eitaa logo
^ کـلـبــ🏠ــه‍ رمــانـــ ^
128 دنبال‌کننده
862 عکس
126 ویدیو
6 فایل
﷽ شعر، داستان، رمان، بیو و پروفایل و هر آنچه برای حالِ خوبِ دلتون نیاز دارید در "کلبه‌رمان" هست♡ کانال اصلی‌مون در ایتا و سروش👇👇 @downloadamiran ارتباط باما: @amiran313 ¹⁴⁰⁰٫⁰²٫¹⁵
مشاهده در ایتا
دانلود
❣️ هست طومارِ دلِ من به درازیِّ ابد برنوشته ز سرش تا بُنِ پایان: «تو مرو!» °•♡ @downloadamiran ♡•° °•♡@downloadamiran_r♡•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تلخ‌ترین حقیقت زندگی این است که حضور آدم‌ها وقتی حس خواهد شد که حضور نداشته باشند! برخی‌ها، تا "هستند"، نیستند! هر چه محبت کنند و هر چه عشق بورزند، دیده نمی‌شوند... بودنشان احساس نمی‌شود... اینکه به سوی هر چه از ما فرار می‌کند، می‌دویم؛ اینکه با کسانی که با ما درشتی می‌کنند، نرم‌تر هستیم؛ اینکه هر که را بیشتر خم می‌شود، بیشتر می‌شکنیم؛ اینکه مهربانی‌هایمان برای بی‌مهرها و توجهمان برای کسانی است که هیچ اهمیتی برای ما قائل نیستند، - همه و همه - تابعِ قانونِ نانوشته‌ی روابط ما آدم‌هاست: "برای زیاد بودن، باید کم بود..." °•♡ @downloadamiran ♡•° °•♡@downloadamiran_r♡•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: کسی که با آرامش یابد، هیچ آرامشی را از دست نداده است. °•♡ @downloadamiran ♡•° °•♡@downloadamiran_r♡•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎬 🔞 من وعلی,سریع لباس پوشیدیم وقرارشد علی,باماشین خودمون که تازه خریده بودیم (البته هزینه خریدش را از استنداپ های علی بود)من رابرساند جلوی دانشگاه,مثل همیشه وخودش برگردد ,همینطور که داخل بودم علی دستم را تودستش گرفت وگفت: ببین سلما جان،توکل کن به خدا,میکروفن را روشن کن واطمینان داشته باش که من ومبارزین تمام حرفاتون را میشنویم وما کاملا پوششت میدیم وخدا هم از اون بالا هوات را داره ویه چاقو خیلی کوچک ضامن دار هم گذاشت کف دستم وگفت:بزارتوجیبت ودردسترست باشه ویه بوسه به دستم زد وادامه داد:بگو یاعلی وبرو جلو....بگو یاعلی وسعی کن اعتماد اسحاق انور را به دست بیاری،خیالت راحت اونجور که ما تحقیق کردیم اسحاق انور اهل علم وتحقیق وحیله ونیرنگ هست اما از زن ودختر وعیش با جنس مخالف بیزاره.....وگرنه اگر خلاف این بود محال بود من حاضربشم همسرم را پیشش بفرستم. یه یاعلی بگو وبرو جلو ما باید سراز کار این اسحاق انور دربیاریم ,خیلی جنایتها ,یهود صهیون مرتکب شده ومیشه وشک نکن این انور از همه شان اطلاع دارد حتی طرح خیلیاشون هم خودش داده,سعی کن اعتمادکاملش رابدست بیاری ,ماهم کمکت میکنیم. جلوی دانشگاه با گفتن یه بسم الله ویه یاعلی ,پیاده شدم. همه جا رانگاه کردم ,خبری از اسحاق انور نبود,احتمال دادم تو اتاقش داخل دانشگاه باشه ,میخواستم برم طرف دانشگاه که گوشیم زنگ خورد,درسته خودش بود. من:الو,سلام استاد ,من الان جلوی دانشگاه هستم ,شما را نمیبینم. انور:خوب نبایدم ببینی,ببین خانم الکمال یه صدمتر بیا بالاتر,یک در چوبی وبزرگ قهوه ای رنگ میبینی ,اینجا خونه ی منه,دربازه بیا داخل.... ترس تمام وجودم را گرفته بود,یعنی چکار داره؟توخونه اش چرا؟؟