eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
زنِ‌ موفق کسی‌ است‌ که در ناراحتی‌هـا و اخـتلافات، قـهـر کـردن بـا هـمـسـر را راه حــل نـدانـد و حـتـی آخرین باری را که با شوهرش قــهــر کــرده اســت فــرامــوش کــرده بــــــاشــد. 📚 محرمانه‌های زنانه کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 هزار ماشاءالله هر سه فرزند چهارم- پنجم👏 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تجربه_من ۹۴۳ من متولد ۶۳ هستم، دختری با حیا و ساکت و درون گرا بودم. این امر باعث شده بود تا در فامیل و آشنا زبان زد بشم از نوجوانی خواستگار داشتم که از سمت خانواده چون سنم کم بود، رد میشدن. این شرایط ادامه داشت تا سن ۱۷ و ۱۸ سالگی که بلاخره پای خواستگاری به خونه مون باز شد. واقعا هممون کلافه شده بودیم تا جایی که صدای همسایه ها می گفتن که سخت نگیرین چرا جواب نمیدین و....😒 ولی من واقعا سخت گیری نمیکردم تنها چیزی که از همسر آیندم میخواستم این بود با ایمان و خوش اخلاق و خدا ترس باشه، اصلا مادی گرا نبودم، دوست نداشتم همسرم با حجابم مشکل داشته باشه. خلاصه گذشت تا سال ۸۷ یک آقایی به خواستگاری اومدن خودشون مشکلی نداشتن اما خانوادشون همه بی حجاب بودن و کل خانوادشون مخالف بودن جز مادرشون، کلا هنگ کرده بودم که چیکار باید بکنم در هفته روزی نبود که حرم نرم، نزدیک به هشت ماه دیگه خواستگار راه نمی‌دادیم چون معتقد بودیم از لحاظ اخلاقی درست نیست تا اینکه همسایمون گفت این همه نباید طول بکشه این آقا تکلیفش با خودش مشخص نیست حداقل بذارین خواستگار دیگه ای بیاد.😒 خلاصه دوباره پای خواستگارا به خونه مون باز شد توی ماه مبارک رمضان بود که یکی از خواستگارها که از قضا خانواده همسر جان بودن تشریف آوردن خونه مون وقتی خواهرشون اومدن و نشستن با کلافگی گفتن ای خدا اگه خوبه صلاح میدونی همین جا بشه اول متوجه نشدم ولی بعدها فهمیدم که چون پنج سال خواستگاری رفتن از خستگی این حرف و زدن خلاصه جونم براتون بگه سر دو راهی بدی گیر کرده بودم، همسرم از لحاظ مادی چیزی نداشتن ولی از لحاظ معنویت خدا رو شکر عالی بودن یک روز به شدت دلم شکسته بود، رفتم حرم، ‌کلی درد دل کردم گفتم همه چیز رو به خودتون سپردم آقا جان .... خلاصه بعد از ماه مبارک در مهر سال ۸۸ عقد کردیم و یک سال بعد شهریور ۸۹ رفتیم خونه خودمون، خدا روشکر همسر جان دقیقا همون مشخصاتی که می خواستم داشتن خدا رو شکر. زندگی ما شروع شد پر از فراز و نشیب، ما طبقه بالای خونه خانواده همسرم زندگی میکردم و از سختی هاش نگم براتون.😢 بعد از یک ماه از ازدواجمون متوجه شدم باردارم با جفت پایین که باید خیلی محتاط می بودم. سال ۹۰ خدا گل دخترم فاطمه خانم رو به ما هدیه داد دختری زیبا با چشمای آبی اینقدر کل فامیل از زیبایی دخترم میگفتن که گمانم همین امر باعث چشم زخم بدی شد براش... دخترم دوساله بود می‌خواستیم بریم کربلا که متوجه عقب افتادن دوره ام افتادم. اگه یک روز عقب می افتاد مطمئن بودم باردارم وقتی آزمایش خون دادم، گفتن منفیه، باید یک هفته دیگه آزمایش بدی. منم دیگه فرصت برای آزمایش نداشتم، چون دو روز دیگه عازم سفر عشق بودم و از اونجا که قرص جلوگیری به من نمی افتاد به ناچار مجبور شدم استفاده کنم که اونجا به مشکل نخورم نگم براتون از عوارض این دارو که چقدر حالم بد می‌کرد. انگار تو یک دنیای دیگه بودم. خلاصه از کربلا که اومدم دیدم مریض نشدم بی بی چک گذاشتم دیدم بله مثبت اون همه قرص هم الکی خوردم.