🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
خوابش را دید گفت :
چگونه " توفیق شهادت " پیدا کردی؟!
گفت از آنچه دلم میخواست ، گذشتم ....
#باید_گذشت_از_دنیا_بهآسانی❤
🌟| @dosteshahideman
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃
🍃💐🍃💐🍃💐🍃
🍃💐🍃💐🍃
🍃💐🍃
ﺩل❤️م
ﻫـــﻮﺍﯼِ تو را دارد . . .
😔ﺧــﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﺭﺍﺳـــﺖ ﺑﺎﺷﺪ
که می گویند . . . "ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ "
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💫 @dosteshahideman
🍃💐
🍃💐🍃💐
🍃💐🍃💐🍃💐🍃
🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃
هدایت شده از ناحله
1_14382337.mp3
زمان:
حجم:
6.02M
زیـــــارت عـــــاشــورا
با صدای آهنگـــــــران
التمـــــــاس دعــای شـــ💔ـــهادت
❤️| @dosteshahideman
💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
حدیثــــ عشــــ❤️ــق
💢امام صادق(ع):
هیچ عملی در روز #جمعه برتر و با فضیلتتر از #صلوات بر محمّد و آل محمّد نمیباشد.
📚وسائل الشیعه ج7 ص381
⭐️| @dosteshahideman
💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💠 استاد بزرگی میفرمود :
اگر همین جمعه ، جمعه ظهور بود ؛
چه کار باید بکنیم ؟🤔
چقدر آماده اے ؟🤔
چقدر حساب و کتابت رو درست کرده اے؟🍃
چقدر حق الناس گردنت هست ؟🤦🏻♀
چقدر توبه کرده اے ؟🙂
در برخے روایات آمده که بعد از ظهور دیگر
توبه اے پذیرفته نمے شود...❌
🌟| @dosteshahideman
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
🌷شهید دکتر چمران:
در عجبم از کسانی که هزاران گناه و حق الناس می کنند ولی معتقدند یک قطره اشک بر حسین ضامن بهشت آنهاست.
❤️| @dosteshahideman
💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
📚برشی از کتاب
《زندگینامه شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی》
📝به قلم محمد علی جعفری
🖊یکسال ماه رمضان هر دو تهران بودیم.
شب ها با موتور میآمد دنبالم میرفتیم مسجد ارگ. چند شبش برایم ماندگار شد.
حاج منصور شب بیستم ماه رمضان روضه حضرت زینب(س) میخواند. یادم هست میگفت:《شب نوزده و بیست و یک همه میآیند، اما شب بیست فقط خواص میآیند.》آن شب مجلس خیلی گرفت. در و دیوار ناله سر میداد؛ وضعیت #محمد_حسین برایم قابل باور نبود. منقلب شد، لطمه میزد،با تمام وجود ضجه میزد. حال خودش را نمیفهمید،بماند. بعد از احیای شب بیست و یک حاجی گفت جوان ها بیایند دوتا فرش جابهجا کنید. ما رفتیم که به سحری برسیم. بیست،سی قدم رفتیم،جفتمان در دلمان بود که برگردیم. نگاهی به هم انداختیم و برگشتیم.
چند دقیقه بیشتر طول نکشید. سر چندتا فرش را گرفتیم بعد هم سریع راه افتادیم. انداختیم توی اتوبان همت؛
😨یکدفعه لاستیک موتور ترکید...حدود بیست متر روی آسفالت کشیده شدیم.
هنوز صدای جیغ زنها و قیژ ترمزها توی ذهنم هست. حتی صحنهای که یک زن و شوهر دستمال کاغذی از ماشینشان برداشته بودند و میدویدند سمت ما.
لباسم تکه تکه شده بود. #محمد_حسین کمی زخمی شده بود. گفت:《چیزیت نشده؟!خوبی؟》 گفتم:《خوبم، تو خوبی؟》 تا گفتم خوبم، اشک در چشمانش حلقه زد دقیقا این صحنه یادم هست. توی آن وضعیت رفت کنار اتوبان سجده شکر طولانی به جا آورد
💔| @dosteshahideman
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#تلنگر
🌹گفتم:یا صاحب الزمان بیا
🍃گفت: مگر منتظری
🌹گفتم:بله_آقا_منتظرم
🍃گفت: چه انتظاری نه ڪوششی نه تلاشی فقط میگویی آقا بیا
🌹گفتم: مگر بد است آقا
🍃گفت: به جدم حسین هم گفتن بیا اما وقتی آمد_ڪشتنش
🌹گفتم : پس چه ڪنیم
🍃گفت: مرا بشناسید
🌹گفتم: مگر نمیشناسیم
🍃گفت : اگر میشناختید ڪه این_طور_گناه نمیڪردید
🌹گفتم : آقا تو ما را میبخشی ؟
🍃گفت: من هر شب برای شما تا صبح گریه میڪنم
🌹گفتم : آقا چه ڪنم به تو برسم؟
🍃گفت: ترڪ محرمات...
انجام واجبات...
همین ڪافیست
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
🌟|@dosteshahideman
هدایت شده از ناحله
👈حاج قاسم سلیمانی به مادر شهید میگوید: «عمار پسر من بود و من به اندازه پسرم او را دوست دارم. عمار، جوان شجاعی بود. رحمت به شیری که به او دادید. او خیلی دلاور بود. من هرشب برایش صدقه میگذاشتم و به او سفارش میکردم که مراقب خودش باشد. او فرماندهی بود که رشادت و شجاعتش من را یاد شهید همت میانداخت. او همت من بود.»
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
✨| @dosteshahideman