eitaa logo
^ کـلـبــ🏠ــه‍ رمــانـــ ^
122 دنبال‌کننده
868 عکس
129 ویدیو
6 فایل
﷽ شعر، داستان، رمان، بیو و پروفایل و هر آنچه برای حالِ خوبِ دلتون نیاز دارید در "کلبه‌رمان" هست♡ کانال اصلی‌مون در ایتا و سروش👇👇 @downloadamiran ارتباط باما: @amiran313 ¹⁴⁰⁰٫⁰²٫¹⁵
مشاهده در ایتا
دانلود
تو پا گذاشته ای در جهان تازه ی من خوش آمدی بنشین قهرمان تازه ی من سپرده ام بروند ابرها و صاف شود برای پَر زدنت آسمان تازه ی من تو رودخانه ای و دل به آبی ات زده ام سفیدِ پیرهنت بادبان تازه ی من گل طلاییِ خورشید شو، که می چرخد به مرکزیت تو کهکشان تازه ی من غرور قله ی خوابیده بودم و آشفت به افتخار تو آتشفشان تازه ی من از این به بعد به همراهی تو دلگرمم که قهرمانی در داستان تازه من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر ماست که بهشت کوچکی کنج خانه هامان بسازیم، با گیاه و شعر و موسیقی. بر ماست که آسمان را به زیر سقف اتاق هامان ببریم، بر ماست که لبخند بزنیم، بر ماست که تحت هر شرایطی، سرزنده و امیدوار بمانیم، برماست که بدانیم، بر ماست که بیشتر بدانیم... که بعد از این، هر خانه، یک سیاره ست... سیاره هامان را سبز و با شکوه نگاه داریم و از گزند بیماری و اندوه، به دور. بر ماست که خیال های خوب کنیم و نور را از روزنه ی کوچک نگاه هامان به زیر پوست لطیف و بی گناه خانه تزریق کنیم و دل بدهیم به ساقه های سبز و باریک امید. دل بدهیم به آوای آرام موسیقی و طعم چای و عطر شمعدانی و آغوش سبز و پناه دهنده ی عشق. بر ماست که کنج سیاره هامان، بهشت شورانگیز و روشنی بسازیم و بی بهانه و با صدایی بلند، زندگی کنیم... بر ماست که بخوانیم، بر ماست که بدانیم، بر ماست که امیدوار بمانیم...
هرکسی‌را‌سر‌چیزی‌و‌تمنای‌کسیست ما‌بغیر‌از‌تو‌نداریم‌تمنای‌دگر....
نمیگویم به وصل خویش، شادم گاه گاهی کن بلاگردان چشمت کن مرا گاهی نگاهی کن
قلب مهمان‌خانه نیست کـه آدم‌ ها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب لانۀ گنجشک نیست کـه در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن رابا خودش ببرد. قلب راستش نمیدانم چیست؟ امّا این را میدانم کـه فقط جای آدم‌هاي خیلی خیلی خوب اسـت برای همیشه!
برای من فرقی نمی‌ کند ، بالای شهرباشم یا پایین شهر همینکه آرام و قرارم تو باشی کافیست “یا رَفِیقَ مَن لا رَفِیقَ لَه
وسط داد و بیداد و دعوا یهو می‌گفت: "منم!" راستش اونقدری سرم گرم گله و لجبازی بود که توجه نمی‌کردم توی جواب اون همه حرف فقط نوشته منم! حواسم نبود بپرسم اصلا یعنی چی منم؟! منم چی؟! فحشه؟! بد و بیراهه؟! چیه این منم! بدتر حرصی می‌شدم و آتیش معرکه بالا می‌گرفت و کار می رسید به اونجایی که نباید! یه بار اما وقتی گفت منم، دیگه سکوت نکرد. داد زد: " منم! اینی که داری باهاش می‌جنگی منم! دشمن نیست، غریبه نیست، رهگذر کوچه و خیابونم نیست، منم! نه شمشیر دستمه، نه سنگر گرفتم جلوت، نه قراره باهات بجنگم. ببین دستام بالاست؟! تسلیمم. نه از ترس و نه بخاطر ناحق بودنم، فقط به حرمت عشقی که تو از یادت می‌بریش گاهی! یه وقتایی اگه سکوت می‌کنم دربرابرت برای این نیست که حرفی واسه گفتن ندارم یا نمی تونم جواب حرفاتو بدم؛ فقط برای اینه که حالیمه قرار نیست خراب کنیم چیزیو، اگه بحثیم هست برای بهتر شدنمونه. یادم نمیره اینی که جلوم وایساده تویی. ولی تو انگار یادت میره اینی که داری زخم رو زخمش می‌زنی منم، می‌فهمی؟! منم!" بعد اون تلنگر انگار بزرگ تر شدم، بزرگ تر شدیم جفتمون. حالا اونم خبط و خطایی اگه کنه بهش میگم ببین فهمیدما، هرچند از نظر من درست نبود این کارت ولی چون تویی اشکال نداره، فدای سرت! فقط دیگه تکرار نشه که کلاهمون میره توو هم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ 🖤 عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ 🖤 عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ 🖤 عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