاهے کم حرفے اما شوخ طبع طورۍ که کسے فکر نمیکند تو بار سفر را بسته باشے!...🍃
اما وقتے میروۍ و وصیتات خوانده میشود انگار
خیلےحرف داشتےبراۍ گفتن،که گذاشته بودۍ براۍ بعد رفتن....📿🌿
چقدرحرفداشتےبراۍگفتن برادر...💔
#برادرجانـم🦋
#شهیدمحمودرضابیضایے🕊
@dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊 💞 قسمت #چهل_ودو صالح آرام و ق
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿
💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊
💞 قسمت #چهل_وسه
صالح، پدر جون را به دکتر متخصص برده بود. دکتر هشدار داده بود که قلب پدر جون در خطر است و هر نوع هیجانی برای او مضر و آسیب رسان می شد. خیلی باید مراقب باشیم و محیط را برای پدر جون آرام و بی استرس فراهم می کردیم.
خودم حواسم به همه چیز بود و غذا ها را با وسواس بیشتری درست می کردم. قرص ها را سر ساعت به پدر جون می دادم 😊و گاهی اوقات که صالح نبود باهم به پارک و پیاده روی می رفتیم. صالح هم در طول روز چند بار به منزل می آمد و سری به پدر جون می زد.
به خواست پدر جون، سلما و علیرضا در اولین فرصت به زندگی مشترکشان رسیدند و مراسم کوچک و زیبایی برایشان برگزار کردیم.☺️
لحظه ای که سلما می خواست منزل پدرش را ترک کند خیلی گریه کرد و دلتنگی اش همه ی ما را بی تاب و گریان کرد. دستش را دور گردن پدر جون حلقه کرده بود و از او جدا نمی شد.
ــ سلما جان... هیجان برا پدر جون خوب نیست. قربونت برم علیرضا گناه داره ببین چه دستپاچه ای شده😔
صالح هم دست سلما را گرفت و توی دست علیرضا گذاشت. اشکشان سرازیر شده بود.😢😭صالح سلما را بوسید و او را راهی کرد.
بعد از سلما خانه خیلی خلاء داشت.
حس دلتنگی از در و دیوار خانه سرازیر شده و خفه کننده بود.
صالح و پدر جون هم در سکوت گوشه ای کِز کرده بودند و بی صدا نشسته بودند. مثل دو بچه که مادرشان تنهایشان گذاشته باشد.😒
خانه بهم ریخته بود و من هم خسته. کمی میوه شستم و آوردم. با خنده کنارشان نشستم و گفتم:
ــ چه خبره جفتتون رفتین تو لاک خودتون؟ دلم گرفت به خدا.😁
صالح لبخندی زد و پدر جون گفت:
ــ الهی شکرت... حالا دیگه راحت می تونم سرمو زمین بذارم و برم پیش مادر بچه ها.😊
صالح بغض داشت😢 و نتوانست چیزی بگوید. من ابروهایم را هلال کردم و گفتم:
ــ خدا نکنه پدر جون. الهی عمرتون دراز باشه و در سلامت و عزت زندگی کنید. حالاهم میوه تونو بخورید که صالح ببردمون بیرون یه دوری بزنیم.
_صالح جان...☺️
ــ جانم.
ــ فردا نری آژانس. باید صبحانه برای سلما ببریم. در ضمن نگران نباشید سلما و علیرضا از فردا اعضای ثابت اینجا هستن.😁 خودم دختر خانواده م بهتر می دونم حال و هواشو
فردا که صبحانه را با زهرا بانو برای سلما بردیم، سلما و علیرضا هم با ما به منزل پدرجون آمدند.
سلما دوباره در آغوش پدر جون جای گرفت و دل سیر اشک ریخت.
ادامه دارد...
🖇نویسنده👈 #طاهره_ترابی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊 💞 قسمت #چهل_وسه صالح، پدر جون
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿
💞 #ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊
💞 قسمت #چهل_وپنج
صالح در تکاپوی اعزام به حج بود
و حسابی سرش شلوغ شده بود. خرید وسایل لازم و کلاس های آموزشی و کارهای اداری اعزام، حسابی وقتش را پر کرده بود.
به اقوام هم سر زده بود و با بعضی ها تماس تلفنی داشت و از همه #حلالیت طلبیده بود.🙏
همه چیز خوب بود فقط تنها مشکلمان پدرجون بود که دکترش اکیدا فعالیت خسته کننده و پرواز را برایش منع کرده بود.😢
حتی صالح پرونده پزشکی پدر جون را به چند دکتر خوب و حاذق که از همکاران دکتر پدرجون بودند، نشان داد اما تشخیص آنها هم همین بود.
پدر جون آرام به نظر می رسید اما غم چشمانش از هیچکداممان پوشیده نبود. کاری نمی شد کرد. سلامتی اش در خطر بود و مدام می گفت:
ــ خیره ان شاء الله.😔
روزی که اعزام شد واقعا دلتنگ بودم اما این دلتنگی کجا و دلتنگی سفرهای سوریه اش کجا؟!😢
این سفر، سفری بود که می دانستم سراسر شور بود و آرامش.
