1_3654582582.mp3
1.66M
جنگ با جنازه ها یا ستیز با اموات
فنایی اشکوری
http://eitaa.com/dreshkevari
دو سوال درباره نقد درگذشتگان 👆
سوال اول: آیا بیان انحرافات منحرفین و فساد مفسدین و معرفی آنها از مصداق مبارزه با منکر نیست؟
پاسخ: خیر. این کار مبارزه با منکر نیست؛ خودش منکر است. این گونه تخریب مصداق اشاعه منکر است، نه مبارزه با منکر یا نهی از منکر. شخص از دنیا رفته و نهی ممکن نیست و اثری ندارد. اگر نقد افکار و رویه و عملکرد او در ساحت عمومی و اجتماعی باشد، نه تنها اشکالی ندارد بلکه اینگونه نقد ضروری است. اما این موضوع بحث ما نیست. در اینجا اشکال به زمان نقد است، نه اصل نقد.
سوال دوم: نقد سیاستمداران و صاحب منصبان خواه ناخواه مستلزم نقد شخصیت و کارنامه آنها هم می شود. حال اگر این کار غیر اخلاقی باشد آیا راه هرگونه نقد بسته نمی شود؟
پاسخ: خیر، نقد تفکر سیاسی، رویه سیاسی و عملکرد شخص در ساحت عمومی لازم و ضروری است، اما طرح مسایل خصوصی و شخصی او و غیبت و تهمت و افترا و تخریب غیر اخلاقی است. اگر سیاستمداری خیانت آشکار و اثبات شده ای را به مملکت کرده باشد افشای آن ضروری است و خارج از موضوع بحث ماست.
http://eitaa.com/dreshkevari
آیا مطالعه احادیث معصومین لازم و فهم آنها ممکن است؟
سوال: آیا با توصیه زیر درباره مطالعه احادیث موافق هستید؟:
احادیث را بهتر است نخوانید؛ یا اگر میخوانید با استاد بخوانید؛ یا اگر بدون استاد میخوانید همراه با تاریخ بخوانید؛ یا اگر بدون تاریخ میخوانید، با بدبینی بخوانید.
پاسخ: خیر، با هیچ یک از گزاره های فوق بصورت کلی موافق نیستم. در مقابل این توصیه می گویم: بهتر است احادیث را بخوانیم؛ لازم نیست همۀ احادیث را با استاد بخوانیم؛ لازم نیست همه احادیث را با تاریخ بخوانیم؛ و همۀ احادیث را نباید با بدبینی بخوانیم. در تکمیل این سخن باید گفت:
خوب است برخی احادیث دشوار با استاد خوانده شود و همینطور مطالعه تاریخ اسلام به فهم بهتر برخی از احادیث کمک می کند و سودمند است. اما مطالعه همه احادیث نیاز به استاد و تاریخ ندارد. نخواندن حدیث و با بدبینی خواندن همه احادیث نیز توصیه نامناسب و ناروایی است.
احادیث اقسامی دارند:
اکثر احادیث (اعتقادی، اخلاقی، و فقهی) در سطحی قابل فهم برای عموم هستند و فهم آنها نیاز به استاد ندارد. مخاطب معصومین (ع) اغلب مردم هستند و معصومین برای تعلیم و هدایت مردم سخن گفته اند و معنا ندارد که احادیث قابل فهم نباشند. بسیاری از آیات قرآن را به کمک احادیث باید فهمید.
در فهم برخی احادیث و استخراج حکم از آنها نیاز به اجتهاد فقهی است، مانند مباحث اختلافی که در فقه مطرح است.
در فهم برخی از احادیث که مربوط به معارف هستند اجتهاد عقلی یا تفکر عقلی عمیق لازم است. مانند فهم معنای حدیث: لاجبر و لا تفویض بل امر بین الامرین.
برخی از احادیث حاوی اسرار باطنی هستند و فهم آنها علاوه بر تفکر واجتهاد عقلی به لطف قریحه و صفای باطن نیازمند است.
بنا به قولی فهم برخی از احادیث هم اختصاص به نوادری دارد. امام باقر(ع) می فرماید: إنَّ حَدیثَنا صَعبٌ مُستَصعَبٌ، لا یحتَمِلُهُ إلاّ ثَلاثٌ: نَبِی مُرسَلٌ، أو مَلَک مُقَرَّبٌ، أو عَبدٌ مُؤمِنٌ امتَحَنَ اللّه قَلبَهُ لِلإِیمانِ.
درباره مراد از حدیث و صعب بودن و حمل آن احتمالات و دیدگاه های مختلف مطرح است. به یک معنا اشاره به دشواری فهم احادیث دارد که در این صورت یا برخی از احادیث مراد است، نه همه احادیث و یا باطن احادیث مراد است، نه ظاهر آن.
بنا بر تفسیر دیگر که اقوا به نظر می رسد مراد از احتمال حدیث معصومین، تحمل اسرار ولایت است که ربطی به فهم کلام آنها ندارد.
احادیثی که با قطعیات عقلی و دینی یعنی قرآن و سنت و عقل ناسازگار باشند مردود هستند.
احادیثی که انطباق مفاد آنها با عقل و قرآن مشکوک است و اعتبار سندی آنها نیز محرز نیست، را باید به دید تردید نگاه کرد و تحقیق را ادامه داد و در صورت نرسیدن به نتیجه روشن دربارۀ آنها باید توقف کرد.
http://eitaa.com/dreshkevari
روز درختکاری مبارک
به دست خود درختی می نشانم
به پایش جوی آبی می كشانم
كمی تخم چمن بر روی خاكش
برای یادگاری می فشانم
درختم كم كم آرد برگ و باری
بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید درآنجا سبز و خرم
شود زیر درختم سبزه زاری
به تابستان كه گرما رو نماید
درختم چتر خود را می گشاید
خنك میسازد آنجا را ز سایه
دل هر رهگذر را می رباید
به پایش خسته ای بی حال و بی تاب
میان روز گرمی می رود خواب
شود بیدار و گوید ای كه اینجا
درختی كاشتی،روح تو شاداب
عباس یمینی شریف
http://eitaa.com/dreshkevari
بسیار مهم تر از درختکاری
هزار بار مهمتر از درختکاری، حفظ جنگلهای هیرکانی است که میراث بشری است و در عالم بی بدیل و بی نظیر است، اما سوگمندانه هر ساله هزاران هکتار از این گوهر بی همتا با خیانت سودجویان و بی کفایتی مدیران بی درک و بی درد نابود می شود.
http://eitaa.com/dreshkevari
متن زندگی و حواشی زندگی
زندگی متنی دارد و حاشیه هایی. موفقیت و سعادت انسان در گرو آن است که متن و حاشیه های زندگی در جای خود باشند. باختن زندگی جابجا شدن متن با حواشی است. تمام همت انسان باید مصروف کسب و حفظ متن زندگی باشد. اگر حاشیه های مطلوب هم حاصل شوند چه خوب، اما اگر متن حاصل بود و حواشی حاصل نشدند چه باک.
اگر بین متن و حواشی تعارض و تزاحم پیدا شود حواشی را باید فدای متن کرد.
تراژدی زندگی آنجایی است که انسان چنان سرگرم حواشی شود که متن را از کف دهد. اینجاست که می گویند:
خانه از پای بست ویران است
خواجه در فکر نقش ایوان است
گام نخست در راه موفقیت، تفکیک میان متن و حاشیه و تشخیص آنهاست.
گام دوم اهتمام به کسب و حفظ متن.
متن و حاشیه ممکن است براساس اختلاف جهانبینی ها جابجا شوند.
نگاه مادی و نگاه الهی در این زمینه متفاوت است.
متن ممکن است اجزاء و ارکان مختلف داشته باشد.
معنا و بی معنایی زندگی نیز در گرو رعایت جایگاه متن و حاشیه است.
حفظ متن زندگی گاه مستلزم چشم پوشی از حواشی است.
چند مثال ساده:
کسی که برای بدست آوردن برخی تجملات زندگی،آرامش درونش را از دست می دهد، متن را به حاشیه باخته است.
کسی که بخاطر مال و ثروت یا اعتبارات زوال پذیر و غیر اصیل با کسی ازدواج می کند بدون اینکه علاقه قلبی به خود او داشته باشد، او زندگی را باخته است و متأسفانه دیری نخواهد پایید که طعم تلخ انتخاب نادرستش را می چشد و آن اعتبارات حاشیه ای هرگز خلأ متن را پر نخواهند کرد.
و بالأخره کسی که عقبا را فدای دنیا می کند و بدست آوردن دنیا را به بهای از دست دادن عقبا طلب می کند دچار خسران مبین و غیر قابل جبران می شود.
متن زندگی را غایت قصوای حیات و به تعبیر پال تیلیش دغدغه نهایی (ultimate concern) انسان تعیین می کند.
از نظر افلاطون و افلوطین غایت قصوا رسیدن به خیر اعلا (Supreme Good) و مشاهده مثل است.
نزد سیسرون رومی نیز متن زندگی خیر اعلای حیات (Summum bonum) است.
برای فیلسوفان مشائی سعادت حقیقی اتصال به عقل فعال و مشاهده معقولات و رسیدن به مرتبه عقل بالمستفاد است. متن زندگی تحصیل این مرتبه از اتصال است.
عرفان راستین کشف متن زندگی و فداکردن حواشی مزاحم است. در نگاه عرفانی متن اصلی زندگی باید کوشش برای تقرب به خدا، لقای او، فنای در او و بقای به او باشد. هر چیز که با این اصل تزاحم پیدا کند باید فدای آن شود. دغدغه عارف تحصیل رضای معبود محبوب است و لایخافون فی الله لومه لائم.
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
برود از دل من، وز دل من آن نرود
http://eitaa.com/dreshkevari
معنویت و مهدویت
... عصر ائمه پایان نیافته است. شیعه معتقد به استمرار امامت است و امام دوازدهم زنده است و حضور دارد، گرچه ظهور ندارد. شیعه معتقد است که زمین هرگز از حجت و ولی خدا خالی نیست، چه آن ولی آشکار باشد، چه پنهان. حضرت موسی بن جعفر (ع) فرمود: «إن الله لایخلی ارضه من حجة طرفة عین، اما ظاهر و اما باطن.» زمین بدون امام امکان بقا نخواهد نداشت، چنانکه حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «لو بقیت الارض بغیر امام لساخت.» بنابر این، حتی در این زمان کسی در عالم هست که شئون امامت را دارد. بدینسان اعتقاد به امام معصوم زنده و امکان بهرمندی از عنایت و هدایت پیدا و پنهان او ضامن استمرار روح عصر نبوی است. اما چون در این وضعیتْ امام مبسوط الید نیست، وظایف او بر عهدۀ عالمان دین است. عالمان دین هرگز نمی توانند بطور کامل نقش امام معصوم را ایفا کنند، اما اسوۀ آنها باید امام معصوم باشد و با استفاده از قرآن و سنت و سیرۀ معصومین می کوشند آن آرمان را تعقیب کنند و به سوی آن وضعیت آرمانی سیر کنند.
گاهی در برهه هایی از تاریخ شیعه کسی مثل امام خمینی (ره) پیدا می شود که جلوه ای از آن جامعیت در علم و معنویت و سیاست در او دیده می شود. در افراد غیر معصوم از جمله عالمان دین جمع این شئون (مرجعیت علمی، معنوی و سیاسی) در حد اعلی دشوار است، از این رو بناچار در بسیاری از زمان ها تفکیک رخ می دهد؛ اما اتصال به امام این شئون را به هم می پیوندد. مرجعیت علمی و معنوی و ولایی علما ثانوی و از باب نیابت است، و مرجع حقیقی امام عصر (عج) است؛ چنانکه تحقق کامل آن آرمان در عصر ظهور است. شیعه به پشتوانۀ این مبنای اعتقادی و پیشینۀ ظهور ولایت مطلقۀ نبوی و ولوی از یک سو و دورنمای آیندۀ ظهور کامل ولایت مطلقۀ امام دوازهم (عج) از سوی دیگر، می کوشد این دوران غیبت و وسط را به سمت آن عصر آرمانی هدایت کند...
