باید جای من باشی تا بفهمی
وقتی باران می بارد،
#تنهایی ،
پشت یک پنجره
چقدر عمیق می شود …!
#عکس_نوشته #کلبه_رمانــ
#شعر🌧🌈
من که با صاعقهای میشکنم داس چرا؟
بر دل از جور شما این همه آماس چرا؟
خودِ بارانم و تو پاکترم میخواهی!
آب را غسل نده، این همه وسواس چرا؟
خستهام! سنگ نزن، هی نشکن روح مرا
شدهام عاشق یک آینهنشناس چرا؟
گفته بودی که تماشاگر باغ دلمی
لک شده دست تو از شاخهی گیلاس چرا؟
از درختان دلم عشق بچین، نوبری است
فرصتی نیست بیا، کشتن احساس چرا؟
#اخوان_ثالث
•{کلبهرمانامیران}•
#بیو
🌧تا باران نباشد رنگین کمان نیست 🌈
🥀 تا تلخی نباشد شیرینی نیست 🦋
•{کلبهرمانامیران}•
انسان بیشباهت به آب نیست!
اگر بخواهد زنده باشد و زندگی ببخشد،
باید جریان داشته باشد
باید باران شود و بر جهان ببارد
و گرنه مرداب میشود و میگندد…😊👌
#رفیقانه🙃✌
•{کلبهرمانامیران}•
📗📚📔
#داستانک
🔆هر یک سهم مشخصی از اطعام دارند!
🔅روزی یکی از پادشاهان به سیر و سیاحت رفت تا این که به روستایی رسید. کمی در آنجا توقف کرد تا قدری استراحت کند. پادشاه به همراهان خود گفت: بساط طعام را آماده کنید، کمی توقف میکنیم و سپس به راه خود ادامه میدهیم.
🌑زیر لب میگفت: چگونه این شخص با این کهولت سن هنوز سر پاست؟!
🌕 پیر مرد جلو آمد و گفت: بله،با من کاری بود!؟
🌑پادشاه گفت: ببینم تو چند سال از عمرت سپری شده؟
🌕 پیر مرد گفت: یکصد و بیست سال.
🌑پادشاه گفت: و هنوز سر پا هستی و کار میکنی؟
🌕پیر مرد گفت: بله.
🌑 پادشاه با تعجب گفت: ما با داشتن وسایل عیش و نوش و استراحت، نصف عمر شما را هم نداریم! شما دهاتیها که وسایل عیش و نوش به قدر ما ندارید، چطور این همه عمر می کنید؟
✅ پیرمرد در جواب پادشاه گفت: هر یک از انسانها سهم مشخصی از اطعام را دارند. هیچکس در این دنیا بیشتر از اندازه خود نمیتواند مصرف کند.
⬅️ شما در عرض چند سال با پرخوری و زیادهروی، سهم خود را مصرف میکنید؛ بنابراین وقتی که سهمتان تمام شد دیگر سهمی ندارید و میمیرید؛
ولی ما چون سهم خود را کم کم مصرف میکنیم، بیشتر از شما عمر میکنیم قربان.✔
•{کلبهرمانامیران}•
رمان داریم چه رمانی😍
بی نظیر و دوست داشتنی👌از نویسنده خوش ذوق و خوش قریحه 🌿
#آخرین_عروس 🎊
#مهدی_خدامیان ✍
❣﷽❣
💞 #آخرین_عروس 💞
#قسمت_اول
اين بار مى خواهى مرا كجا ببرى؟
حق با توست، بايد بدانى مقصد ما در اين سفر كجاست.
آماده باش، مى خواهم تو را به شهر "سامرّا" در شمال كشور عراق ببرم. ما به قرن سوّم هجرى مى رويم. سفرى به عمق تاريخ!
چرا سامرّا؟ چرا قرن سوّم؟
مى دانى كه در طول سفر جواب همه سؤال هاى خود را مى گيرى; براى همين تصميم خود را بگير و همراه من بيا!
همسفر خوبم!
ما وقت زيادى نداريم، بايد سريع حركت كنيم. سوار بر اسب خود مى شويم و به سوى عراق پيش مى تازيم.
مدّتى مىگذرد، دشت ها و بيابان ها را پشت سر مى گذاريم. فكر مى كنم ما ديگر به نزديكى سامرّا رسيده باشيم.
آن برجِ متوكّل است كه به چشم مى آيد، اين علامتِ آن است كه راه زيادى تا مقصد نداريم.1
اكنون به دروازه شهر رسيده ايم، بهتر است وارد شهر بشويم
سامرّا چه شهر آبادى است! خيابان ها، بازارها و ساختمان هاى زيبا!
هر جا را نگاه مى كنى، قصرهاى باشكوه مى بينى!
آيا مى خواهى نام بعضى از قصرها را برايت بگويم: قصر عروس، قصر صبح، قصر بستان
خدا مى داند كه حكومت عبّاسى چقدر پول براى ساختن اين قصرها مصرف كرده است. فقط در ساختن قصر عروس، سى ميليون درهم خرج شد، يعنى چيزى معادل 150 ميليارد تومان.2
در داخل شهر قدم مى زنيم، تو از زيبايى اين شهر تعجّب كرده اى! اينجا عروس شهرهاى دنياست و مى دانم دوست دارى از تاريخ اين شهر باخبر شوى.3
الآن عبّاسيان بر جهان اسلام حكومت مى كنند. آنها در ابتدا به اسم انتقام گرفتن از قاتلان امام حسين(ع) قيام كردند و حكومت اُمويان را سرنگون ساختند; امّا وقتى شيرينى حكومت را چشيدند، بزرگ ترين ستم ها را به امامان نمودند.
حتماً شنيده اى كه "هارون"، خليفه عبّاسى، امام كاظم(ع) را سال ها در بغداد زندانى كرد و سرانجام آن حضرت را شهيد كرد.
وقتى "مأمون" به خلافت رسيد پايتخت خود را به خراسان انتقال داد و امام رضا(ع) را مجبور كرد تا ولايت عهدى را قبول كند و آن حضرت را مظلومانه به شهادت رسانيد. امام جواد(ع) هم به دست يكى ديگر از خلفاى عباسى به شهادت رسيد.
وقتى حكومت به دست "متوكّل" رسيد پايتخت خود را به سامرّا منتقل كرد و امام هادى(ع) را از مدينه به اين شهر آورد. الآن امام هادى(ع) همراه با تنها فرزندش، حسن عسكرى(ع) در اين شهر زندگى مى كنند.4
البته فكر نكنى كه امام هادى(ع) اين شهر را براى زندگى انتخاب كرده است، بلكه حكومت عبّاسيان او را مجبور به اين كار ساخته است.
* * *
وقتى به مردم نگاه مى كنى مى بينى كه بيشتر آنها تُرك هستند. تعجّب مى كنى، اينجا كشورى عربى است، پس اين همه تُرك اينجا چه مى كنند؟
خوب است از آن پيرمرد كه آنجا ايستاده است اين سؤال را بپرسيم:
پدر جان! چرا در اين شهر اين همه تُرك زندگى مى كنند؟
مگر نمى دانى اصلاً اين شهر براى آنها ساخته شده است؟
نه، ما خبر نداريم.
مأمون در حكومت خود به ايرانى ها خيلى بها مى داد; امّا آنها به اهل بيت(ع) علاقه زيادى نشان مى دادند و همين باعث مشكلات زيادى در نهادهاى حكومتى مى شد; براى همين بعد از مأمون، عبّاسيان تصميم گرفتند از ترك هاى كشور تركيه ـ كه بيشتر آنها سُنى مذهب بودند - استفاده كنند. آنها سربازان تُرك را استخدام كردند و به بغداد آوردند.
اگر اين تُرك ها به بغداد آورده شدند پس چرا حالا در سامّرا هستند؟
شهر بغداد گنجايش اين همه جمعيّت را نداشت. در ضمن ترك ها در اين شهر به مال و ناموس مردم رحم نمى كردند. عبّاسيان ديدند كه اگر اين وضع ادامه پيدا كند مردم شورش خواهند كرد. براى همين آنها شهر سامرّا را ساختند و نيروى نظامى خود را ـ كه همان ترك ها بودند - به سامرّا منتقل كردند و سپس خودِ عبّاسيان هم به اينجا آمدند.5
يعنى الآن سامرّا پايتخت جهان اسلام شده است؟
مگر نمى دانى در حال حاضر خليفه مسلمانان - مُعتَزّ عبّاسى - در اين شهر است؟
پس اين كاخ هاى باشكوه براى خليفه است؟
آرى. او در اين شهر كاخ هاى زيادى ساخته است. اصلاً مى دانى چرا اين شهر را "سامرّا" ناميده اند؟
نه.
اصل اسم اين شهر "سُرَّ مَنْ رأى" بوده است. يعنى "شاد شد هر كس اينجا را ديد"، مردم براى راحتى تلفّظ، آن را خلاصه كردند و به آن "سامرّا" گفتند. عبّاسيان پول زيادى صرف ساختن اين شهر كردند6
ما ديگر به جواب هاى خود رسيده ايم. از پيرمرد تشكّر مى كنيم و به راه خود ادامه مى دهيم.
#ادامه_دارد...
#آخرین_عروس 🎊
#دانلودکده_امیران 🔏
📝 نوشتهی: #مهدی_خدامیان
✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
@downloadamiran
@downloadamiran_r