صالح با تنی رنجور و قلبی بغض آلود می رفت که #پاک و #طاهر بازگردد.☺️ مثل طفلی تازه متولد شده...
دلم آرام بود. بغض و دلتنگی داشتم اما نگرانی نه...
نگران بازگشتش نبودم و می دانستم گلوله ای نیست که جان صالحم را تهدید کند. توی فرودگاه✈️ همه ی زوار با وسایل لازم خودشان و ساک هایی شبیه به هم دسته دسته ایستاده بودند و مسئولین کاروان ها در تکاپو بودند برای گرفتن کارت های پرواز.✈️ خانواده ها برای بدرقه ی حجاج آمده بودند و همه جا اشک و لبخند با هم ترکیب شده بود. گاهی صدای صلوات از گوشه ای و در میان جمع انبوهی بلند می شد. سالن فرودگاه جای سوزن انداختن نبود. من و سلما و علیرضا و زهرا بانو و بابا هم با صالح آمده بودیم. پدرجون هم به اصرار با ما آمد.
دوست نداشتیم جمع حاجیان عازم سفر را ببیند و داغ دلش تازه شود. هر چه بود و هر حکمتی داشت پدر جون یک، جامانده محسوب می شد.😔
اما با این تفاسیر نتوانستیم در برابر اصرارش مقاومت کنیم و او هم همراهمان آمد.
صالح آنقدر بغض داشت که نمی توانست حتی به جهتی که پدر جون ایستاده بود نگاه کند.😢 لحظه ی آخر هم اینقدر دستش را بوسید و اشک ریخت که اشک همه را درآورد.
ــ پدر جون از خدا می خوام ثواب سفرم رو به شما و روح مامان برسونه😭
ــ برو پسرم... خدا به همراهت باشه.😢 #قسمت یه چیزی بوده که با عقل من و شما جور در نمیاد. فقط خدا خودش می دونه #حکمتش چی بود؟ دست حق به همراهت مراقب خودت باش...
با همه خداحافظی کرد و به من رسید.
ــ مهدیه جان😒❤️
ــ جانم عزیزم😭
ــ هر بدی ازم دیدی #همینجاحلالم_کن.😒 زحمتم خیلی به گردنت بوده. بخصوص تنهایی هات وقتی میرفتم ماموریت و جریان دستم و بچه و... خدا منو ببخشه😢
بغض داشتم اما باید صالح را مطمئن راهی می کردم. من هر کاری کرده بودم بر حسب وظیفه ی همسری ام بود.
ــ این چه حرفیه؟ وظیفه م بوده. تو هیچی برام کم نذاشتی. تو باید منو حلال کنی. مراقب خودت باش و قولت یادت نره.😊
پیشانی ام را بوسید و زیر گوشم گفت:
ــ شاید دیگه ندیدمت. از همین حالا دلتنگتم.
دلم فرو ریخت و از بغض نتوانستم جواب حرفش را بگویم. همه به منزل بازگشتیم.
آن شب سلما هم پیش من و پدرجون ماند. عجیب دلتنگ صالح شده بودم💔😔😢
ادامه دارد...
🖇نویسنده👈 #طاهره_ترابی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۰۶ اسفند ۱۳۹۹
میلادی: Wednesday - 24 February 2021
قمری: الأربعاء، 12 رجب 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹مرگ معاویه بن ابوسفیان لعنة الله علیه، 60ه-ق
🔹ورود امیرالمومنین علیه السلام به کوفه، 36ه-ق
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️3 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
▪️13 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️14 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
▪️15 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🌸 آلوده ایم، حضرت باران ظهور ڪن
🌸 آقا تو راقسم به شهیدان ظهورڪن
🌸 گاهے دلم براے شما تنگ مے شود
🌸 پیداترین ستاره ے پنهان ظهور ڪن
💚اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفـَرَج💚
#سلام
#امام_زمان
☘☘☘
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🥀🕊🌷🕊امروز
آمدم ڪنارت
تا پیداڪنم خودم را
نشانے زندگے ام
ازمسیر تو مے گذرد...
اے شهید..
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار
#صبحتون_شهدایی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
⭕️حدیث_روز
🔸امام علی (ع):
🔹هر که از معصیت خدا لذت ببرد خداوند او را به ذلت می افکند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، ص۱۸۶ ، ح۳۵۶۵
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🔅 #هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه ۴۴
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🌺زیارت نامه شهدا 🌺
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ،
بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ[ اَنْتُم] الَّتى فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظيماً،
فَيا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم
☘☘☘
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
﷽ #احکام_بانوان
❓پرسش
حکم سفر زن بی اجازۀ شوهر چیست؟
📝پاسخ
- گناه است و زن باید نمازش را کامل بخواند (مشهورمراجع)
- بنابر احتیاط واجب، نمازش را کامل بخواند (آیت الله مکارم)؛
نکته: اگر سفری بر زن واجب باشد، مانند سفر برای حج واجب، دراین صورت اجازۀ شوهر شرط نیست.
