eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
پایبندی به روشِ شرع 📌متأسفانه این پرداختن به تشریفاتِ ازدواج و مهریه های گران و جهیزیه های سنگین و مجالس آن چنانی، خیلی اخلاق ها را فاسد کرده است. 💎هر چه مراسم را کمتر و و ساده تر بگیریم، بهتر است. بگذارید آن کسانی که ندارند، به ازدواج تشویق شوند و آن کسانی که ندارند، مأیوس نشوند. ساده برگزارکردن ازدواج - چه در مهریّه، چه در جهیزیّه و چه در مجلسِ عروسی - ننگ نیست. 💎خوشبختی عبارت است از آرامش، احساس سعادت و احساس امنیت... 📌جشن و اسراف و زیاده‌روی، کسی را خوشبخت نمی‌کند. مهریه و جهیزیه هم کسی را خوشبخت نمی‌کند. ✅ پای‌بندی به روشِ شرع است که انسان را خوشبخت می‌کند. خطبه عقد ٧۵/٢/١٠ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
عزل مدیر شعبه به دلیل سخت گیری و بی احترامی به متقاضی وام فرزندآوری. 👈 متقاضیان دریافت تسهیلات ‎فرزندآوری و ‎ازدواج که نسبت به دریافت این دسته از تسهیلات اعتراض دارند، می توانند نسبت به ثبت شکایات از طریق سامانه ثبت و رسیدگی به شکایات بانک مرکزی اقدام کنند: https://cbi.ir/showitem/23770.aspx?s=09 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
چند روز پیش در گروهی دیدم تبلیغ یک عدد سرخ کن رو زیرش نوشته بود فروشی فقط برای دیدن در جهیزیه بوده و اصلا استفاده نشده 😐 دقیقا برخی وسایل دیگه جهیزیه هم، حکایت همین را دارند😕 الان خودم سرخ کن دارم اما مدل کوچک سیزده سال پیش که مادرم جهیزیه می‌خرید التماس ش کردم من سرخ کن نمیخوام به درد من نمیخوره اما گفت باید بخریم کوچک میگیرم القصه فقط سه بار استفاده کردم در طول این سیزده سال😕 کلی روغن میخواد و برق زیاد مصرف میشه بماند با چرخ گوشت هم این مشکل رو دارم شاید سه چهار بار استفاده کردم و سالهاست بالای کابینت پلاستیک کشیده شده و استفاده ای نمیکنم ازش🧐 یه خرد کن بزرگ هم داشتم چون زیادی بزرگ بود استفاده نمی‌کردم دادم به مادرشوهر عزیزم خب چون مخلوط کن و خرد کن برقی کوچک دم دست دارم برای آشپزی کافی هست 👌 یک عدد بوفه خریدیم که گفتم نمی‌خواد بخرید، نه ما باید بخریم وظیفه مون هست همه دارن و مادرت داره تو هم باید داشته باشی... 😕 توش پر کریستال و بلور بنفش قرمز و ... که حسابی رو اعصابم بود😜 چند سال پیش کریستال هاش دادم رفت اینقدر سنگین بود و بسیار زیبا قابلیت استفاده نداشت فقط جذاب بود برای نمایش دادن وسایل🧐 توش 📚 چینش کتاب های خوشمزه خودم داشتم و برایم ارزش بالایی داشت که بیت من با دانایی شناخته شود نه ظروف فلان فلان 👌 توی جهیزیه یک دست چینی ۲۴ پارچه بود سه دست آرکوپال😕 الان متوجه شدم اشتباه هست مگه من یهو مهمان ۴۰ نفری دارم فوق ش ده پانزده نفر هستن همیشه تازه اگر پر مهمون باشه بیت ام... هر جا رفتیم باید دقت کنم آشپزخونه ش بزرگ و کابینت زیاد داشته باشه دیگه این بوفه رو نمیخوام دست و پاگیری داره ✅ الان تو فکر این هستم بوفه سرخ کن و چرخ گوشت بدم بره🤗 ماشین ظرفشویی هم حکایت همین رو داشت خیلی توصیه کردم من نمیخوام، نه مادرت داره تو هم باید داشته باشی 🧐 خب مادر من بعد ۲۰ سال از زندگی اش گرفت چون دست درد داشت منم مدام غرق درس خواندن بودم البته تنبلی نمی‌کردم و مدام ظرف میشستم😅 بماند خریدن بعد از ۶ سال راه اندازی کردم فقط دوبار ظرف شست ماشین جان 😂 گذاشتم کنار تو انباری هر وقت پنج یا ۶ تا بچه داشتم فرصت نکردم ظرف بشورم بیارم 😂 جهیزیه برون اصلا نگرفتم چون مخالف ش بودم بعد چند ماه فامیل اومدن مهمونی دو دختر فامیل مون به مادرشون یواشکی میگفتن نگاه کن همه چی داره برا همین خوشبخته مریم😕 ما نداریم و چون خانواده کم درآمدی بودن، خود پدرم کمک کرد اونا هم جهیزیه مثل من خریدن عین مال من ولی بعد دو سال جدا شدن 😕 خوشبختی و ماندگاری زندگی به جهیزیه تکمیل نیست و نبوده... @poeshbanovan کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
در یکی از دانشگاه ها پیرامون حجاب سخنرانی میکردم. ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد: حاج آقاااااااا چرا شما حجاب را ساختید؟؟؟ گفتم؛ حجاب، بافته ذهن ما نیست حجاب را ما نساختیم، بلکه در کتاب خدا یافتیم. گفت؛ حجاب اصلا مهم نیست. چون ظاهر مهم نیست دل پاک باشه کافیه... گفتم؛ آخه چرا یه حرف میزنی که خودت هم قبول نداری؟!!! گفت: دارم گفتم:نداری گفت:دارم گفتم:ثابت میکنم که این حرفی که گفتی خودت قبول نداری گفت: ثابت کن. گفتم: ازدواج کردی؟ گفت: نه گفتم:خدایا این خانم ازدواج نکرده و اعتقاد داره ظاهر مهم نیست دل پاک باشه پس یه شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما. فریاد زد: خدا نکنه گفتم: دلش پاکه گفت: اشتباه کردم حاج آقاااااا کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
همیشه با دقت و تأمل زیاد برای کودکان خرید میکنم حالا چه برای بستگان یا امور فرهنگی اجرایی آموزشی کودکان که داشتم برای جایزه، کادو و.... خب مادرم مثل خودم اهل کتاب خواندن و امور اجرایی آموزشی کودکان نبوده و اصلا متوجه نبود بنده خدا تا چندین سال پیش، که هر وسیله اسباب بازی عکس و کلمه و محتوایی بر روی انواع ملزومات کودکان چه اثراتی بر جسم روح روان کودک دارد 🧐✅ بله اوایل مسخره ام میکرد و با چاشنی کمی غر زدن و هی میگفت سخت میگیری بچه اس نمی‌فهمه، باید فقط سرش گرم بشه تا تو به کارهای خودت برسی، بچه دلش همه چی میخواد، نخری عقده ای میشه دست اینو و اون میبینه و از این حرفااااا من هم خودم اسباب بازی می‌خریدم حتما با دقت 👌کلی هم بستگان نزدیکان هدیه میدادن که مثل مادرم اصلا توجهی به این مسایل تربیتی اون وسیله نداشتن القصه کم کم اثرات اسباب بازی ها و اون شکل و شمایل شون و ... برای مادرم در طی این چند ساله هراز گاهی گفتم و که به این دلیل به این دلیل اون اسباب بازی مفید نیست این مفید هست و ... مادرم مدام می‌گفت چرا همش برای محدثه کاغذ رنگی،فوم ،نمد چسب مداد رنگی، کاموا کتاب میخری ؟؟؟؟ چرا مواد بازیافتی خونه رو مثل شیشه نوشابه ، شونه تخم مرغ ، کاسه بشقاب لیوان یه بار مصرف، ظرف ماست و درهای قوطی ها و.... میدی بهش منم دست محدثه رو برای هر نوع فعالیت در زمینه کاردستی باز گذاشتم با انواع خوراکی ها حبوبات و ....خودم یه مدل کاردستی درست میکردم یا از شبکه پویا میدید 📚 یا انواع کتاب های کاردستی که موجود دارم در بیت خوبمان فکر کنم ۱۵ تا کتاب باشه در انواع مختلف ساخت کاردستی ✅ دم دستش گذاشتم 👌 الان ماشاالله لاحول ولا قوه الا بالله👏 واقعاااااا مهارت بالایی دارد در خلق ساخت کاردستی نقاشی، به تنهایی با انواع وسایل دور ریز و کاغذ رنگی کاموا فوم نمد ✅ الان مادرم متوجه این قضیه شده که برای چی هزینه میکردم برای این وسایل پر سود 👌 و چرا این همه مواد بازیافتی رو بهش میدادم برای کاردستی👌 القصه حالا بعد این همه وقت مادرم انواع کادو هدیه دادنش به بچه های بستگان دور و نزدیک تغییر کرده، همیشه انواع لپ لپ عروسک کوکی و ... میخرید میداد 😅 حالا چند وقته برای بچه های برادرم و دیگر بچه های اقوام کاغذ رنگی، مداد رنگی، کتاب رنگ آمیزی دفتر نقاشی میگیره 😁 و بهشون میگه مریم اینقدر برای محدثه از این وسایل خریده و هی دخترش کاردستی نقاشی کشیده الان خیلی خلاق و باهوش هست 😉 بعد به خودم هم میگه منم گفتم اون مادرها متوجه نیستن که چه اثری داره، هی بهشون میگم دختر مریم چه چیزهایی درست می‌کنه و... شما ها هم اینکار کنید تا بچه تون مخترع بشه 😂 @poeshbanovan کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ «دوتا کافی نیست» را در شبکه های اجتماعی مختلف دنبال کنید. 👈 «دوتا کافی نیست» کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب، در زمینه ، و 🌺 همراه ما باشید: 👇 👇 👇 🔹واتساپ: https://chat.whatsapp.com/EsOb0iAVB39HFgdaFTJgjR 🔹ایتا: http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075 🔹بله: http://ble.ir/join/ODM2ODJiYW 🔹سروش: https://sapp.ir/joinchannel/kpjCXUEOqJRW5dtZLuKlFoHr 🔹تلگرام: https://t.me/joinchat/QayxJiaGm6ccWbpF
نیازهای حیاتی کشور.... ✨ازدواج بهنگام و بدون تأخیر یکی از کارهای لازم و واجب است؛ فرزندآوری و تکثیر نسل یکی از آن وظایف مهم و اساسی است که بایستی انجام بگیرد. ✨هر دو‌ی اینها -هم ازدواج زودهنگام و بهنگام، و هم تکثیر نسل- جزو نیازهای حیاتی امروز کشور و فردای کشور است. 🔹بیانات در ارتباط تصویری با مداحان (۱۳۹۹/۱۱/۱۵) کانال"دوتا کافی نیست" @dotakafinist1
✨رهبر انقلاب: امیرالمؤمنین در راهِ خدا یک لحظه پا عقب نکشید. به موقع تبلیغ کرد؛ به موقع در رکاب پیغمبر شمشیر زد؛ وقتی لازم بود صبر کرد؛ وقتی لازم بود وارد میدان سیاست شد. در همه‌ی این‌ها فداکاری از این بزرگوار بروز پیدا کرد. پیغمبر اکرم چنین کسی را در رأس جامعه‌ی اسلامی قرار می دهد. این درس بزرگ غدیر است. ۱۳۸۷/۰۹/۲۷ 🌺 عيد اکمال دين، سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصايت و ولايت امير المومنين عليه السلام بر شیعیان و محبین آن حضرت مبارک باد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