قسمتی از مقاله: شاکله عرفان شیعی:
محمد فنائی اشکوری، شاکله عرفان شیعی، فصلنامه کتاب نقد، شماره 89-ف ص 33-79.90.
http://eitaa.com/dreshkevari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی لوییس فرخان
رهبر سیاه پوستان آمریکا: ایران و مهدویت:
ایران هرگز به کشوری حمله نکرده.
دلتون نمیخواد مثل مردم ایران، مرد باشید؟!
http://eitaa.com/dreshkevari
چشماندازي از تقابل بهار و زمستان در املش استان گيلان را نشان ميدهد که به نگاه شما هديه ميشود.
http://eitaa.com/dreshkevari
🔵 شاخصه های تفکر فلسفی شهیدمطهری
✅یکی از ویژگیهای شهید مطهری تنوع و گستردگی موضوعاتی است که او درباره آنها اندیشیده و نوشته است. این تنوع، هم در موضوعات فلسفی و هم در موضوعات غیرفلسفی چشمگیر است. هر موضوعی را که احساس میکرد بحث درباره آن لازم است، مورد توجه و پژوهش قرار میداد. هستیشناسی، معرفتشناسی، دینشناسی، انسانشناسی، روانشناسی، اخلاق، فقه، حقوق، تاریخ، اقتصاد، اجتماع و انقلاب، برخی از موضوعاتی است که مطهری درباره آنها قلم زده و سخن رانده است.
✅یکی از ویژگیهای مطهری در عرصه فلسفه، فارسینگاری است. گرچه در میان آثار پیشینیان نیز کمابیش به آثار فارسی برمیخوریم، اما زبان علمی حاکم در حوزههای علمیه اسلامی و از جمله ایران، زبان عربی بوده و سنت غالب در فلسفهنگاری نیز به همین زبان بوده است. مهمترین آثار فلسفی اسلامی از آغاز تا به امروز به زبان عربی نگارش یافته است، با اینکه اکثر پدیدآورندگان این آثار فارسیزبان بودهاند. ازاینرو جز عده اندکی به این آثار روی نمیآوردند.
✅در همه جا فلسفه به دشواری و پیچیدگی معروف است. حتی فلاسفهای که در گذشته آثارشان را به زبان فارسی نوشتهاند، از دشواری فهم فلسفه چندان نکاستهاند. یکی دیگر از ویژگیهای مطهری در تبیین مباحث فلسفی وضوح بیان او است. قریحه ذاتی و تجربه تدریس مباحث فلسفی در محیطهای مختلف حوزوی و دانشگاهی و عمومی، به او توانایی فوق العادهای در بیان واضح مباحث دشوار فلسفی داده بود. او حتی گاهی در خطابههایی که برای مردم عادی کوچه و بازار سخن میراند، مباحث عمیق فلسفی را به صورت قابل فهمی طرح مینمود؛ بدون اینکه از دقت و اتقان مطلب بکاهد.
✅طرح تطبیقی مباحث فلسفی از دیگر ویژگیهای فلسفهورزی مطهری است. او به جهت آشنایی با برخی فلسفههای غربی، از کسانی است که نخستین قدمها را در طرح تطبیقی مباحث فلسفی برداشت. مطهری به نحو مبسوطی ابعاد مختلف مکتب مارکسیسم، از ماتریالیسم دیالیکتیک و ماتریالیسم تاریخی تا اقتصاد و سیاست مارکسی را تجزیه و تحلیل و نقادی کرده و مسائل مختلف آن را با دیدگاههای اسلامی سنجیده است. در شرح اصول فلسفه، به ویژه در مباحث مربوط به معرفتْ آرای برخی فلاسفه غربی و مکتبهای عقلی و تجربی غرب را طرح و نقد کرده است. همچنین در دروسی که برای برخی استادان و مترجمان فلسفه غرب القا نمود و تحت عنوان شرح مبسوط منظومه پس از شهادت وی انتشار یافت، به بررسی آرای برخی از فلاسفه غربی همچون هیوم، کانت و هگل پرداخته است. او در آثار مختلفش اندیشههای فلاسفه غربی از یونان باستان تا برخی از فیلسوفان معاصر در حوزه علمیه را مورد بحث و نقد قرار داده است.