🔹 احکام شرعی مورد نیاز
@dosteshahideman
💌🕊💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌
💌🕊
🕊
#قرار عاشـــ❤ـــقی
کانـــال#دوست شــ❤ـــهید من
معرفی#شهید_حاج_علی_محمدی_پور
💌
💌🕊
💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊💌🕊
⚘﷽⚘
شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم،
قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم،
به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتا
⚘﷽⚘
سی و یک سال پس از شهادت حاج علی محمدی پور فرمانده گردان 412 لشكر ثارالله در عملیات کربلای5، سردار حاج قاسم سلیمانی در جمع رزمندگان شرکت کننده در عملیات آزادسازی بوکمال سوریه از این شهید سخن به میان می آورد و قسمتی از وصیت نامه شهید محمدی پور را قرائت می کند.
سردار سلیمانی گفت: شهید علی محمدی یکی از فرماندهان گردان در دفترچه خود نوشته بود، ای برادر عرب که تو به دنبال منی و من به دنبال تو. اگر مرا شهید کنی شفاعتت می کنم.شهیدی که صاحب اعجاز است و کرامات بسیاری دارد .شفا گرفتن بیمار یا نجات یک اعدامی از مرگ از کرامات این شهید بزرگوار است .
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
حاج علی محمدی پور/ 16 خردادماه 1338 در روستاي دقوق آباد بخش نوق شهرستان رفسنجان به دنيا آمد. علي اولين فرزند خانواده بود، تحصيلات ابتدايي را در سرقريه شروع كرد، اما به خاطر دوري راه و مشكلات ديگر مجبور شد مدتي ترك تحصيل كند.
وی براي ادامه تحصيل به يزد رفت و در آنجا به مطالعه جدي كتابهاي مذهبي روي آورد و با اوجگيري حركت مردم در سالهاي 55 و 56 به مبارزان مسلمان پيوست.
شهرهاي استان خوزستان و كرمان خاطرات زيادي از فعاليتهاي سياسي و مسلحانه علي در سالهاي قبل از انقلاب دارند، علي بعد از انقلاب عازم كردستان و سپس جبهههاي جنگ در جنوب شد و از آن زمان تا آخر عمر پر بركتش همواره در جبهه بود.
او در سال 63 و به هنگام عمليات بدر فرمانده گروهان بود، سپس جانشين فرمانده گردان شد و تا عمليات والفجر 8 در اين مسئوليت ماند، در عمليات كربلاي 5 که در سال 1365 انجام گرفت، علی فرمانده گردان 412 لشكر ثارالله بود كه به هنگام عبور از آب و نرسيده به دژ اول عراقيها بر اثر اصابت تركش به سر مجروح و دقايقي بعد از پاي همين دژ به آسمان پركشيد.
مروری بر وصیت نامه شهید حاج علی محمدی پور:
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلل ا....
خدایا ما ادعای یاری کردن دینت را نداریم چرا که لیاقت انرا نداریم ولی دلمان به این خوش است که پرچم اسلام به دست روح ا... و ما زیر این پرچم در حرکتیم .
خدایا نیکمان گردان شهیدمان کن. خدایا شهیدمان کن. رسوایمان مکن، شرمنده و روسیاهمان مکن. خدایا به نصرت تو شکی ندارم ولی به اعتقاد ضعیفم شک دارم که رسوا گردم. خدایا عاشورایی سخت در پیش است یارانی با وفا به وفای یاران حسین جان در طبق اخلاص نهاده اند. قصد سفر بسوی تو کردند و تو ای دشمن خدا بدان که ما برای شهادت اماده ایم و شما ای توپها، ای تانکها، ای موشک ها ، اگر با ریخته شدن خون ما اسلام یاری می شود ما برای به خاک و خون افتادن اماده ایم.
شما ای دوستان، ای برادران بدانید قیامتی هست. گناه نکنید نافرمانی نکنید حساب و کتابی است. خدایا به خودت قسم به امام زمانت قسم به علی و فاطمه به رسولت قسم این بار دست از دنیا شسته ام و برای دیدار تو به خوزستان می ایم.
اما تو ای برادر عراقی، اگر چه تو ماموری و قاتل جان من. اما من تو را برادر خود می دانم از تو خواهم گذشت، اگر خدا اجازه بدهد اول کسی را که شفاعت کنم تو هستی. آماده باش و غمی بدل راه نده وحشتی، نداشته باش. سینه ی من آماده است تو تفنگت را آماده کن. تو خون مرا خواهی ریخت، اما من امیدوارم با ریخته شدن خونم گناهانم بخشیده شود.
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•