نبین به چهره جوان ماندهام...
دلم پیر است
من از شکست و شکست از صدای من سیر است
تو را قسم به عزیزت که پیش من دیگر
نگو که شیر، اگر پیر هم شود شیر است
کسی مرا نپسندید و باز میچرخم
که این حکایتِ تلخِ چراغِ آژیر است...
چه قدر خاطرهی ناتمام دارم من!
که اسم تک تکشان حکمت است و تقدیر است
مرا امید به یک اتفاق تازه نده
برای خیلی از این اتفاقها دیر است!
من از نماز به این نکتهاش رسیدم که
سلام وقتِ خداحافظی چه دلگیر است!
#سیدسعیدصاحبعلم
#به_وقت_شعر
💙آسمان دزد است، کشتی حالِ بادش را ندارد
💙او فقط از دزد دریایی نمادش را ندارد
💙باز می پرسی که کشتی های من غرق است؟ آری
💙مثل معتادی که خرج اعتیادش را ندارد
💙باغ وحشی را تصور کن که می رقصد پلنگی
💙تاب اشک ما و مرگ هم نژادش را ندارد
💙بی قرارم مثل وقتی مادری با یک شماره
💙می رود تا باجه ها اما سوادش را ندارد
💙حکم جنگ آمد تصور کن که سربازی نشسته
💙غیرتش باقی ست اما اعتقادش را ندارد
💙آب راکد را که دیدی؟ چون سرش بر سنگ خورده
💙رود بود و حال شوق امتدادش را ندارد
💙درد یعنی شاعری در دفتر شعرش ببیند
💙مثل سابق دیگر آن احساس شادش را ندارد
#سیدسعیدصاحبعلم
محبت کافه ای شیک و تماشاییست
در تهران
که وصفش را شنیدی و نشـانش را نمیدانی
#سیدسعیدصاحبعلم
مرا از رنجهای عاشقی بیهوده ترساندی
فقط سربسته می گویم، طبیب از خون نمی ترسد ....
#سیدسعیدصاحبعلم
#تکبیت