✅ پیام رهبر معظم انقلاب به فعالین حوزه جمعیت بسم الله الرحمن الرحیم با سلام به همه‌ی کسانی که د
💥 سخنرانی نیست، دستوره گاهی که خدمت آقا می‌رفتیم، عید بود یا مناسبت‌های دیگر. می‌دیدم آقا که صحبت می‌کنند، صیاد تند تند یادداشت برمی‌دارد. ‏آخرین بار عید غدیر بود ... آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیاد ... دفترچه‌اش را برداشت و شروع کرد به نوشتن. ‏وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمی‌گشتیم، ازش پرسیدم: «حاج علی، برای چی موقع سخنرانی آقا یادداشت برمی‌داری؟ ‏حرف‌های ایشون رو از تلویزیون پخش می‌کنند». گفت: «حاج ناصر، شما حقوق خونده‌ای، نه؟» گفتم: «بله، ولی چه ربطی ‏به سوال من داره؟» گفت: «ببینم، اجرای امر فرمانده برای ما لازمه؟» گفتم: «بله، لازمه». گفت: «تأخیر در اجرای امر ‏فرمانده برای ما قبح داره و زشته، مگه نه؟» با بی‌صبری گفتم: «بله، زشته، ولی جواب من رو ندادید».‏ گفت: «خیلی خب. من که باید از صحبت‌ها یادداشت بردارم، دیگه منتظر اخبار ساعت دو نمی‌شم، همون‌جا یادداشت می‌کنم. ‏بعد در فاصله‌ای که میشینم توی ماشین، این صحبت‌ها رو به دستورالعمل تبدیل می‌کنم. وقتی به ستاد کل رسیدم، میدم ‏برای تایپ و بعد هم اجرا. تو شاید این حرف‌های آقا رو سخنرانی تلقی کنی، ولی برای من این حرف‌ها سخنرانی نیست، ‏دستوره. از همون لحظه‌ای که می‌شنوم تکلیف به گردنم میاد که امری رو از فرماندهم گرفتیم و باید اجرایش کنم. تا ستاد کل ‏برسم وقت رو تلف نمی‌کنم»‏ 📚‏ خدا می‌خواست زنده بمانی – ص ۱۹۷ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
وقتی فوق دیپلم گرفتم، پدرم پیشنهاد دادند که یک دفتر کار برایم فراهم کنند تا در آنجا شاغل شوم. اما فقط به یک دلیل قبول نکردم. به خاطر خواهر و برادرم. بعد از فوت مادرم در قبال آنها احساس وظیفه می کردم. همان سال در آزمون کارشناسی در شهر خودمان قبول شدم . در این بین، گاهی موقعیت های کاری برایم پیش می آمد ولی به همان دلیل نمی رفتم. همزمان با اتمام کارشناسی، با همسرم که مهندس بودند، ازدواج کردم و چند ماه بعد با موافقت او، مشغول به کار شدم. با همان سن کم، مسئول یک بخش از اداره ای شدم که زیرنظر وزارت خانه بود. با محیطی امن برای یک خانم، مزایای عالی و حقوقی بیشتر از همسرم. او هیچوقت از من نپرسید چقدر حقوق می گیری و کجا خرج می کنی. من هم هرچه می گرفتم، به نیت خرید خانه پس انداز می کردم.   