😢 کلا دوران بارداری خیلی سختی دارم به خاطر ویارهای خیلی سختی که دارم از دو ماهگی شروع میشه تا موقع زایمان مدام وزن کم میکنم و یک روز در میون باید سرم بزنم. سال ۹۳ خداوند دختر قشنگم مائده خانم رو به ما هدیه داد دختری زیبا و تپل، چون دو هفته آخر بارداری متوجه شدم دیابت بارداری دارم دخترم حسابی تپلی شده بود با زردی بالا... ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۴۳ اسفند ۹۵ هم دوباره با لطف خداوند پسرم آقا امیر محمد به دنیا آمد البته چون ناخواسته بود خیلی ناشکری کردم پسرم زردی خیلی شدیدی گرفت به حدی که میخواستن خونش رو عوض کنن😢 من با اون وضعیت سزارین پشت درِ ان ای سیو نشسته بودم فقط گریه میکردم. اینقدر با همسرم متوسل به آقا امام رضا (ع) شدیم که خانم پرستار اومد گفت به طور معجزه آسایی زردی اومده پایین و نیازی نیست خون بچه رو عوض کنیم😍 من و همسر از خوشحالی باز شروع کردیم به گریه و خدا روشکر کردیم و از آقا تشکر کردیم من اینو تنبیهی دونستم برای ناشکری که کرده بودم البته همون لحظه ای که گفتن باید بیمارستان بستری بشه شروع کردم به توبه... پسرم ۱۷ روزه بود که متوجه بیماری دختر بزرگم فاطمه خانم شدیم، بیمارستان بستری شد کلی آزمایش خون و از مغز استخوانش گرفتن و فهمیدن دخترم سرطان خون داره، از یک طرف خودم تازه زایمان کرده بودم که تو روزای اول برای پسرم بیمارستان بودم حالا دخترم😔 پسرم چون نوزاد بود تو ماشین جلوی در بیمارستان نوبتی نگهش می داشتیم با مادرم که انشاءالله خداوند بهشون سلامتی بده🥺 دخترم چون ۵ سالش بود وابسته به خودم بود و می‌گفت فقط مامانم پیشم باشه مادرم جلوی بیمارستان تو ماشین پسرم رو نگه می‌داشتن و من پیش دخترم بودم هر دو ساعت یکبار میرفتم و با مادرم جا بجا میشدم تا پسرم رو شیر بدم. روزهای خیییییلی سختی بود انشاءالله برای کسی پیش نیاد 🤲 خدا رو شاکرم اون روزهای سخت گذشت😀 ۱۷ روز دخترم بستری بود که از تو بیمارستان شیمی درمانی شروع شد از یک طرف افسردگی بعد زایمان، از یک طرف مریضی و بهانه گیری دخترم بابت شیمی درمانی و از یک طرف دختر سه ساله و یک بچه شیر خوار که خیلی سخت بود. گذشت و پسرم ۹ ماه شد که فهمیدم باردارم البته بیشتر مادرایی که برای شیمی درمانی بچه هاشون میومدن، باردار میشدن تا بتونن سلول بنیادی از طریق بند ناف ذخیره کنن. منم باردار شدم فقط میگفتم خدایا من چه‌طور میتونم بچه ها رو بزرگ کنم، خودت کمکم کن. بچم پنج ماهش شد، رفتم سونوگرافی وقتی از تو مانیتور دیدمش خیلی مهرش تو دلم رفت ولی یک هفته بعد بچه ایست قلبی کرد و سقط شد. بعد از چند ماه دچار دیابت خیلی بالایی شدم که مجبور به زدن انسولین شدم الان به لطف خدا دیابتم کنترل شده، دخترم دو سال که قطع درمان شده ولی بازم زیر نظر دکتر باید باشه، بچه هام از آب وگل در اومدن، پسرم الان کلاس اول و خدا رو از این بابت خیلی شاکرم 😍 از موقعی که با کانال شما آشنا شدم تصمیم گرفتم باردار بشم تا هم جهاد تبیین کنم هم سرباز برای امام زمانم بشه و هم امر رهبرم رو اطاعت کنم انشاءالله 🤲 ازتون میخوام برام دعا کنین تا بارداری خوبی داشته باشم و خداوند اولاد سالم و صالحی خدا بهمون هدیه کنه🤲😍 انشاءالله بحق خانم حضرت فاطمه الزهرا سلام الله به هر کسی بچه میخواد اولاد سالم و صالح عنایت بفرماید🤲 🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پایان سردرگمی متقاضیان تسهیلات ودیعه مسکن فرزند سوم 🔹مدیر اداره اعتبارات بانک مرکزی عملکرد سال گذشته شبکه بانکی در زمینه پرداخت تسهیلات ودیعه ساخت و خرید مسکن فرزند سوم را حدود ۰.۶ همت عنوان کرد و تصریح کرد: این عملکرد قابل قبول نیست و لذا برای سال جاری تمهیداتی اندیشیده شده تا شعب به طور شفاف به مردم معرفی شوند امیدواریم عملکرد بهتری را شاهد باشیم. 🔹صحابی تأکید کرد: تسهیلات ۳۰۰ میلیون تومانی ودیعه ساخت و خرید مسکن فرزند سوم که در قانون بودجه امسال در نظر گرفته شده به پنج بانک عامل شامل بانک‌های صادرات، تجارت، ملت، مسکن و پست بانک ابلاغ شده است. در این ابلاغ تأکید شده تا سردرگمی که در سال‌های گذشته برای متقاضیان پیش آمده بود با انتشار اسامی شعب منتخب بانک‌ها برای عموم مردم برطرف شود. @PadDolat 📍کانال دیده بان شفافیت: امیدواریم بانک ها به این دستور ملتزم باشند. 🔻کانال دیده بان شفافیت قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت https://eitaa.com/djavani
با پهباد میخوان حمله کنن ۹ ساعت قبلش خبر میدن، اون وقت فک و فامیل ما کله صبح زنگ خونه رو میزنن، میگن مهمون نمیخوای؟؟😅😅 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۴۴ مادر من در سن ۱۴ سالگی ازدواج کردن، شش ماه بعد هم عروسی کردن و رفتن تا حدود دو سال و نیم، هر قدر تلاش کردن مادر نشدن، بماند که چقدر اطرافیان بهشون طعنه زدن و مادر شوهرشون میگفتن که اگه بچه نمیاری بذار برا پسرمون زن بگیریم. خلاصه مادر در سن ۱۷ سالگی، برادرم رو به دنیا میارن، ۲ سال بعد خواهرم رو و یک سال و نیم بعد هم برادرم رو... دیگه خیال بچه دار شدن نداشتن و انواع روش های پیشگیری رو اعمال کردن ! از به دنیا اومدن برادر کوچیکم ۹ سال گذشته بوده و دیگه مادرم اصلا به فکر بچه دار شدن نبودن! همون موقع بین همه بچه های فامیل آبله مرغان شیوع پیدا می کنه و خواهر و برادر من هم از این قاعده مستثنی نبودن!!! یکی دو هفته ای که از پرستاری از خواهر و برادرم میگذره که مادرم متوجه میشه که بارداره!!! ناگفته نماند که مادرم هم یه آبله مرغان خفیف گرفته بودن. طبق برگه آزمایش مادرم سه ماهه باردار بوده و متوجه نشده بودند، خودشون میگن آنقدر حواسم به بچه ها بود که اصلا حواسم از خودم پرت شد. مادرم سونوگرافی میرن و خب همه دکترها خیلی ترسونده بودن شون، چون گفته بودن بچه هایی که تو دوران بارداری با ویروس آبله مرغان مواجه بشن امکان داره که نابینا بشن. سونو گرافی ماه چهار یا اوایل پنج رسماً به مادرم میگه به احتمال زیاد بچه تون نابینا است و پیشنهاد میدن که تو که سه تا بچه داری هم دختر و هم پسر این رو سقطش کن وبال گردنت میشه !!! مادرم فقط میپرسن بچه ام دختره یا پسر و ایشون هم میگه دختر... مادرم زن خیلی معتقدیه، من هم از سادات هستم و اهل مشهد، مادرم میرن حرم و کلی گریه می کنن و میگن من دلش رو ندارم اولاد فاطمه زهرا رو بکشم، خودتون به من صبرش رو بدید. هرکسی شنیده، موافق سقط من بوده حتی برادر بزرگه خودم خیلی به مامانم اصرار کرده ولی مادرم زیر بار نرفته! ماه ششم بارداری مادرم از پله میوفتن طوری که از هشت تا پله کاملا قل میخورن ولی من بازم طوریم نشده😅😅 طبق محاسبه دکتر من باید مرداد به دنیا می اومدم ولی مادرم طبق محاسبه خودشون میگفتن باید شهریور دنیا بیام، خلاصه هر قدر به دکتر میگن، قبول نمی کنه و دکتر عصبانی میشه و میگه من دکترم یا شما ؟؟؟؟ مادرم هم چیزی نمیگه بعدش و میرن بیمارستان، هر قدر صبر میکنن دردشون نمی گیره، دکتر هم آمپول فشار تجویز می کنه و زمانی که اثر نمی کنه یک آمپول فشار دیگه هم تزریق می کنن! ولی باز هم من به دنیا نمیام. دکتر میگه ببرینش سزارین، مادر مادرم که خدا انشالله رحمت شون کنه اصلا به کلمه سزارین آلرژی داشتن و چهارده تا بچه داشتن که ۱۲ تا رو خودشون به دنیا آوردن😳😅😅 با دعوا مادرم رو میبرن خونه !!! و من دیگه تکون نخوردم ! چند روز بعد بیمارستان که میرن دکتر میگه بچه مرده باید سقط بشه. میرن سونو اون هم میگه بچه بدون حرکته، صدای قلب هم نداره باید مادر عمل بشه! مادرم با دل شکسته میرن حرم و برای سلامتی من نذر می کنند.😅 از یک دکتر خیلی دقیق آدرس یه سونوگرافی رو گرفتن که اونجا بعد از ده دقیقه کاوش دکتر میگه بچه تون ضربان داره ولی خیلی کمه و هیچ حرکتی نداره! و با شرایط من اصلا به زایمان طبیعی فکر نمیکردن! دکتر جدیدی که میرن میگن خدا رو شکر قبول نکردی بچه رو دنیا بیاری چون بچه ات خیلی ریز و ضعیفه و اگر هشت ماه دنیا می اومد قطعا نمی موند، خلاصه دکتر جدید زمان سزارین میده ولی در نهایت شب قبل از تاریخ سزارین مادرم دردشون میگیره و من طبیعی دنیا میام.. مادرم میگن توی ذهنم این بود که نابینایی ولی وقتی پرستار آوردت با چشم هات داشتی همه جای بیمارستان رو نگاه میکردی، از همه بچه های دیگه ام هوشیار تر بودی😅 چند ساعت بعد هم تقریبا سلامت بینایی ات تایید شد، البته من نزدیک سه ماه مهمون دستگاه بودم چون ویروس توی بدنم ایجاد بیماری کرده بود ولی به حمد خدا سالم و سلامت هستم.😅 من الان ۲۴ سالمه و معلمم. ازدواج کردم و خیییلی خوشبختم و احساس آرامش می کنم، دارم ارشدم رو میگیرم به لطف خدا و اینکه مادرم به من از همه بچه هاشون وابسته تره، حتی برادرم که خودش اصرار می‌کرده سقط بشم الان میگه اگه من نبودم چقدر خونه مامان بی روح بود.😍 خواستم بگم هر بچه ای که خدا به آدم میده حق زندگی داره فکر نکنید هیچی نمی فهمه یا اینکه آدم نیست کشتنش حکم قتل یه آدمه، خوبه که تا آخرین لحظه ایمان مون رو از دست ندیم. منم از اینکه مادرم من رو نگه داشت بی نهایت خوشحالم.😅 خودم یک ساله رفتم خونه خودم، شش ماهه منتظرم مادر بشم ولی هنوز توفیق نداشتم. انشالله مخاطبان کانال هم دعا کنند به زودی یه فرزند صالح قسمت من و همسرم بشه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌تعجب می کنم.... همه‌اش به زندگی مادی رسیدن؛ لباس بچه را اتو کردیم اما حساب نکردیم این بچه اهل نماز هست یا نه، اهل تقوا هست یا نه، رفیق هایش چه کسانی هستند؟ به شکمش رسیدیم، به فکرش نرسیدیم کفش خوب برایش خریدیم، کتاب خوب برایش نخریدیم. برای مسکنش دقت کردیم ۴۰ بنگاه معاملاتی رفتیم اما برای معلمش یک بنگاه معاملاتی هم نرفتیم که آقا معلم خوب در کشور کیه؟ من در تعجبم برای مادرهایی که برای خواستگاری دختر یا پسرشان ۱۰۰ تا خانه می‌روند اما برای خرید یک کتاب خوب، ۵ مغازه نمی‌روند!! اینها همه مهم است. ✨امام حسن علیه السّلام: عَجِبْتُ لِمَنْ يُفَكِّرُ في مَأكُولِهِ كَيْفَ لايُفَكِّرُ في مَعْقُولِهِ، فَيَجْنِبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذيهِ، وَيُوَدِّعُ صَدْرَهُ ما يُرْديهِ؛ "تعجّب مي كنم از كسي كه در فكر خوراك و تغذيه جسم و بدن هست ولي درباره تغذيه معنوي روحي خود نمي انديشد، پس از غذاهاي فاسد شده و خراب دوري مي كند. و عقل و قلب و روح خود را كاري ندارد ـ هر چه و هر مطلب و برنامه اي به هر شكل و نوعي باشد استفاده مي كند." 📚بحارالأنوار، ج ١، ص ٢١٨ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۴۵ من متولد ۷۱ هستم، بعد از ازدواج اومدیم قم برای زندگی، در شرایطی که هیچ آشنا یا فامیلی توی قم نداشتیم و نداریم. سال ۹۲ وقتی فرزند اولم خواست دنیا بیاد مجبور به سزارین اورژانسی شدم، سال ۹۴ وقتی باردار شدم، خیلی تلاش کردم برای وی بک ولی متاسفانه اون موقع هیچ دکتری در قم قبول نمیکرد وی بک کنم، برای همین مجبور به سزارین شدم. سال ۹۶ باردار شدم ولی متاسفانه سقط شد. سال ۹۷ برای دفعه چهارم باردار شدم، دکتری کتوی قم پیدا کرده بودم که وی بک می‌کرد ولی متاسفانه ساعت ۵صبح درد هام شروع شد وقتی رفتم بیمارستان گفتن دکترت گفته من خسته هستم و برای وی بک نمیام. با این که دهانه رحم ۵سانت باز شده بود دکتر شیفت منو با کلی توهین سزارین کرد، چون مخالف وی بک بود. تا اینجا من ۳بار سزارین شدم و به تصور خیلی ها دیگه نمی تونستم بچه دار بشم ولی من اهل این نیستم که سریع جا بزنم برای همین خیلی تحقیق کردم تا خدا دکتر امیرآبادی رو جلوی پام گذاشت، که همیشه دعاش می کنم. سال ۹۸ باردار شدم دوباره ولی متاسفانه سقط شد. بیشتر از همه این دل منو می سوزوند که بعضی ها بهم میگفتن اگر تو ۲ بار سقط داشتی، تقصیر خودت هست. گذشت تا سال ۹۹ که دوباره باردار شدم و این بار از قم رفتم تهران پیش خانم دکتر امیرآبادی برای وی بک، خانم دکتر همون موقع هم وی بک های موفقی داشتن که بعد از ۳تا سزارین انجام داده بودن، من تا ۷ سانت هم پیش رفتم اما موفق نشدم، خانم دکتر امیرآبادی خیلی زحمت کشید ولی نهایت مجبور به سزارین اورژانسی شدم باز هم... سال ۱۴۰۱ خدا باز هم بهم فرزند داد رفتم و برای بار پنجم سزارین بشم. چون تهران جایی نداشتیم، خانم دکتر امیرآبادی منو به دکتر زندیه توی قم معرفی کردن اینطوری خیلی برامون بهتر بود و بابت بچه ها خیال مون راحت تر. بچه ها خونه ی خودمون بودن پیش پدرم و همسرم، منو مادرم هم بیمارستان. وقتی رفتم بیمارستان برای عمل سزارین پنجم، کادر بیمارستان خیلی تعجب می کردن که یعنی واقعا میخواهی برای پنجمین بار سزارین بشی؟😅 بگذریم از حرف ها و تیکه هایی که بعضی از دوستان و اقوام میگفتن خدارو شکر خانم دکتر زندیه خیلی خوش برخورد و مهربان بودن، موقع عمل بهم میگفتن تو می تونی تا ۲بار دیگه هم سزارین بشی و مشکلی نداری و توی اتاق عمل کلی منو تشویق کردن و این استرس عمل رو خیلی برام کم می‌کرد. حالا انشاالله قرار هست اواخر مرداد ماه خانم دکتر زندیه منو برای دفعه ی ششم سزارین کنن😊 برام دعا کنید. خیلی ازم سوال میکنن که نمی ترسی؟نگران نیستی؟ منم میگم معلوم هست که ترس و نگرانی دارم، ولی هم سعی می کنم خیلی بهش از الان فکر نکنم هم سپردم به حضرت معصومه ♥️ دنیا کلا همین شکلی هست، با سختی ها درهم آمیخته، مثل شکلاتی که پوسته ای دورش پیچیده و به سختی های سزارین پشت سر هم، به سختی فرزند شیر به شیر داشتن، به سختی تنها بودن در شهری که هیچ کس رو داخلش نداریم، اینطوری نگاه می کنم. خیلی ها تعجب می کنن که واقعا میشه کسی ۶بار سزارین بشه؟ مگه نمی گفتن بیشتر از ۳تا، سزارین ممنوع هست؟ منم توضیح میدم که نه، تعداد سزارین به شرایط جسمی خانم و دکتری که عمل میکنه خیلی بستگی داره، البته سزارین عوارض داره و بدن رو سرد میکنه ولی طب سنتی خیلی می‌تونه کمک کنه برای کم کردن این عوارض. انشاالله خدا به همه ی چشم انتظار ها فرزندان سالم و صالح و پربرکت بده اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از حرف حساب
✳️ دلتان بیشتر برای قبولی عمل بتپد تا خود عمل! 🔻 طبق نقل خصال صدوق، امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «كُونُوا عَلَى قَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ عِنَايَةً مِنْكُمْ عَلَى الْعَمَلِ» شما توجّه و عنایتتان به قبولی عمل، از انجام عمل بیشتر باشد! اوّل برای قبولی عمل فکری کنید و بعد برای انجام آن بیندیشید. بیشتر دلتان برای قبولی بتپد! این یک قانون کلی و اصل فراموش شدهٔ بسیار مهم است. 🔸 چون اگر من تمام عمرم عمل خیر کردم، ولی هیچ کدامش قبول نشد، چه کار باید بکنم؟! این درد را باید کجا ببرم؟! پس اول فکر قبولی کن! قبل از صدقه دادن، انفاق کردن، روزه گرفتن، نماز شب خواندن، قرآن خواندن و هر کار خیر دیگر فکر کن که چطور آن کار را انجام دهی و چه کار کنی که این عمل خیر به قبولی نزدیک‌تر باشد! 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۵۹ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f