eitaa logo
🇮🇷دانلودکده🛰امیران🎭
264 دنبال‌کننده
2هزار عکس
2هزار ویدیو
25 فایل
◉✿اگـہ وجود خدا باورت بشه خدا یــہ نقطـہ میـذاره زیـرباورت “یـاورت“ مےشه✿◉ درایـتا☆سروش☆آپارات بالیـنک زیـرهمراه باشید😌 @downloadamiran قسمتهاے قبلے رمانهایـمان روهم مے توانیـد در #رمانکده_امیـران دنبال کنیـد♡ @downloadamiran_r ارتباط باما: @amiran313
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست علی به حسن که بیرون اتاق نشسته بود گفت:" قدر این علی اقای ما را بدون،علی جانباز نیست،علی شهیده، شهید زنده است،خلق و خوی شهدا را در علی دیدم،شهید زنده ای که ضاربش را بخشیده و اگه او را در خیابان ببیند با او سلام و احوالپرسی می کند و خنده ی زیبایش را در عوض آن چاقوی تیز تقدیم ضاربش می کند." حسن سرش را تکان داد از دوست علی خداحافظی کرد،اما با خود این حرف را تکرار کرد:" علی جانباز نیست علی شهیده، شهید زنده ..😳!!! سرش را به چپ و راست تکان داد و به اتاق رفت به علی کمک کند و او را به سمت ماشین ببرد، اما تمام طول این مسیر به حرف دوست قدیمیشان فکر می کرد ادامه دارد نویسنده: سرکار خانم یحیی زاده 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
این حرف را گفتم و به مسجد رفتم.دوست محجبه ام از من پرسید:" گلزار شهدا رفتی ؟چیکار کردی؟ داداشی شهید انتخاب کردی؟" من هیچ شهیدی را انتخاب نکرده بودم ،در خیالم می گفتم تو انقدر بدی که شهدا نگاهت هم نمی کنن چه برسد داداشت شوند،نمی دانم چیشد!! دوستم همچنان منتظر جوابم بود،من فقط شنیده بودم دو تا شهید خلیلی وجود دارند اما اسم کوچکشان را نمی دانستم ،یهو ناخواسته به زبان اسم پسر شما آمد با قاطعیت گفتم:" اره ،داداش علی خلیلی ." اما خودم از حرفم تعجب کرده بودم،من اصلا اسم این شهید را نشنیده ام و او را ندیده ام،چطور این حرف را زدم!!!" به خانه که آمدم سریع در اینترنت اسم شهید علی خلیلی را جستجو کردم و عکس هایش را دیدم😔،آن عکس که نوشته بود:" خواهرم زخم بد حجابی تو مانده بر گلوی برادرت، خیلی تنم را لرزاند.😢حالم دگرگون شده و اشک امانم را بریده بود، بعد که علت شهادت پسرتان را مطالعه کردم فهمیدم برای دفاع از ناموس شهید شده اند دلم گرم گرم شد به اینکه شهید،خودش دستم را گرفته و خواسته مرا به راه بیاورد و هدایتم کند،خود شهید خواست برادر دینی من بشود و اینگونه شد." و دختر سر به راه دستان مادر را در دستانش گرفت و گفت:" داداش علی،خیلی برای من برادری کرده خیلی،😭حضورش را در تک تک لحظات زندگی ام احساس می کنم ،او ثابت کرده که می توانم در زمان سختی و مشکلات به دعای خیرش تیکه کنم و با توکل بخدا و توسل به روح پاکش مشکلاتم حل می شود." ادامه دارد.... نویسنده:سرکارخانم یحیی زاده عاطفه: ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌✦•━━━━━━ ♡ ━━━━━•✦ 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 🙃با هر سلیقه‌ای پست داریم🙂 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌✦•━━━━ ♡ ━━━•✦ https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌✦•━━━━ ♡ ━━━•✦ در پیام رسان سروش: ✦•━━━━━ ♡ ━━━━•✦ https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo ✦•━━━━━ ♡ ━━━━•✦