داخل میکروفن گفتم:علی دارم میرم,تورا خدا حواست بهم باشه.. خونه کاملا مشخص بود ومعلومم بود کلی بزرگه ,همونطور که انور گفته بود درش بازبود,وارد خونه شدم.. یه راهرو که به هال بزرگی ختم میشد,داخل هال مبلمان قشنگی چیده شده بود وحتی جای جای هال درختچه ها وگلهای طبیعی جاگذاری شده بود,یعنی به محض وارد شدن به خونه اون احساس ترس جاش رابه احساس مطبوعی داد,انگار وارد یک باغ باصفا شده بودم,باخودم فکر میکردم عجب دم ودستگاه باصفایی براخودش راه انداخته,اخه این پیرمرد تاس ومجرد اینهمه جا میخوادبرای چی؟ همینطور که اطرافم را بررسی میکردم,اسحاق انور را دیدم که بالباس رسمی از داخل یکی از اتاقها اومد بیرون.. من:سلام استاد... انور:سلام برخانم الکمال,دانشجوی زیبا ومستعد,یهودی دواتیشه ومتعصب, خوش امدی همین اول راه باید بهت بگم که تو اولین خانمی هستی که پاگذاشتی داخل خونه ی من یعنی اسحاق انور,این کم سعادتی نیست وبرای هرکسی امکان نداره اتفاق بیافته. ازحرفاش احساس بدی بهم دست داد ,دست وپام شروع به لرزیدن کرد,استاد انگار متوجه دست پاچگیم شد گفت: ببین باید یه چیزی را بهت نشان بدم که هیچ کس نه ازش خبرداره نه دیدتش وبعدش باید دوتایی یک کاربزرگ انجام بدیم ,یه کار که اگه موفق بشیم دنیا باهمه ی خوبیهاش مال ماست ,مال من وتو ,مال هرچی یهودی صهیون هست, حالا بگیر بشین ,قبل از رفتن تواون اتاق باید یه موضوعی را بهت بگم واشاره کردبه مبل تا بنشینم وخودشم نشست روبه روم... ... ‎‌‌‎‌‎‌‌‎📚 @downloadamiran 📚 📚 @downloadamiran_r 📚
🎬 🔞 انوار:چیزی که میخوام ببینی یک معجزه هست از من,هیچ دست کمی از آفریده های خدا نداره، تازه خیلی پیشرفته تر هم هست واین اذعان میکند که ماهمکار خوبی برای خدا هستیم(دراعتقاد یهودیان صهیون اینه که بنده ها با خدا جهان را پیش میبرند ) پیش خودم گفتم:خدای من ,این انور خبیث داره باحرفهاش ادعای خدایی میکند که با ادامه ی حرفهای انور به خباثت این یهودیان بیشتر پی بردم. انوار:همانطور که در کتابهای پزشکی خوندی,قلب یک انسان معمولی قبل ازتولد بین هفته های پنج وشش شکل میگیره وما کشف کردیم ادمهای نخبه وباهوش مغزشان زودتر ازقلبشان شکل میگیره یعنی اگر برای یک زن باردار درپنج هفتگی سنو بنویسیم ونتیجه سنوگرافی بگه که هنوز قلب جنین تشکیل نشده,این یعنی اون جنین یک نابغه میشه که مغزش زودتر از قلبش تشکیل شده وما با دانستن این موضوع وچو انداختن درجامعه های جهان سومی وصدالبته جامعه های اسلامی مبنی براینکه جنینی که در پنج هفتگی قلب نداره یک جنین معلول وعقب مانده است وباید سقط شود,سالانه هزاران هزار نابغه را درکل جهان ازبین میبریم واون زن بیچاره ای که قراره مادر یک نابغه شود ,طبق دستور پزشک بی اطلاعش که البته مابه خوردش دادیم ,طبق مصوبه های بهداشت جهانی، که کاردرست ازبین بردن جنین است,فرزند نخبه وباهوش خودش را با دست خودش نابود میکند واز بین میبرد. باشنیدن این موضوع مو برتنم راست شد وبغضی سنگین گلوم را میفشرد ,اخه چراااا؟؟ انور:حالا بیا شاهکار من راببین,بنیامین عزیزم راببین واشاره کرد به طرف اتاقی که وقت ورود من، از انجا بیرون امده بود ,تاباهم بریم. عه این چی داشت میگفت؟؟همه میدونن که اسحاق انور هرگز ازدواج نکرده ,پس این بنیامین چی چی هست وکی کی هست؟ راه افتادم طرف اتاق.... ... ‎‌‌‎‌‎‌‌‎📚 @downloadamiran 📚 📚 @downloadamiran_r 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘️🕊 خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقـل توجیهشان می‌کنم ببخش!‏ شهید °•♡ @downloadamiran ♡•° °•♡@downloadamiran_r♡•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣️ چنان در قید مهرت پایبندم که گویی آهوی سر در کمندم °•♡ @downloadamiran ♡•° °•♡@downloadamiran_r♡•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 هنگامیکه از درون زلال باشی، خداوند به تو نوری می‌بخشد، آنچنان که ندانی و مردم تو را دوست می‌دارند از جایی که ندانی و نیازهایت از جایی برآورده شود که ندانی چه شد! این یعنی ..... و کسی است که برای همه، بدون استثناء، خیر بخواهد. چون می‌داند، سعادت دیگران از خوشی او نمی‌کاهد. و بی‌نیازی آنها از ثروت او کم نمی‌کند. و سلامت آنها عافیت و آرامش او را سلب نخواهد کرد. خوب باشید و خوب زندگی کنید و از نیت‌های پاک خود محافظت کنید. °•♡ @downloadamiran ♡•° °•♡@downloadamiran_r♡•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سروده حاج در واکنش به خبر سانحه بالگرد رئیس جمهور آیت الله : دلها همه مضطر است و دیده گریان از بی خبری زِ حامیِ محرومان یا رب به غَریبَ الغُرَبایت سوگند این سَیّد مظلوم، به ما برگردان °•♡ @downloadamiran ♡•° °•♡@downloadamiran_r♡•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎬 🔞 انوار:چیزی که میخوام ببینی یک معجزه هست از من,هیچ دست کمی از آفریده های خدا نداره، تازه خیلی پیشرفته تر هم هست واین اذعان میکند که ماهمکار خوبی برای خدا هستیم(دراعتقاد یهودیان صهیون اینه که بنده ها با خدا جهان را پیش میبرند ) پیش خودم گفتم:خدای من ,این انور خبیث داره باحرفهاش ادعای خدایی میکند که با ادامه ی حرفهای انور به خباثت این یهودیان بیشتر پی بردم. انوار:همانطور که در کتابهای پزشکی خوندی,قلب یک انسان معمولی قبل ازتولد بین هفته های پنج وشش شکل میگیره وما کشف کردیم ادمهای نخبه وباهوش مغزشان زودتر ازقلبشان شکل میگیره یعنی اگر برای یک زن باردار درپنج هفتگی سنو بنویسیم ونتیجه سنوگرافی بگه که هنوز قلب جنین تشکیل نشده,این یعنی اون جنین یک نابغه میشه که مغزش زودتر از قلبش تشکیل شده وما با دانستن این موضوع وچو انداختن درجامعه های جهان سومی وصدالبته جامعه های اسلامی مبنی براینکه جنینی که در پنج هفتگی قلب نداره یک جنین معلول وعقب مانده است وباید سقط شود,سالانه هزاران هزار نابغه را درکل جهان ازبین میبریم واون زن بیچاره ای که قراره مادر یک نابغه شود ,طبق دستور پزشک بی اطلاعش که البته مابه خوردش دادیم ,طبق مصوبه های بهداشت جهانی، که کاردرست ازبین بردن جنین است,فرزند نخبه وباهوش خودش را با دست خودش نابود میکند واز بین میبرد. باشنیدن این موضوع مو برتنم راست شد وبغضی سنگین گلوم را میفشرد ,اخه چراااا؟؟ انور:حالا بیا شاهکار من راببین,بنیامین عزیزم راببین واشاره کرد به طرف اتاقی که وقت ورود من، از انجا بیرون امده بود ,تاباهم بریم. عه این چی داشت میگفت؟؟همه میدونن که اسحاق انور هرگز ازدواج نکرده ,پس این بنیامین چی چی هست وکی کی هست؟ راه افتادم طرف اتاق.... ... ‎‌‌‎‌‎‌‌‎📚 @downloadamiran 📚 📚 @downloadamiran_r 📚
🎬 🔞 وارد اتاق شدیم ,وای از انچه که میدیدم چندشم شد,یک موجود نحیفی که چهاردست وپاش نشان میداداز گونه ی آدمیان است,باسری تاس وچشمهایی درشت وگردنی باریک ,ودستگاه های مختلف تنفسی که بهش وصل بود برای راحت تر کردن تنفسش ،خیره به ما بود. تا چشم بنیامین به انور افتاد,مثل یک پسر واقعی دستهاش رابه طرفش دراز کرد وگفت:بابااا انوار مملو از احساسات مهربانانه که تابه حال ازش ندیده بودم به سمتش رفت وبغلش کرد وبوسیدش وگفت:جان بابا....وروکرد به من وگفت:این معجزه ی من است,بنیامین مغزش زودتر از قلبش ایجاد شد,شش ماهه بود که از دستگاه ساخت خودم بیرون امد ,یعنی به دنیا اوردمش والان که تمام حرکاتش مثل کودک هفت ساله هست,کمتراز دوماه از سنش میگذرد واین یعنی اعجاز،اعجاز اسحاق انور، کافیست مشکل بنیامین را باهم حل کنیم ,طی چندماه اینده,یک سرباز اماده به خدمت ونابغه تحویل جامعه اسراییل میدهیم واین میدونی یعنی چه!؟؟ با گیجی ومنگیی که از دیدن وشنیدن این حرفا داشتم ,سرم رابه نشانه ی نفی تکان دادم. اسحاق انور:این یعنی ما طی یک سال میتوانیم لشکری از این نابغه ها بوجود بیاوریم برای فتح کل دنیا .....برای خدمت به عزازیل بزررگ.... خدای من ,دقیقا با زبان خودش به شیطان پرست بودن صهیون اشاره کرد. انور به من اشاره کرد تا کنار تخت بنیامین بایستم وگفت:بنیامین,پسرم,این مادرت است وبعد باخشونت برگشت طرف من وگفت:یه بچه باید مادر داشته باشه مگه نه؟؟ ومن که مبهوت مبهوت بودم حرفی نزدم ناگاه فریاد زد:باید مادر داشته باشه مگه نه؟؟؟؟ باترس سرم را تکان دادم. انور:پس چرا پسرت را نمیبوسی؟؟ اروم دست نحیف پسرک را تودستام گرفتم ,از گرمای دستش که حاکی از تب شدید بود وپوست لزجش,مورمورم شد... نمیدانستم هدف اسحاق انور چی هست؟؟؟که انور اشاره کرد طرف در,مثل اینکه حال طبیعیش راپیدا کرده بود . باهم رفتیم داخل هال وانور شروع کرد به گفتن:خانم هانیه الکمال,خوشحالم که بنیامین را پذیرفتی اما برای زنده ماندنش باید یک کار کوچک اما مهم ,انجام دهیم. بنیامین تا دوهفته پیش خوب خوب بودورشد بدنش را کامل میکرد اما کم کم متوجه شدم درتنفس مشکل دارد وبافت ریه هاش ساخته نمیشه وتکامل پیدا نمیکنه هیچ ,داره با مرور زمان از بین میره,برای نجات جانش ,شبانه روز هرکاری کردم,اما هیچ کدام از تجویزهایم جواب نداد,تنها راه حل موجود,پیوند ریه است ,اونهم هر ریه ای نه,باید گروه خونی ویک سری پیوندهای بافتی طرف اهدا کننده به بنیامین بخوره واین کار من را سخت تر کرده...تااینکه... ... ‎‌‌‎‌‎‌‌‎📚 @downloadamiran 📚 📚 @downloadamiran_r 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا کند که بیایید سلامت از آتش فقط به کوری چشم یهود، ابراهیم حضرت آیت الله °•♡ @downloadamiran ♡•° °•♡@downloadamiran_r♡•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. هشتمین رئیس جمهور که در روز ولادت هشتمین امام به ریاست جمهوری رسید در روز ولادت امام هشتم ، به شهادت رسید ! ودر ساعت هشت اعلام خبر شهادتش رو دادن 😭 شهادت مبارک 😭😭😭😭
درین بساط به جز شربت شهادت نیست میی که تلخیِ مرگ از گلو تواند شست °•♡ @downloadamiran ♡•° °•♡@downloadamiran_r♡•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎬 🔞 با خودم فک کردم نکنه اسحاق انوار میخواد ریه های من را به بنیامین پیوند بزنه ،که با شنیدن حرفهای انور متوجه شدم اشتباه کردم. انور:وقتی متوجه شدم که پیوند لازمه,شروع کردم به ازمایش گرفتن ,البته طرف من فقط بچه های بین پنج تا هفت ساله هستند ,پس هرچه که بچه هدیه ی دواعش وسعودیها و...از عراق ویمن وفلسطین بود را ازمایش کردم ,حتی بافت ریه هم ازشان گرفتم ,اما ریه ی هیچکدام از انها قابل پیوند نبود,ولی من از پاننشستم وبه بهانه ی ازمایش غربالگری بیماریهای ژنتیک و...درقالب بهداشت جهانی,کل تل اویو واورشلیم وحیفا و...را زیر پا گذاشتم تا بالاخره یه مورد پیدا کردم,یک پسربچه ی هفت ساله به اسم عماد که از فلسطینیهای اورشلیم است,هم گروه خونش وهم بافت ریویش به بنیامین من میخوره,پسره الان تودبستان است ومن وتو بایک امبولانس,فوق پیشرفته ویک مأمور امنیتی راهی اورشلیم میشیم ,توباید پسره رااز مدرسه بکشی بیرون وبیاری داخل امبولانس,اول پسره رابیهوش میکنیم تا درد نکشه و سروصدا راه نندازه وبعدش یک سری داروهایی هست که من باید داخل امبولانس ,خیلی ملایم به پسره تزریق کنم تا بدنش برای پیوندی موفق اماده بشه,ریه های اهدایی باید درشرایطی خاص باشند تاعمل پیوند باموفقیت انجام بشه واین داروهای تزریقی اون شرایط را فراهم میکنند. تا اسم عماد را اورد یاد عماد خودم افتادم ,بغض دوباره گلوگیرم شد وتصمیم گرفتم که هرطور شده عماد را ازچنگ این شیطان خونخوار که یک موجود کج ومعوج را میخوادنجات دهد,فراریش بدهم. همینجور که توافکار خودم غرق بودم با صدای انور به خود امدم. انور:توباید دستیار من باشی تواین عمل،میدوتی همین الانم خیلی دیرشده من میبایست این عمل را حداقل یک هفته پیش انجام بدهم که متاسفانه اونموقع هنوز عماد را پیدا نکرده بودم،بنابراین تا پسره را داخل امبولانس اوردیم باید کارمان راشروع کنیم تا وقتی که به تل اویو میرسیم ,کارهای اولیه انجام شده باشند ویک سره بریم سراغ پیوندواگر موفقیت امیز بود,تو مادر بنیامین میشی واهسته زیرلبش ,طوری که من نشنوم تکرار کرد ,همونطور که مادر اسحاق هستی....,حاضری؟ من:بله,بله...چرا که نه... اسحاق انور بعداز اینکه یک ارامبخش به بنیامین تزریق کرد واین انسان زشت وکریه به خواب رفت,بوسیدش وگفت:طاقت بیار ,نهایتش تا یک ساعت دیگه پیشتم ونجاتت میدم...وزنگ زد تا امبولانس بیاد وباهم به سمت شهری به نام اورشلیم راه افتادیم.... ... ‎‌‌‎‌‎‌‌‎📚 @downloadamiran 📚 📚 @downloadamiran_r 📚
🎬 🔞 با اسحاق انور حرکت کردیم ,من وانور عقب امبولانس نشستیم وجلو هم یه مامور امنیتی که لباس نیروهای بهداشت جهانی را داشت,بودند. عقب امبولانس خیلی مجهز بود ,درست مثل یک اتاق عمل، تجهیزشده بود . انوار برام توضیح دادکه به چه بهانه ای عماد راازمدرسه بیرون بیاورم ,درضمن ماموره هم همراهم میامد ومن چاره ای جز ربودن عماد نداشتم ,توکل کردم تا ان شاالله خدا نظری کند وعلی ودوستاش هم مددی برسانند. خیلی زود به اورشلیم رسیدیم انگار فاصله ی تل اویو واورشلیم زیاد نبود.