eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
929 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
❃|گمنام‌خواهیم‌ماند|❃4_6021614320167683849.mp3
زمان: حجم: 2.91M
🎤•| |• 🎼 دست من گیـر ڪه این دست همانست ڪه من سالهــا از غم هجران تو بر سـر زده ام 😭😭😭😭 🌸مناجـات‌بسیـار‌زیبا‌وشنیدنۍ 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ ✨دستم نمیرسد به بلندای✨ ✨آسمان شهادت... ✨اما دست به دامان تو میشم ای شهید✨ ✨تا شاید مرا ضمانت کنی.... 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ ناز مجنون را اگر در کوی لیلا می‌کِشند ناز دستان تو را دستان زهرا می‌کِشد.. 🌷| @dosteshahideman
4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ #قرار‌دم‌غروب‌ 💚 بریم حرم شاه کربلا 💚 به نیابت از شهیدبزرگوار 🌹علمدارخمینی‌حاج‌حسین‌خرازی‌🌹 ✨بطلب حرم حسین/همه اومدن الامن...😭✨ 🎤 #حمیدعلیمی #رزق‌معنوی 🌾 @dosteshahideman❇️ 🌷🌾 🌾🌷🌾 🌷🌾🌷🌾
⚘﷽⚘ #چـــادرانـــہ🌸 و حجابتــ...بانـو; چه روزه ی زیبایی استــ... در این گرمایِ سوزانِ هوســـ... سکوتـــ...ڪن مطمئن باشــ به گوشِ آدمیان می رسد; فریادِ خاموشِ غربتِــ چادرتــ... 🌷| @dosteshahidsman
⚘﷽⚘ 🍃🌹امام خامنه ای: آنچه که مهـم است حفظ راه شهـداست یعنی پاسداری از خون شهدا. این وظیفه اول ماست. در قبال شهدا همه هم موظّفیم نه این که بعضی وظیفه دارند و بعضی نه. دشمنان می خواهندیادشهدااحیانشود.. 🌺شادی روح مطهر شهیدان صلوات🌺 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 💫نحوه کتابخوانی شهید💫 کتاب ها و تحقیقاتی درباره تئوری ها و ایدئولوژی هایی که مربوط به صهیونیست ها و مقابله با آنها می شد😍. #محمودرضا دنبال این بود که بداند چیزهایی را که به آنها فکر می کند، چگونه می تواند عملیاتی کند؟🤔 می خواست راهکار عملی برای آنها پیدا کند.✌️ ❇️آیا ماهم مثل شهید داریم عمل میکنیم؟❇️ #علمدار‌دلها #علمدار_نهضت_ظهور 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ صلوات خاصه امام رضا علیه السلام: اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃 🌷| @dosteshahideman
@MaddahionlinYEKNET.IR - roze - 98.08.30 - mehdi rasouli.mp3
زمان: حجم: 4.72M
⏯ #روضه سوزناک 🍃روضه حضرت زهرا (س) 🍃کارش تمومه ... 🎤مهدی #رسولی 👌بسیار دلنشین 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ #گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضائی محمودرضا حساب حلال و حرام حقوقى را كه مى گرفت داشت.... يک بار دو نفرى بحث حقوق مكفى و اين چيزها را مى كرديم ، گفت : من اگر بخواهم با اضافه كارى حقوق بيشترى بگيرم مى توانم اما اين كار كردن نيست.... بعد گفت : بعضى ها در ساعت اضافه كارى ، كار ندارند ، مى نشينند قرآن مى خوانند كه كلاه شرعى درست كنند براى پولى كه مى گيرند.... محمودرضا می گفت : اين پول حلال نيست . راوی : برادر شهید #ادامه_دارد.... 🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت چهل و چهارم داستان دنباله دار نسل سوخته: سلام بر رمضان چند سال منتظر رمضان بودم ... اولین
⚘﷽⚘ قسمت چهل و پنجم داستان دنباله دار نسل سوخته: اولین 40 نفر سحری خوردم و از آشپزخونه اومدم بیرون ... رفتم برای نماز شب وضو بگیرم ... بی بی به سختی سعی می کرد از جاش بلند شه ... - جانم بی بی؟ ... چی کار داری کمکت کنم؟ ... - هیچی مادر ... می خوام برم وضو بگیرم ... اما دیگه جون ندارم تکان بخورم ... زیر بغلش رو گرفتم و دوباره نشوندمش ... آب آوردم و یه پارچه انداختم روی پاش تا لباس هاش موقع وضو گرفتن خیس نشه ... - بی بی ... حالا راحت همین جا وضو بگیر ... دست و صورتش رو که خشک کرد ... جانمازش رو انداختم روی میز ... و کمک کردم چادر و مقنعه اش رو سرش کنه ... هنوز 45 دقیقه وقت برای نماز شب مونده بود ... اومدم برم که متوجه شدم دیگه بدون کمک نمی تونه حتی نماز بخونه... گریه ام گرفته بود ... دلم پیش مهر و سجاده ام بود و نماز شبم ... چند لحظه طول کشید ... مثل بچه ها دلم می لرزید و بغض کرده بود ... رفتم سمت بی بی ... خیلی آروم نماز می خوند ... حداقل به چشم من جوون و پر انرژی ... که شیش تا پله رو توی یه جست می پریدم پایین ... زیرچشمی به ساعت نگاه می کردم ... هر دقیقه اش یه عمر طول می کشید ... - خدایا ... چی کار کنم؟ ... نیم ساعت دیگه بیشتر تا اذان نمونده ... خدایا کمکم کن ... حداقل بتونم وتر رو بخونم ... آشوبی توی دلم برپا شده بود ... حس آدمی رو داشتم که دارن عزیزترین داراییش رو ازش می گیرن ... شیطان هم سراغم اومده بود ... - ولش کن ... برو نمازت رو بخون ... حالا لازم نکرده با این حالش نمازمستحبی بخونه ... و ... از یه طرف برزخ شده بودم ... و از وسوسه های شیطان زجر می کشیدم ... استغفار می کردم و به خدا پناه می بردم ... از یه طرف داشتم پر پر می زدم که زودتر نماز بی بی تموم بشه ... که یهو یاد دفتر شهدام افتادم ... یکی از رزمنده ها واسم تعریف کرده بود ... - ما گاهی نماز واجب مون رو هم وسط درگیری می خوندیم... نیت می کردیم و الله اکبر می گفتیم ... نماز بی رکوع و سجده ... وسط نماز خیز برمی داشتیم ... خشاب عوض می کردیم ... آرپیجی می زدیم ... پا می شدیم ... می چرخیدم ... داد می زدیم ... سرت رو بپا ... بیا این طرف ... خرج رو بده و ... و دوباره ادامه اش رو می خوندیم ... انگار دنیا رو بهم داده بودن ... یه ربع بیشتر نمونده بود ... سرم رو آوردم بالا ... وقت زیادی نبود ... - خدایا ... یه رکعت نماز وتر می خوانم ... قربت الی الله ... الله اکبر ... حواسم به بی بی و کمک کردن بهش بود ... زبانم و دلم مشغول نماز ... هر دو قربت الی الله ... اون شب ... اولین نفر توی 40 مومن نمازم ... برای اون رزمنده دعا کردم ... 🌷| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا