eitaa logo
🇮🇷دانلودکده🛰امیران🎭
279 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
24 فایل
◉✿اگـہ وجود خدا باورت بشه خدا یــہ نقطـہ میـذاره زیـرباورت “یـاورت“ مےشه✿◉ درایـتا☆سروش☆آپارات بالیـنک زیـرهمراه باشید😌 @downloadamiran قسمتهاے قبلے رمانهایـمان روهم مے توانیـد در #رمانکده_امیـران دنبال کنیـد♡ @downloadamiran_r ارتباط باما: @amiran313
مشاهده در ایتا
دانلود
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 📣انتظار یعنی چی...⁉️ 📣 آمادگی برای ظهور یعنی چی....⁉️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
میتوانیم امروز ماهم ناقابلی به آقا بدهیم 😍 ـ 🌺 ـ 🌺🌺🌺🌺 ـ 🌺 ـ 🌺🌺🌺 🌺 💠💠 ـ🌺 🌺 🌺 🌺 ـ🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🎁۱۴ صلوات برای سلامتی و تعجیل ایشون😍😍 روی هدیه گل گلی هم یک اشاره کنید می آیید اینجا و قدم به روی چشم ما می گذارید🙋‍♀️🙋‍♂️ 🙋‍♀️✨میلاد آقاجان برهمگی ✨🙋‍♂️ شما شایسته بهترینها هستید💟💯 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo 🔞قبول تبادل به صورت روزانه و شبانه🔞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱فکر کن یک از طرف عليه السلام داری😍 به روی یکی از این تا زیر اول:🌸 https://digipostal.ir/cnsrsg0 دوم:💐 https://digipostal.ir/c7uj6b7 سوم🌻 https://digipostal.ir/c9dwo5u چهارم🌹 https://digipostal.ir/cnhjy2j پنجم🌺 https://digipostal.ir/cq4r1gc ششم🍁 https://digipostal.ir/c3t9sub هفتم🌼 https://digipostal.ir/cl8fi0v هشتم🥀 https://digipostal.ir/cjmvyxy نهم🍀 https://digipostal.ir/c35uvd9 دهم 🍂 https://digipostal.ir/ctquouh یازدهم🍃https://digipostal.ir/c0oioy5 دوازدهم🌸 https://digipostal.ir/ceizndn 🌸 برای تعجیل در ظهور آقامون صلوات برای من یک اومد🤩برای شما چی آمد⁉️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• عج *_اللهم عجل لولیک الفرج_* مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید💯 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد  شاید دعای مادرت زهرا بگیرد  💠آقا بیا تا با ظهور چشمهایت  این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد  💠آقا بیا تا این شکسته کشتی ما  آرام راه ساحل دریا بگیرد  💠آقا بیا، تا کی دو چشم انتظارم  شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد  💠پایین بیا، خورشید پشت ابر غیبت  تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد  💠آقا خلاصه یک نفر باید بیاید  تا انتقام دست زهرا را بگیرد  🙃با هر سلیقه‌ای🙂 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید💯 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
قرار نیست فقط غروبهای پنجشنبه تا غروب جمعه سراغت را بگیریم قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم آری شنبه هم میشود از دوریت ناله سر داد یکشنبه هم میشود انتظارت را کشید دوشنبه هم میشود دنبال گمشده گشت سه شنبه هم میشود با آقا درد دل کرد چهارشنبه هم میشود به خاطر آقا گناه نکرد یا بن الحسن دوریت درد بی درمان امان است 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست علی تحت تاثیر حرفش قرار گرفته بود،مدام جواب علی را در ذهنش زیر و رو می کرد:" اول میخندم😂بعد میرم جلو باهاش سلام و علیک می کنم." به جوابش فکر می کرد چهره زیبای علی را نظاره می کرد،علی مثل همیشه به او لبخند می زد ☺️. لبخند علی آرامش خاصی به همه میداد، انگار لبخندش آب روی آتش می شد و تمام اتفاقات بد را فراموش می کردند. دوست علی پرسید:" علی،اگه دوباره جایی همین صحنه نیمه شعبان را ببینی باز هم جلو میری و نهی از منکر می کنی؟؟" علی لبخند زد و گفت:" نمیدونم ☺️." مرد جوان تعجب کرد😳:" نمیدونی!!؟" علی خندید و گفت:" سوال سختیه، اگه بگم نه ،امر به معروف و نهی از منکر نمی کنم ممکنه ترسیده باشم،اگه بگم اره شاید دورغ گفته باشم." علی که تعجب و سکوت دوستش را دید ،سرش را تکان داد و باز گفت:" نمیدونم، باید توی موقعیتش قرار بگیرم. " دوستش سوال را عوض کرد و گفت:" ممکنه اون لحظه بگی به من چه؟! هر کار دوست دارن بکنن!!" علی خندید و گفت:" بعید میدونم بگم به من چه 😃،اما نمیدونم ." دوست علی دوباره پرسید:" به مردم چه حرفی داری؟؟ چی بهشون میگی؟!!" علی با شنیدن *مردم* لحظه ای درنگ کرد،شاید تصویر آن پیرمرد که ضربت خوردنش را دید اما به جای کمک جلو امد و بهش گفت:" خوبت شد حالا؟ آخه تو چیکاره بودی؟ مگه مملکت قانون نداره؟ تو چیکاره بودی این وسط؟ خوب شد یک چشمت هم کور شد؟" جلوی چشمانش مجسم شد. علی از مردمان روزگار خودش دیگر انتظاری نداشت، نه انتظار و نه حتی حرفی،آنها تمام حرفهایشان را با نیش زبانشان به او فهمانده بودند. علی شاید دوست داشت بگوید:" مگر حضرت آقا نگفتن امام حسین علیه السلام برای امر به معروف و نهی از منکر شهید شدن؟ مگه حضرت آقا مگه نگفتن امر به معروف و نهی از منکر واجبه مثل نماز که واجبه ،پس چرا همه ی اون ادمهایی که به ظاهر متدین هستن و اهل نماز و انجام واجبات من و بخاطر کارم سرزنش کردن؟ چرا !!!؟ کجای کارم اشتباه بوده که حالا انقدر زخم زبون بهم میزنن؟😥 مگه نماز خوندن واجب نیست؟ اونها اگه نمازشون قضا شه فکرمی کنن گناه بزرگی انجام دادن،ولی همین ادمها وقتی از برابر گناه دیگران ساده می گذرن و امر به معروف و نهی از منکر را ترک می کنن فکر نمی کنن که واجبی رو قضا کردن؟؟؟" یعنی آقا انقدر پیش ما مردم غریبن؟؟ انقدر غریبن که حرفشون را نمی فهمیمم و امرشان روی زمین مانده!!؟" سکوت علی قدری طول کشید، صدای دوستش او را به خود آورد. علی گفت:" نه ،ولش کن😂نه(حرفی ندارم) " و خندید . او می خندید اما بغض گلویش را می فشرد. دوستش پرسید:" به جوانها چه توصیه ای داری؟ امر به معروف و نهی از منکر بکنن؟ یا نه؟" علی خندید و گفت:" نمیدونم، خودتون میدونین 😂،حقیقتش من این کاری که کردم اسمش و امر به معروف نمیزارم،من دفاع از ناموس کردم ،دفاع از ناموس هم بر هر مسلمونی واجبه، من امر به معروف نکردم دفاع از ناموس کردم. " و سرش را تکان داد. دوستش پرسید:" اسم کاری که کردی نهی از منکر هم نمیزاری؟!" علی گفت:" نه،من خودم اسم کاری که کردم دفاع از ناموس میزارم. :" دوست علی دوباره پرسید:" حالا به عنوان جوانی که یک بار امر به معروف کردی و این اتفاق برات افتاده حالا ما جوانها چیکار کنیم؟ اگه امر به معروف کردیم و این اتفاق برامون افتاد هیچ ارگانی پشتمون هست حمایتمون می کنن؟" علی خندید و گفت :" هیچیکس پشتتون نیست؛ هیچ کس ،هیچ کس پشتتون نیست، فقط خدا هستش،من اون لحظه هم که رفتم یادم نیستا ولی امیدم به کسی نبود،به عشق لبخند حضرت آقا رفتم جلو ☺️." اسم حضرت آقا را که بر زبانش جاری شد ارامش و لبخند وصف نشدنی و زیبایی روی لبهایش نشست ☺️. انگار خندیدن و دیدن لبخند حضرت آقا برای علی به قیمت کشیدن این همه درد و سختی می ارزید. دوست علی دیگر نمی دانست چه بگوید،دریای مهربانی علی و گذشت بیکرانش که ضاربش را رفیق خطاب می کرد و عشقش به حضرت آقا اشک را در چشمانش مهمان کرده بود. چقدر یک جوان متولد دهه ی هفتاد می تواند تا این اندازه دلداده و پاک سیرت باشد؟؟ چقدر می توان شجاع بود. شجاعت علی ،دوستش را به یاد حضرت زهرا سلام الله علیها انداخت، آن زمان که بی بی دوعالم تنهایی و مظلومیت امام علی علیه السلام را دید و برای دفاع از ایشان پهلویشان را سپر بلا کردند. علی هم برای لبخند و اطاعت امر ولی فقیه اش که توصیه فراوان به انجام واجب فراموش شده داشتند ،دلش را به دریا زده بود و رگ گردنش را سپر شد. مصاحبه به پایان رسید، دو دوست قدیمی دستان یکدیگر را با عشق فشردند 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo