13.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چالش
#جشن_نیمه_شعبان
#ادامه ارسالی خانواده نور محمدی تبریزی😍🤩🤗👇👇👇👇👇
سلام آقای امیرعلی نور محمد برادر حنانه خانم
تازه امسال کلاس اول درمنزل باشرایط کرونا وخواهر کوچکش حروف الف با رایاد گرفته
احسنت کلاس اولی عزیزمان🤩
امیر عباس:
#دانلودکده_امیران
#حبل_الورید
#قسمت_چهل_دو
#شهیدعلےخلیلی
پدر علی نمی دانست چه بگوید، فکر می کرد حکم را اشتباه شنیده،پیش خودش می گفت:" لابد با رضایت ما آزاد میشه! مگه میشه همینجور با یک وثیقه آزاد شه؟
اصلا امکان نداره." در همین فکرها بود که سینه اش را صاف کرد و از آقای قاضی پرسید:" ببخشید ببخشید آقای قاضی،پس تکلیف این همه سختی که پسر من کشیده چی میشه؟؟ پسر من تا اون دنیا رفت و برگشت😥،دکترش می گفت محاله زنده بمونه،حالا با یک وثیقه این آقا آزاد شه آزاد و راحت توی کوچه ها خیابون های شهر بچرخه و هر کس و خواست زخمی کنه و بکشه؟! آقای قاضی من اعتراض دارم،این چه حکمیه؟ مقصر این اتفاقاتی که به سر پسرم اومده این اقاست و باید تاوانش را پس بده😡نه اینکه ول بچرخه و ...."
قاضی حرف اقا پرویز را قطع کرد و گفت:" اجازه بدید آقای خلیلی،اجازه بدید، مقصر اصلی این ماجرا را بخواییم از لحاظ شرع هم حساب کنیم خود پسر شماست،همینطور که می دونین امر به معروف و نهی از منکر شخص آمر و ناکر احتمال بدهد احتمال آسیب رسیدن به جسمش را بدهد نباید به این کار اقدام کنه."
پدر علی دهانش باز مانده بود و چشمانش درشتتر از قبل با حیرانی آقای قاضی و علی را نگاه می کرد، منتظر بود تا علی چیزی بگوید.
علی که طلبه است و حکم این مسائل را بهتر می داند اما سکوت محض کرده بود و هیچ نمی گفت.
پرویز گفت:" آ آ آقای قاضی یعنی چی؟!! پس اگه اینجوری باشه باید همه امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنن و بگن احتمال آسیب میدیم.اینجوری که سنگ روی سنگ بند نمیشه و ..." ادامه ی حرفش را خورد.
نمی خواست چیزی بگوید که بیشتر علی اش را سرکوفت بزنند و مقصرش بخوانند.
علی نمی دانست چه بگوید فقط به رهبر فکر می کرد.
فکر می کرد چطور رهبر می گوید امر به معروف و نهی از منکر کنید ولی هیچ ارگان و نهادی این واجب را به رسمیت نمی شناسد!!؟
علی درد گلویش را فراموش کرده بود،درد تنهایی و غربت رهبرش بیشتر و بیشتر اذیتش کرد
امر به معروف و نهی از منکر مگر واجب نیست؟ مگر امام حسین علیه السلام برای امر به معروف و نهی از منکر شهید نشدند؟ آخر چرا!! چرا اینطور باید تمام کاسه و کوزه ها بر سر ناهی از منکر شکسته شود .
آخر چرا اینطور شد؟ چرا 😭!!!
اگر عفت ان دو دختر به تاراج رفته بود چه می شد؟ یعنی این گناه انقدر عادی شده که برای انجام این فحشا فقط ضربه شلاق را وضع کرده اند و باقی هیچ!!!؟
اصلا مگر می شود در کشوری که نام امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را مردمانش یدک می کشند اینگونه دچار مرض بی بند و باری باشد؟؟و برخی مسئولین انقدر بی تفاوت باشند که ناهی از منکر را سرزنش کنند؟؟!
#ادامه دارد..
سرکار خانم:یحیی زاده
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
در پیام رسان سروش:
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
هدایت شده از ^ کـلـبــ🏠ــه رمــانـــ ^
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت_۶۰ 🎬
#دانلودکده_امیران
#مثبت_هیجده 🔞
فکرم مشغول شده بود باید تصمیم خودم رامیگرفتم,اما مگر راه حلی جز ماندن برایم باقی مانده بود؟اگرمیخواستم به خانه بروم که مطمینا قربانی بکیر میشدم واگراز شهرمیخواستم خارج شوم بازهم قربانی داعش,پس بهترین راه ,ماندن درپناه ناریه وتوکل برخدا...
نمازم را به سبک اهل تسنن خواندم چون ترسم ازاین بود درحین نمازخواندن ناریه غافلگیرم کند وبرسد ویا فیصل متوجه تفاوت نمازخواندنم بشود وبگوید,پس بهتردیدم تقیه کنم ومکربه کاربرم.
بچه ها غذا میخواستند ,درب یخچال را بازکردم,ناریه راست میگفت ,مملوبود از,غذاهای نیمه اماده ازگوشت وبرنج مرغ گرفته تا ماست وپنیر وماهی و...,هرچه میلت میکشید بود,کابینت کنسروجات راباز کردم ان هم پروپیمان بود،انواع واقسام کنسروجات ,جالب است مارک اکثرشان ازعربستان سعودی وحتیu.s.aیا همان امریکا بود بعضی هاشون هم مارک اسراییل را داشتند,واین یعنی داعش از همه جا حمایت وتغذیه میشد وهرجا جنایت وخرابکاری هست نام عربستان وامریکا واسراییل در صدر ان میدرخشد.
یک بسته شنیسل مرغ برداشتم ومشغول اماده کردنش شدم,بچه ها قاشق بدست حرکات من را زیرنظر داشتند ,انگار واقعا گرسنه شان بود,عماد, درست است ازوقتی که پیدایش کردم ,یک کلمه هم نتوانسته حرف بزند اما رفتار وحرکاتش حاکی از ان است ازاین وضع راضی است.
بمیرم برایش,خدا میداند دراین چندروزه چه زجرها کشیده,بمیرم برایش,حتی زبان ندارد تا ازلیلا سوال کند,لیلا وعماد خیلی به هم وابسته بودند...آخ آخ....لیلایم کجایی خواهر😭
داخل کابینت بالادنبال سفره بودم که کنسروها سرنگون شد بر زمین وهمراه ان پوشه ای پراز مدارک ریخت کف اشپزخانه,همینجورکه برگه ها را جم میکردم متوجه مدارک شناسایی شدم که به نام ناریه وفیصل بود پاسپورت و...
تعجب کردم دونمونه پاسپورت که باعکسهایی ازناریه وفیصل اما نام هایی متفاوت ,یعنی یکیشان ناریه وفیصل ودوتای دیگر باعکس ناریه وفیصل اما نام های دیگری بود...یعنی چه؟؟چرا؟؟؟مغزم هنگ کرده بود که باصدای....
#ادامه دارد....
📚 @downloadamiran 📚
📚 @downloadamiran_r 📚
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت_۱۵۴ 🎬
#دانلودکده_امیران
#مثبت_هیجده 🔞
بالاخره به اورشلیم رسیدیم,وقتی که از کنار مسجدالاقصی رد میشدیم ,انور اشاره به قدس کرد وگفت:میدانی که اینجا قبله اول مسلمانان هست وبرای همین مسلمانهای اورشلیم وتمام دنیا مدعی هستند این مکان متعلق به مسلمانان است,اما برای مایهودیها ارزش بسیار زیادی دارد,چون معبد سلیمان نبی هم اینجا بوده,اهمییتش برای ما به خاطر این است که جادوی سیاه,بزرگترین ابزار جادوگری که ما میتوانیم باان تمام دنیا رامسخرخودمان کنیم ,درجایی ,توسط سلیمان دراین مکان پنهان شده است وما تونل های بسیارزیادی درزیر قدس زدیم ,به دومنظور,اول اینکه ان جادوی سیاه را بدست اوریم ودوم انکه بعداز بدست اوردن جادوی سیاه با یک انفجار قدس را به هوا ببریم خخخخ وبااین حرف دوباره خنده شیطانی کرد وبه راهی اشاره کرد که به بیرون از شهر میرفت.
یعنی مقصدش کجاست؟؟داخل بیابان چه میخواهند؟
مسافتی از شهر دورشده بودیم که چراغهایی به ما چشمک میزدندونشان میدادند دردل بیابان خبرهایی است.
بالاخره به مقصدرسیدیم,ازماشین پیاده شدیم ووارد به اصطلاح ساختمان شدیم ,خدای من اینجا شبیهه یک بیمارستان صحرایی با امکاناتی مجهز بود,اخه چرا؟؟در دل بیابان؟مخفیانه؟مگرچه جنایتی میکنند ؟!
به اولین اتاق ودومین وسومین و....سرزدیم,تعجبم بیشترشد.
#ادامه دارد..
🦋 @downloadamiran 🦋
🦋 @downloadamiran_r 🦋