eitaa logo
🇮🇷دانلودکده🛰امیران🎭
280 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
24 فایل
◉✿اگـہ وجود خدا باورت بشه خدا یــہ نقطـہ میـذاره زیـرباورت “یـاورت“ مےشه✿◉ درایـتا☆سروش☆آپارات بالیـنک زیـرهمراه باشید😌 @downloadamiran قسمتهاے قبلے رمانهایـمان روهم مے توانیـد در #رمانکده_امیـران دنبال کنیـد♡ @downloadamiran_r ارتباط باما: @amiran313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جانم .. حتی بساطِ چایِ شما غُصه می‌خورد آن هفته خود به خود دو سه تا استکان شکست .. [رضا قربانی] 🦋 @downloadamiran 🦋
📸 آتشی در دل من رهبر معظم انقلاب: 🔹جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی ‌به وسیله‌ی نواب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن کرد. 🔸 به مناسبت ۲۷ دی‌ماه، سالروز شهادت سیدمجتبی و یارانش 🦋 @downloadamiran 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°﴾🦋‌͜͡🌿﴿°• طلاهایش را داد؛ از در ستاد پشتیبانی جنگ بیرون رفت. جوان داد زد: حاج‌خانم رسید طلاها رو نمی‌گیری؟!! خندید و گفت: دو تا پسرم رو دادم رسید نگرفتم . . .💔:) | • روز‌مــادران‌وهمسران‌فداڪارشـھدا🌷'! @downloadamiran
📷 حضور فرمانده نیروی قدس بر سر مزار شهید در نجف 🦋 @downloadamiran 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『💟| 』 می گویند : + جان دادند ، سفره نشینِ حسینِ زهرا (سلام الله)شدند؛عزیزِ ملت شدند،باشد درست! اما این حد از وابستگی چرا؟🚶‍♀ _لحظه‌ای‌خیره درنگاهت در آلبوم‌خیالم شدم؛حضرت‌برادر جز خوبی یادی از تو ندارم ! چگونه‌ می‌گویند‌ زنده نیستی‌ در حالی که شهدا زندگی می بخشند🦋.. تا قبل از تو از این دنیایِ فانی زندانی بیش یاد ندارم ..🍂 و خدا را سپاس که تو را برگزید تا شوی برادرم :) برادری که دستگیر است🌿♥️ • • • ↻🌿 @downloadamiran 🌿
💯 👩‍❤️‍👨 به پشت ساختمان که رسیدم، قدم‌هایم را آهسته کردم و چشم هایش را تصور کردم که چه قدر از دیدن گل‌های نرگس، برق بزند. تازگی ها دکترش اجازه داده بود که گل ها را ببوید. دسته گل را پشتم بردم و به تصور اینکه مثل هر روز روی صندلی نشسته با پتویی روی شانه‌هایش، کتابی در دست گرفته و غرق در آن، فارغ از جهان اطرافش، مشغول خواندن است، لبخندی روی لبانم نشست .  از پشت دیوار سرک کشیدم که ببینم آیا او همان طور است که فکر می‌کردم؟ اما در کمال ناباوری.... اگه دوست داری ادامه‌ی داستان رو بخونی، اینجا کلیک کن👇 ** https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 ^^✨
🇮🇷دانلودکده🛰امیران🎭
❤️🧡💛💚💙💜🖤❤️🧡💛💚 #قسمت_دوم 🌱 #اولین_و_آخرین_بوسه💞 #دانلودکده_امیران✨ #کلبه_رمان 💞 اوایل که به بیمارس
❤️🧡💛💚💙💜🖤❤️🧡💛💚 🌱 🦋 💞 دکتر کمی جا به جا شد و از مقابل در کنار رفت. دیدم مادرش، زار زار گریه می‌کند.  دست دکتر را گرفتم و گفتم - دکتر چرا رقیه خانم گریه می‌کنه؟  دستی به شانه ام زد و گفت - متاسفم…  دستم را از دستش بیرون کشید و از من جدا شد و رفت.  برگشتم و با صدای بلند پرسیدم - یعنی چی متأسفم؟  مادر سارا، با شنیدن صدای من از اتاق بیرون آمد و با چشمانی که اشک از آن جاری بود، نگاهم کرد و با بغضی فراوان گفت - اومدی پسرم… سارا خیلی منتظرت بود…   و سرش را پایین انداخت.  گوشه چادرش را گرفتم و گفتم - چیشده رقیه خانم؟ حال سارا خوبه دیگه؟ شما چرا گریه می‌کنید؟ این بار چادرش را روی صورتش کشید و گفت - سارا رفت… رفت…. و گریه امانش نداد. با حرف مادرش، حصار دستم شل شد و گل ها رها شدند. احساس کردم دنیا دور سرم می‌چرخد.  دلم میخواست کابوسی وحشتناک باشد تا واقعیتی تلخ! با قدم های آهسته و پایی لرزان وارد اتاقش شدم. ملافه ای سفید رویش کشیده بودند .  هنوز باور نداشتم او روی تخت خوابیده باشد. دست بردم تا ملافه را کنار بزنم .  دلم میخواست تمام اینها شوخی باشد. آن وقت یک سیلی به صورتش بزنم و بگویم « دیگه حق نداری با من از این شوخیا بکنی! » اما او خودش بود که با صورتی سفید و زرد تر از همیشه و لب هایی که بی رنگ شده بودند ، چشم هایش را بسته بود.  با عمق وجودم صدایش زدم و از او خواستم بیدار شود و به این خواب لعنتی پایان دهد.  - پاشو سارا…. سارا تو که اهل این جور کارا نبودی… اصلا تا حالا نشده بود جوابمو ندیدی… عزیزم، تو رو جون من پاشو …  دیگر توان اینکه روی پا بایستم را نداشتم. کنار تخت زانو زدم و اشک ریختم.  به جان خودم و خودش و عشق پاکی که بین‌مان بود قسمش می‌دادم که بیدار شود و جوابم را بدهد.  هیچ اِبایی نداشتم دیگران حرف هایم را بشنوند. آخر دیگر سارایی نبود که ، خجالت بکشد و مانعم شود.  ای کاش همان دیروز حرف دلم را به او می‌گفتم… می‌گفتم که چه قدر دوستش دارم….کاش می‌توانستم زمان را به عقب برگردانم. برگردم به همان روز اولی که دیدمش.  - بهنام… بهنام جان؟ پاشو عزیزم… یک ساعته کنارش نشستی… بسه دیگه… وقتشه، میخوان ببرنش… سعید، دوست و همکارم، زیر بغلم را گرفت و کناری کشید. اصلا متوجه گذر زمان نشده بودم. اشک های من بند آمده بود ولی قلبم درد می‌کرد. گویی با مرگ او قلبم تکه تکه شده بود.  پرستار ها آمدند و میخواستند او را به سردخانه ببرند تا مراحل تدفین، آنجا نگهش دارند. رقیه خانم تا فهمید، از حال رفت و روی دستان شوهرش افتاد.  قبل بردنش جلو رفتم تا برای بار دیگر ، صورتش را ببینم. پرده اشک که دیدم را تار می‌کرد را کنار زدم و نگاهش کردم.  در دل شروع به حرف زدن با او کردم: _ سارا؛ ما به هم محرم بودیم اما هیچ وقت اجازه ندادی دستت رو بگیرم. شاید فهمیده بودی از اول قصدم ازدواج نبود و از سر اجبار و راحتی تو، راضی به محرمیت شدم.‌  اما من امروز اومده بودم بگم… بگم که می‌خوام تا آخر کنارت باشم …  سعید دستش  را روی شانه ام گذاشت و مرا تسلی می‌داد. چشمم به موهای طلایی که به تازگی دوباره رشد کرده بودند، و از زیر روسری بیرون امده بودند، افتاد. با دست ، آنها را زیر روسری فرستادم. بی اختیار دست کوچک، سرد و بی جانش را بالا آوردم و برای اول و آخرین بار، پشت آن بوسه‌ای نشاندم. پــایــانـــ ✍🏻به قلم: ✨ ✨ @downloadamiran
🇮🇷دانلودکده🛰امیران🎭
❤️🧡💛💚💙💜🖤❤️🧡💛💚 #قسمت_سوم 🌱 #دانلودکده_امیران 🦋 #کبله_رمان✨ #اولین_و_آخرین_بوسه💞 دکتر کمی جا به جا ش
گاهی خیلی زود دیر میشه😔 بی دریغ مهربان باشید💞 نسبت به پدر و مادر ...به همسر..به فرزند...به بزرگان... زمان برای ما نمیایستد😢
🔻 بانوان طلبه پژوهشگر حمایت می‌شوند 🔹 معاون پژوهش حوزه‌های علمیه خواهران: برای انجام فعالیت‌های پژوهشی در هر عرصه‌ای که می‌توانیم فعالیت تعریف کنیم؛ چه در عرصه طلاب پژوهشگر، چه در عرصه اساتید پژوهشگر و چه در عرصه همکاران پژوهشگر. 🔹 معاونت پژوهش ستاد مرکزی خود را موظف می‌داند که در راهبری و کمک و حمایت پژوهشگران برنامه‌هایی را اجرا کند. 🔹 در عرصه پژوهش به دنبال این شاخصه‌ها هستیم: اولاً در شناسایی دقیق پژوهشگران؛ ثانیاً رتبه بندی پژوهشگران؛ ثالثاً اعطای خدمات به پژوهشگران بر اساس رتبه‌. متن کامل: http://news.whc.ir/news/view/118582 🆔 @downloadamiran
🌿♥ بزرگترین حسࢪٺ قیامت اینه که می‌فهمی با نمـاز تا کجـاها می‌تونستے بالا بری و نࢪفتے💔 از هࢪجهنمے بیشتࢪ آدمو عذاب میده🌱 هنوز دیࢪ نشدھ نمـازٺ ࢪو دࢪیاب🕊🌿
عاقبت به خیری یعنی کارهای خوبت را به نیابت از امام زمانت انجام دهی.... ♥️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ♥️ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🦋 @downloadamiran 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا رفیق باش از همه بی نیاز میشی...👌 به همین زیبایی....😍 😍 🎧 @downloadamiran ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺 ✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🌱🌻🌱🌻🌱🌺🌱🌻🌱🌻🌱 🌱 "دلت را به خدا بسپار" ساعت سازی بود ڪه ساعت نیز تعمیر می‌ڪرد... روزی مردی با ساعت خرابی وارد مغازه شد. گفت:«ساعتم خراب شده فڪر می‌ڪنید ڪه می‌توانید درستش ڪنید؟» ساعت ساز جواب داد: «خوب؛ البته سعی خودم را می‌ڪنم.» مرد گفت: «متشڪرم اما این ساعت برای من خیلی ارزشمند است» و ساعتش را برداشت و رفت. بعد از او مرد دیگری وارد مغازه شد و گفت: «ساعتم ڪار نمی‌ڪند اما اگر این چیز ڪوچڪ را اینجا بگذاری و آن یڪی را هم اینجا، مطمئنم مثل روز اولش ڪار می‌ڪند.» ساعت ساز چیزی نگفت... ساعت را گرفت و همان ڪاری را ڪرد ڪه مرد گفته بود. ظهر نشده بود ڪه مرد دیگری وارد مغازه شد. ساعتش را گذاشت و گفت: «یڪ ساعت دیگر بر می‌گردم تا ببرمش.» این را گفت و مغازه را ترڪ ڪرد. قبل از اینڪه مغازه تعطیل شود؛ چهارمین مرد وارد مغازه شد. گفت: «قربان ساعتم ڪار نمی‌ڪند، من هم چیزی راجع به تعمیر ساعت نمی‌دانم لطفا هر وقت آماده شد خبرم ڪنید.» به نظر شما از میان چهار مرد ڪه به مغازه آمدند؛ ڪدام یڪ ساعتشان تعمیر شد؟؟ ما اغلب مشڪلاتمان را نزد خدا می‌بریم و در بازگشت آنها را باخود بر می‌گردانیم. گاهی برای خدا تعیین می‌ڪنیم ڪه چگونه گره از ڪار ما بگشاید! برای خدا زمان تعیین می‌ڪنیم ڪه تا چه زمانی باید دعای ما را برآورده سازد. درست مثل مردانی ڪه به ساعت سازی آمدند. باید مشڪل را به خدا واگذار ڪنیم... او خود پس از حل آن ما را خبر می‌ڪند.👌♥️ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃 🍃 🌺🍃 🌸 @downloadamiran 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهاد دیدن | روز امام رضا علیه‌السلام عشق یه حس فوق العاده توی باب الجواده، که میبره دلا رو عشق یعنی که سیر نمیشه زائری که میبینه، اون گنبدِ طلا رو @downloadamiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ماجرای آب نوشیدن عجیب کلاغ....🌹 گاهی باید برای بهتر زندگی کردن؛ تلاش را از یک پرنده آموخت... @downloadamiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 نماز مخصوص روز چهارشنبه☝️ 🌹 ان شاءالله حاجت روا باشید بحق امام جواد علیه السلام🤲 🔴 لطفا دعابرای مهدی فاطمه فراموش نشود 🙏 «اللّهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج» @downloadamiran
✨ - - خوشتـَراَز‌نَقـش‌تـو‌دَر‌ـ؏ـالَم‌تَصویـرنَبـودジ••! ‌- - ✨ @downloadamiran
پنجره ها رو ببندید درهارو قفل کنید مبادا بذارید عشق شمارو پرواز بده @downloadamiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم دو سال گذشت، اما ذره‌ای از داغ شهادت تو در دل ما کم نشد! بلند شو علمدار... @downloadamiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 پنجشنبه ۳۰ دی (۱۷ جمادی الثانی) 📿 صد مرتبه «لا اِلَه الّا اللّهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینْ» ✨🌤!•° @downloadamiran
"﷽" در‌شبڪہ‌هاۍاجتماعـے‌، فقط‌بہ‌فڪر‌خوش‌گذرانےنباشیـد شما‌افسـران‌جنگ‌نـرم‌هستیـد عر‌صہ‌جنگ‌نـرم‌بصیرتـے‌عمـارگونہ ومقاومتـے‌مالڪ‌اشتـر‌وارمیطلبـد رهبـر معظم انقلآب •┈••✾•🌸•✾••┈•🌺•┈••✾•🌸•✾••┈• °🌼°~> اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ <~°🌼° 🔏 🌸🍃 @downloadamiran 🍃🌸