از پشت شیشه های امبولانس اصلا به بیرون دید نداشتم,روی بدنه ی امبولانس هم آرم سازمان بهداشت جهانی بود. باتوقف کامل امبولانس متوجه شدم به مقصد رسیدیم. با ماموره به طرف مدرسه ای که روبرو بود حرکت کردیم,خدای من اینجا چقد فقیر نشین بود,ساختمانهاش اکثرا مخروبه و از کار افتاده, با مدیر مدرسه که یک خانم محجبه بود صحبت کردم وگفتم برای ازمایشات تکمیلی امده ایم,مدیر مدرسه اذعان داشت که هفته پیش برای ازمایش از دانش اموزانش اینجا امده اند ووقتی که فهمید،خون عماد, یه مشکل داشته وباید ازمایش تکمیلی بدهد,خیلی ناراحت شد,اخه میگفت عماد از مستعدترین وباهوش ترین بچه های مدرسه اش است. وقتی مدیر مدرسه دست دردست عماد داخل دفتر شد,دلم لرزید,یه بچه مثل فرشته زیبا ومعصوم ,این فرشته ی زیبا قرار بود قربانی اون بچه شیطان اسحاق انور شود...خیلی ظلم بزرگی بود,ناخوداگاه باخودم تکرار کردم,عجب صبری خدا دارد.... با عماد داخل امبولانس شدیم, دکتر انور دستی به سرعماد کشید ونشاندش کنارش وگفت:خوبی پسرم؟ عماد بازبان شیرین بچگی گفت:من خوبم اقا,اصلنم مریض نیستم ,چرا باید سوارامبولانس بشم؟ انور: چیزی نیست پسرم یه ازمایش ساده است ودستمال حاوی مواد بیهوش کننده را گرفت جلوی دهان عماد,امبولانس هم حرکت کرده بود اما به توصیه ی انور خیلی ارام میراند تا انور بتواند مواد تزریقی رابا ارامش وکم کم وارد بدن پسرک کند,میدانستم که این مواد فوق العاده خطرناکند,کاش میتوانستم کاری کنم که تزریق نکند. بچه همان لحظه بیهوش شد ,عماد را آرام خواباندم روی تخت امبولانس وانور مواد تزریقی را دراورد وداخل یک سرنگ بزرگ ,شروع به کشیدنشان کرد. ناگهان بایک حرکت تند وصدای بلند برخورد امبولانس باچیزی,انور پرت شد کف امبولانس ومنم افتادم روی عماد وسرنگ از دست انور افتاده بود گوشه ای,انور خیلی خیلی عصبانی شده بود,حرفهای رکیکی میزد وازفرط عصبانیت در امبولانس راباز کرد و.... ... ‎‌‌‎‌‎‌‌‎📚 @downloadamiran 📚 📚 @downloadamiran_r 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| بی هیاهو در دورن جنگل مه، سرد و بارانی می‌شوی آرام، مرد روز های سخت و طوفانی پیر مرد روستا! گیرم که یک مرد سیاست کم داغ اولاد خلف دیدی مگر اینگونه گریانی؟ روبهان لاشه خور حالا اگرچه پوچ می خندند خون شیران را دواندی در رگ هر طفل ایرانی تازه فهمیدیم مثل حاج قاسم دوستت داریم مثل او در قلب ما هم مالکی،هم مرد میدانی با رجایی آمده حاجی به استقبال سردارش جمع مستان است و در شش گوشه مهمانی آخر این قصه را ای بت شکن دادی چرا تغییر؟ بوی پیراهان خونین را فرستادی به کنعانی نایب خوب زیارت های یک کشور شدی حالا میرسانی عشق مارا خدمت شاه خراسانی عهد یعنی عهد مردانه که بستی و عمل کردی پای خدمت،تا به پای جانِ شیرینت تو می‌مانی از میان مومنین پیمان صادق با خدا بستند آری خوش به حالت معنی این آیه های سخت قرآنی می شود تایید،با خون شهید این انقلاب از نو آسمان تر می شود وقتی رها شد مرغ زندانی من فدایت حضرت آقا!که یارت رفته اما کوه‌وارانه مانده ای تا این که پرچم را به دوش نور بنشانی °•♡ @downloadamiran ♡•° °•♡@downloadamiran_r♡•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا