10.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افطاری معاویه ای
واقعا روزه داری با این گونه افطاری موجب میشه انسان درد فقرا و گرسنگان را خوب درک کنه!!! فکر نمی کنم معاویه بدبخت چنین افطاری را هرگز در مخیله اش دیده باشد؛ به یاد تمام گرسنگان جهان. علی برکت الله!!!
#سبکزندگی
#فقرا
#اغنیا
http://eitaa.com/dreshkevari
عارف راستین چه کسی است؟
دیدگاه آیت الله مصباح یزدی ره
معرفت عرفانی فقط برای کسی حاصل است که خود به کشف و شهود رسیده باشد. حتی آگاهی حصولی از یافته های عارفان نیز همیشه میسور نیست و نمی توان به سخن هر مدعی کشف و شهودی اعتماد کرد.آری، اگر مدعی معصوم باشد سخن او حجت است. اگر معصوم از حقیقتی باطنی خبر دهد، اولا یقین خواهیم داشت که او چیزی را یافته است، و ثانیا آنچه یافته است، حقیقت است، نه خیال و وهم.
اما سخن غیر معصوم حجیتی ندارد، مگر از راهی مطمئن شویم که اولا او در بیانش صادق است و ثانیا با قرائنی دریابیم آنچه یافته است از عنایت های ربانی است، نه از جنس وهم و خیال و القاء شیطانی. چون حقیقت عرفان امری قلبی و باطنی است، شناخت عارف حقیقی برای افرادی که احاطه به باطن افراد ندارند دشوار است، جز به نحو ظنی از راه قرائن.
عارف کسی است که خدا را با قلب و روح درک کرده و یافته باشد. «کسانی که به گوهر راستین عرفان دست یافته باشند، اهل تظاهر و به دنبال اسم، رسم و عنوان نیستند؛ بلکه در خلوت روح خود از انس با محبوب خویش غرق لذتند و از بند اسم و رسم و نام و نشان رهیده اند.» نه اسم و عنوان ملاک عارف بودن است، نه اظهار کشف و کرامات. در میان علمای ربانی افراد بسیاری داریم که عنوان عارف را ندارند و کشف و کراماتی اظهار نکرده اند، اما به راستی عارف هستند. آشنایی با علوم و اصطلاحات عرفانی وعرفان نظری هم ملاک عارف بودن نیست.
«آنچه که عارف راستین به دنبال اوست، حقیقتی است که از راه دل ادراک میشود و بود و نبود الفاظ و مفاهیم، دخالتی در آن ندارد. از این رو چه آن الفاظ و مفاهیم را بداند و چه نداند، تأثیری در رسیدن او به حقایق عرفانی خواهد داشت. کم نبوده اند عارفان بلند مرتبه ای که حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشته اند و از بیان و تشریح حتی بخشی ناچیز از ادراکهای خود عاجز بوده اند.»
#کشف
#شهود
#کرامت
#وهم
منبع: چراغ فروزان حکمت: ص 61.
http://eitaa.com/dreshkevari
🔷خداشناسی شهودی🔹
➖باتوجه به اینکه خدا جسم نیست، شهود خدا که عارفان مدعی هستند چگونه ممکن است؟
☑️پاسخ: طبق تعالیم اسلامی دو نکته مسلم است:
1️⃣نخست اینکه رؤیت خداوند ممکن و محقق است.
2️⃣دوم اینکه این رؤیت با چشم سر نیست. این هردو در بیانات معصومین به صراحت آمده است.
⬅️برای نمونه کافی است به بیان زیر از مولی امیرالمؤمنین (ع) توجه کنیم.
➖ ذعلب از حضرت پرسید چگونه خدای ناپیدا و نادیده را عبادت میکنید؟
در پاسخ فرمودند:
«ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ. فَقالَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ! کَیْفَ رَاَیْتَهُ؟ قالَ: وَیْلَکَ یا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الأبصارِ وَلکِنْ رَأتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ.»
📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۲۴۵.
من پروردگاری را که نبینم، نمیپرستم. پرسید چگونه او را دیدی؟ فرمود: دیدههای ظاهر نمی توانند او را ببینند، اما دیدههای دل از راه حقایق ایمان او را مشاهده میکنند.
✍ برای رویت حسی دو شرط بیش از هرچیز دیگری ضروری است؛
1️⃣قدرت بینایی شخص و 2️⃣حضور امر مرئی در حیطۀ دیدِ بیننده.
▫️شخص نابینا چیزی نمی بیند. اگر شخص بینا باشد، اما مرئی دور باشد یا بین بیننده و شیئ مانعی باشد باز شخص قادر به دیدن نخواهد بود.▫️
⏪افزون بر این در رؤیت حسی وجود نور نیز لازم است. ما در تاریکی قادر به دیدن نیستیم.
☑️ برای شهود قلبی خداوند نیز تحقق این دو شرط لازم است: توان انسان بر شهود و حضور خدا.
▪️شرط دوم همیشه فراهم است. خدا در همه چیز و همه جا (آفاق و انفس) حضور دارد. او همیشه با ما است. «وهو معکم اینما کنتم». آنچه مهم و برعهدۀ سالک است فراهم نمودن شرط نخست است.
▪️ امکان شهود برای همۀ انسان ها به نحو بالقوه وجود دارد. سلوک عرفانی برای فعلیت بخشیدن به این امکان است. البته در اینجا نیز آنچه بر عهده سالک است زمینه سازی و آمادگی برای دریافت فیض الهی است.
⬅️ ازاین جهت است که در عرفان نظری از حضور فراگیر الهی سخن گفته می شود و در عرفان عملی از اعمالی همچون مراقبه و تهذیب نفس سخن می گویند.
➖مانع و حاجبی نیز جز خودبینی و انانیت بین انسان و خدا وجود ندارد.
☑️ "تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز." اگر این پرده کنار رود رؤیت حاصل است.
▪️«بینی و بینک انی ینازعنی/فارفع بلطفک انیی من البین.» معلوم می شود خودی که در "انی" است غیر از خودی است که در "بینی"است.
آن خودی که حجاب است "انیّت" یا خودِ پنداری است که غیر از خودِ حقیقی به معنای هویت شخص است.
↩️به تعبیر برخی دو مرتبه از خود و من مطرح است: من سافل و من عالی، یا به تعبیر جولیان نورویچی عارف انگلیسی در قرن چهاردهم، جان سفلی و جان عِلوی.
◽️درک حضور و ملاقات و وصال با معشوق برای جان عِلوی است، چنانکه حافظ از جان علوی سخن می گوید که تمنای وصال آن یگانه را دارد.
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
➖اما نور که وجودش در رؤیت حسی شرط است، در رؤیت قلبی همیشه حاضر هست. حقایق عِلوی از جنس نورند و خداوند نور الانوار و نور مطلق است، لذا چشم بینا برای دیدنش کافی است و به نور دیگری نیاز نیست. او اصلا برای دیده شدن جهان را آفریده است: «فخلقت الخلق لکی اعرف.»
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را!
📝محمدفناییاشکوری
#خداشناسی
#عرفانی
#شهود
http://eitaa.com/dreshkevari ◼️
1_1552295093.mp3
7.63M
اخلاق و معنویت در آیین جوانمردی
فنایی اشکوری جلسه1
1_1562347262.mp3
8.19M
اخلاق و معنویت در آیین جوانمردی
فنایی اشکوری جلسه2
1_1557413150.mp3
25.95M
اخلاق و معنویت در آیین جوانمردی
فنایی اشکوری جلسه3
فتوّت و جوانمردی از نگاه خواجه عبد الله انصاری
خواجه عبد الله انصاری هروی در باب نهم از بخش چهارم کتاب گرانسنگ منازل السائرین، که از متون اصلی در عرفان عملی است، تحت عنوان اخلاق از فتوت به عنوان سی ونهمین مقام سلوک بحث و نکات نابی را در این باره ذکر میکند که عین بیان خواجه را در اینجا میآوریم.
قال الله عزّ و جلّ: "إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى." نکتة: الفتوّة أن لاتشهد لک فضلا، و لاتری لک حقا. و هی علی ثلاث درجات: الدرجة الأولی، ترک الخصومه، و التغافل عن الزلّة، و نسیان الأذیّة. والدرجة الثّانیة: أن تقرب من یقصیک، و تکرم من یؤذیک، و تعتذر إلی من یجنی علیک، سماحا لاکظما، و براحا لامصابرة. و الدرجة الثالثة، أن لاتتعلق فی المسیر بدلیل، و لاتشوب اجابتک بعوض، و لاتقف فی شهودک علی رسم. وإعلم ان من احوج إلی شفاعة و لم یخجل من المعذرة الیه، لم یشم رائحة الفتوة. ثم فی علم الخصوص، من طلب نور الحقیقة علی قدم الإستدلال، لم یحل له دعوی الفتوة ابدا.
حاصل کلام پیر هرات دربارۀ فتوت این است که جوهرۀ فتوت دو چیز است: نخست خود را از دیگران برتر ندیدن؛ دوم، خود را در برابر دیگران ذی حق ندانستن. فتوت همچون دیگر منازل سالکان سه درجه دارد: درجۀ اول مشتمل است بر: الف. ترک ستیزه جویی، ب. چشم پوشی از لغزش دیگران، ج. فراموش کردن آزار خلق. درجۀ دوم جوانمردی مستلزم سه امر است: الف. نزدیک شدن به کسی که تو را از خود دور می¬کند، ب. اکرام و نیکی به کسی که به تو آزار می رساند، و ج. پوزش خواهی از کسی که بر تو ستم کرده است. جوانمردی اقتضا دارد که این رفتارها را از روی نرمخویی و طیب خاطر و نه از سر فروخوردن خشم و فشار صبر انجام دهی. درجۀ سوم فتوت که با معرفت توحیدی مرتبط است این است که: الف. برای معرفت حق از راه دلیل و برهان سیر نکنی، بلکه با پای شهود گام برداری، ب. خدا را بدون غرض و توقعِ عوض پرستش کنی، ج. در شهود حق به غیر او توجه نکنی. به این بیان، معرفت شهودی حق تعالی و پرستش خالصانه او اوج فتوت است. کسی که حق تعالی را به نور دل نبیند و همچنان در بند برهان و استدلال باشد، او را نرسد که دعوی فتوت کند.
از لوازم جوانمردی، گذشت کریمانه از خطاهای دیگران است. کسی که دشمنش را به شفاعت وادارد و از پوزش خواهی او شرمنده نشود بویی از جوانمردی نبرده است. جوانمردی اقتضا دارد که انسان پوزش خطاکار را بپذیرد و بالاتر از آن بدون اینکه از خطاکار توقع پوزش خواهی داشته باشد او را ببخشد و از عذرخواهی دیگران شرمنده شود. اما خواجه از این فراتر میرود و میگوید باید از کسی که بر تو ستم کرده عذرخواهی کنی. به نظر میرسد بیان اخیر زیاده روی باشد و اینکه انسان از کسی که به او ستم کرده عذرخواهی کند به هر توجیهی وجه مقبولی ندارد.
#جوانمردی
#فتوت
#عرفان
http://eitaa.com/dreshkevari
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا می توان فریب نخورد؟
بسیار دشوار است.☑️
تشخیص فکر قلابی بسیار دشوارتر از تشخیص روغن قلابی است.
وقتی ظرف و ظاهر حق و باطل یکسان باشد تشخیص دشوار می شود؛ و اذا قیل لهم لاتفسدو فی الارض قالو انما نحن مصلحون الا انهم هم المفسدون و لکن لایشعرون. به تعبیر قرآن کریم اهل افساد از روی عدم شعور خود را اهل اصلاح می پندارند، چون ظاهر و شعارشان شبیه ظاهر و شعار مصلحان است.
http://eitaa.com/dreshkevari
اخلاق_و_معنویت_در_آیین_جوانمردی_فنایی_اشکوری_جلسه4.mp3
12.31M
اخلاق و معنویت در آیین جوانمردی
فنایی اشکوری جلسه4