طی چندماه توانستم اعتماد بالادستی هایم را به دست بیاورم، به طوری که بعد از دو سال، به من پیشنهاد یکی از معاونت ها را دادند. مهم ترین خط قرمز من در محل کار، همسرم بود. حتی وقتی در جلسه مهمی بودم و ایشان تماس می‌گرفتند، حتما جواب می دادم تا بی احترامی تلقی نشود. بعد از یک سال، قسمتی از اداره که بنده مسئولش بودم، تغییرات مثبتی کرد. همه از کارم راضی بودند. با این حال، طی این چند سال واقعا برای همسرم هم کم نمیگذاشتم. با وجود مسئولیت همزمان اداره و منزل، و کمبود وقتی که داشتم، هیچ وقت به خودم اجازه ندادم جلوی همسرم نیمرو بگذارم. تا اینکه احساس کردم دارم از لحاظ جسمی کم می آورم. یک روز درحالی که اشک می ریختم به مدیرعامل گفتم:" دیگه نمیتونم بیام!" من واقعا کارم را دوست داشتم و در آن چند سال مثل یک بچه برای رشدش زحمت کشیده بودم. همکارانم خیلی اصرار کردند که بمانم، ولی من تصمیمم را گرفته بودم. اعتقاد داشتم خداوند ظرافت خاصی در وجود خانم ها قرار داده و به نسبت آقایون، ویژگی های متفاوتی دارند. موقع خداحافظی، تمام کارمندها به خاطر ارزشی که برای تحکیم خانواده قائل بودم، تشویقم کردند. از فردای آن روز تبدیل شدم به خانم خانه. همسرم با اینکه موقع شاغل بودنم خیلی همراهی می کردند، بعدها گفتند:" از وقتی کارتو کنار گذاشتی، خیلی تغییر کردی! عالی بودی، عالی تر شدی!" به هرحال محیط کار، روحیه زن را مقداری سخت و مردانه می کند. البته بعدها دلم برای کارم تنگ می شد، اما چیزی که مرا دلگرم می کرد، این بود که نتیجه روزهایی که به خاطر خواهر و برادر کوچکم سرکار نرفته بودم را در تربیت شان می دیدم. بعد از خانه دار شدن، زندگی ام آرامش بیشتری پیدا کرده بود. حتما فرد دیگری می توانست به جای من کارمند اداره شود، ولی کسی به جز من نمی توانست نقش همسری و مادری را برای همسر و فرزندم ایفا کند. بعد از شش ماه از کنار گذاشتن کارم، باردار شدم و تازه فهمیدم چه تصمیم خوبی گرفتم. با شرایطی که یک خانم در بارداری تجربه می کند، شاغل بودن واقعا سخت است. الان دومین فرزندم را باردارم و قصد داریم اگر خدا بخواهد چهار بچه داشته باشیم. البته فعالیت هایم را به عنوان یه زن در مسجد محله دارم که بسیار برایم لذت بخش است. امیدوارم تمام مادران سرزمینم قدر فرشته های کوچولوی خود را بدانند و به هیچ بهانه ای آغوش پرمهرشان را از فرزندانشان دریغ نکنند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
مواظب باشید... ⏰ ... باید مواظب باشید موعظه زمان دارد. آن شبی که برای دخترت گوشواره می‌خری، آن شبی که برای بچّه‌ات دوچرخه می‌خری، آن شبی که عیدی به بچّه‌ات می‌دهی، آن شبی که چیزی برایش می‌خری، محبّتی می‌کنی، حالا می‌روید بیرون یک بستنی می‌خورید مثلاً، یعنی موعظه‌ات در ایّامی باشد که بچّه از شما راضی باشد. ⛵️ معلّم اگر زیر نمره‌ی بیست نصیحت کند، شاگرد گوش می‌دهد اما اگر این معلّم یک نمره‌ی صفر داد، صفر بزرگ، قدّ در قوری، نمره صفر داده، زیر نمره‌ی صفر می‌نویسد که: «فرزندم، تو باید چنین باشی.» می‌گوید برو دنبال کارت، نمره‌ی صفرم دادی، حالا هم نصیحتم می‌کند. زمان نصیحت زمانی باشد که به بچّه محبّت کنید. 🌐 درس‌هایی از قرآن (۱۵/ ۲/ ۱۴۰۱) کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
   بنده متولد سال ۶۵ هستم و فوق دیپلم مربیگری پیش دبستانی دارم. بیست ساله بودم که همسرم به خواستگاری آمد، با کلی ماجرا سر مهریه ای که می گویند:" کی داده کی گرفته!؟" پدر و مادرم به خاطر حرف اطرافیان روی ١١٠ سکه اصرار داشتند، ولی همسرم می گفت:" من متعهدم مهریه زنمو بدم! اگه هر وقت دختر شما طلب کنه، ماشینمو می فروشم و ١۴ سکه با کمال میل بهش میدم. ولی بیشتر در توانم نیست!"    خلاصه با اصرارهای من، پدرم راضی شد. من عقیده داشتم اگر مردی خوب باشد و در کنارش آرامش داشته باشم، هیچ وقت مهرم را طلب نمی کنم. اگر هم مرد بدی باشد و اذیت کند، می گویم مهرم حلال و جانم آزاد. پس مهریه تضمین خوشبختی نیست. بالاخره همه به توافق رسیدیم و من با ١۴سکه مهریه سر سفره عقد نشستم.    من و همسرم تصمیم گرفتیم برای اینکه زودتر ازدواج کنیم، در یک واحد مستقل کوچک از منزل پدرش، سال های اول زندگی را بگذرانیم تا نیاز به پرداخت پول رهن و اجاره نداشته باشیم.    موقع خرید جهیزیه دوباره اختلاف نظر همسر و والدینم ما را دچار مشکل کرد. اصرار همسرم بر عدم تجمل، نخریدن لوازم غیرضروری و ایرانی بودن کالاها بود، ولی عدم پذیرش این دیدگاه در خانواده من، ناآرامی های زیادی در اواخر دوران عقدمان ایجاد کرد. بالاخره هر دو طرف، کمی از موضع خود کوتاه آمدند و باز هم به توافق رسیدند. تاریخ جشن عروسی تعیین شده بود که متوجه شدم فرشته ای در وجودم در حال پرورش است و بی آنکه بخواهم وارد مرحله جدیدی از زندگی شده ام. من تا ابد دست پدر ومادر مهربانم را می بوسم و قدردان برخورد منطقی شان با این موضوع هستم که می گفتند:"حلال خدا که حروم نشده! الان دختر ما نیاز به آرامش داره تا بتونه این فرشته رو به سلامتی به دنیا بیاره!"   آنها اصلا اجازه ندادند غصه بخورم. مادرم می گفت:" جنین نباید حس کنه تو نمیخوایش! چون تاثیر خیلی بدی روی روحیه و اخلاقش میذاره."    من با دل خوش در شب عروسی، از منزل پر مهر پدرم خداحافظی کردم و به منزل پر عشق همسرم قدم گذاشتم. عروسی ما در کمال سادگی برگزار شد. تلاشم برای کم خرج بودن مراسم باعث شد زندگی مان را بدون قرض آغاز کنیم. مثلا شام عروسی فقط جوجه کباب بود، در حالی که عُرف خانواده ما، حداقل دو نوع غذا، به علاوه دسر بود. ما حتی خرج شام عروسی را هم از هدایایی که در پاتختی گیرمان آمد پرداخت کردیم و جالب این بود که دقیقا مبلغ هدایا با مبلغ شام و تالار برابر شد.    زندگی مشترک ما در آذرماه ٨۶ آغاز شد و هفت ماه بعد، درد زایمان به سراغم آمد. هربار که دردم شدید می شد، به خودم می گفتم:"میگذره! همونطور که بر مادر و مادر بزرگم گذشت! میگذره و لحظات شیرینش هم میرسه." و گذشت و دختر گلم به سلامتی به آغوشم آمد. بعد از زایمان با اولین شیر دادن به چنان آرامشی رسیدم که غیر قابل توصیف بود.     بعد از تولد دخترم، از آنجا که خیلی به خیاطی علاقه داشتم، کلاس هایش را ادامه دادم و دیپلم خیاطی گرفتم. این حرفه، هم به من آرامش می دهد و هم تا به حال کمک خرج زندگی مان بوده است. برای خودم و بچه هایم لباس می دوزم و یک سالی می شود که دارم دوره تکمیلی می گذرانم تا بتوانم لباس های شکیل تر و جدیدتری بدوزم.     قدم دخترم پر برکت بود و خداوند طی ١٠ سال به او سه خواهر دیگر داد. من که همیشه از نعمت خواهر بی بهره بودم، خداوند برایم جبران کرد و ۴ دختر نازنین را به امانت به دستم سپرد. خیلی خوشحال و سپاسگزارم که برخلاف خودم دخترانم خواهر دارند.    خوشبختانه همسرم هم از اول بسیار دختر دوست بود و همیشه بابت اینکه خدا درهای رحمتش را به سوی ما باز کرده شکرگزار است.    ما هیچ وقت قبل از بارداری، برای داشتن پسر تلاش نکردیم و  درمان های رایج سنتی و شیمیایی را برای تعیین جنسیت به کار نبردیم. چون فقط به داشتن فرزند بیشتر فکر می کردیم و اعتقاد داشتیم دختر و پسر بودنش دست خداست. این تفکر همواره مانع از این شد که بگوییم ای کاش این یکی پسر بود، چون ایمان داشتیم و داریم که بی اذن خالق برگ از درخت نمی افتد. دختر کوچکترم، سه ساله بود که خداوند به ما پسری عنایت کرد. گاهی این حرف را از اطرافیان می شنیدیم که:" انقد آوردن تا پسر شد!" ولی قضاوت دیگران مهم نبود.    درآمدمان هم یک حقوق کارمندی است که به لطف خدا برکتش زیاد است. البته خودم هم تلاش می کنم مقتصدانه خرج کنم. مثلا لباس بچه های بزرگتر را نگه می دارم و برای بعدی ها استفاده می کنم و به آنها یاد داده ام وسایل و اسباب بازی هایشان را درست استفاده کنند تا به درد بچه های بعدی هم بخورد.   الان با عشق خانه دار و فرزند پرورم و از زندگی ام بسیار راضی و خشنود هستم. من و همسرم در هر مسئله ای، راضی به تقدیر الهی بوده و هستیم و یقین داریم آنچه او برای انسان مقدر می کند، بهترین بهترین هاست. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ فرزندآوری در حقیقت هنر زن است... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
صبر ایوب...😅😅 اولین بار که احساس کردم باردارم موقع امتحانات بود، اون روز از کتابخونه رفتم آزمایش دادم. همونجا نشستم جوابشو گرفتم. وااااای مثبت بود، داشتم ذوق مرگ می شدم. گفته بودن سه هفتشه. فوری زنگ زدم به مامانم و گفتم سه هفته ای باردارم. مامانم که عشق نوه هست گفت ماشششششالله سه هفتهههه 😂😂😂😂😂 ( خب نوه ندیده بود، اولین نوه اش بود) بعدش برگشتم کتابخونه ولی از ذوق مگه می تونستم درس بخونم؟؟!! سرم تو کتاب بود ولی فکرم پیش نی نی کوچولوم. هی وسط درس خوندن یهو ریز ریز می خندیدم. عین دیوونه ها 😄😄😄 کلی برنامه ریخته بودم چطوری به شوهرم بگم. می خواستم یه کیک سفارش بدم و روش بنویسم بابا شدنت مبارک و سورپرایزش کنم. ولی عصر که اومد دنبالم تا سوار ماشین شدم یهو گفتم بابا شدی 😍😍😍😍 یعنی صبرم در این حد بود فقط، کیک اینا هم دیگه منتفی شد با این صبر ایوبی که من داشتم. 😜😜 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1