✅از دیگر شاخصههای تفکر فلسفی مطهری، توجه به تاریخ فلسفه در مباحث فلسفی است. او شاید نخستین فیلسوف اسلامی باشد که اهمیت تاریخ فلسفه را گوشزد کرد و گامهایی نیز در این راه برداشت. کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران از نخستین گامها در تاریخنگاری فلسفه اسلامی، محسوب میشود.
✅شرح و تفسیر فلسفه صدرایی، نقد مارکسیسم و برخی دیگر از فلسفههای جدید غرب، طرح جدیدی از بحث شناخت، فطرت، فلسفه تاریخ، و طرح الهیات یا کلام جدید با نگاهی نو، از خدمات شهید مطهری به تفکر معاصر اسلامی است. در شرح اندیشههای شهید مطهری، کتب، مقالات و پایاننامههای بسیاری نوشته شده است، اما هنوز تحلیل جامعی از کل ساختمان تفکر فلسفی او صورت نگرفته است.
✅بیشک مطهری تأثیرگذارترین متفکر در حوزه تفکر و پژوهش دینی در ایران معاصر است و به جرأت میتوان گفت که کمتر تحقیق و تأملی در حوزه دین میتوان یافت که ردپایی از تفکر، روش و ادبیات مطهری را در آن نتوان مشاهده کرد.
✅مطهری با اینکه فیلسوفی صدرایی بود، اما استقلال رأی داشت و نقد اندیشهها پیشه او بود. او حتی برخی آرای استاد بسیار محبوب و مورد احترامش، علامه طباطبایی را نیز مورد نقادی قرار میداد. مثلاً در بحث اعتباریات، رأی علامه را نقد و نظری متفاوت با نظر علامه طرح میکند.
✅مطهری کلام سنتی را قادر به تبیین و دفاع از باورهای دینی نمیداند؛ ولی فلسفه الهی اسلام را در این زمینه بسی تواناتر میخواند. امتیاز متکلمانی مانند نصیرالدین طوسی را در تفکر فلسفی آنها میداند. او میکوشد کلامی عقلانی با استفاده از میراث اسلامی و معارف امروزی تأسیس کند.
✅مطهری، فلسفه را در خدمت حل مسائل فکری مستحدثه به کار گرفت و از روش فلسفی به عنوان روشی برای حل مسائل فکری در عرصههای مختلف بهره برد. او هم به خود فلسفه اسلامی توجه عمیق داشت و هم از آن برای تبیین و دفاع از باورهای خود و نقد اندیشههای مخالف استفاده کرد.
منبع: کتاب "برخی از فیلسوفان معاصر اسلامی در حوزه علمیه"، محمد فنایی اشکوری، مجمع عالی حکمت اسلامی، ص 35-31.
🌸 کانال نخبگانی و متفاوت "مطالعات فلسفه سیاسی و انقلاب اسلامی" با حدود 600 عضو در👇
🆔 پیام رسان ایتا: @mirkhalili
به چه دلیل ماده واجب الوجود نیست؟
سؤال/اشکال: طبق برهان امکان و وجوب، ممکن الوجود مستلزم واجب الوجود است. سوالی که مطرح می شود این است که چرا واجب الوجود همان ماده نیست؟ اگر ماده را ازلی و واجب الوجود بدانیم، عالم بی نیاز از خالق و برهان امکان و وجوب در اثبات باری تعالی بی اعتبار خواهد بود.
پاسخ
از راه هایی گوناگون می توان به این اشکال پاسخ داد. یک پاسخ این است که اگر چیزی واجب الوجود باشد بسیط است، اما ماده مرکب است، پس ماده واجب الوجود نیست. به عبارت دیگر، از تلازم وجوب و بساطت و تلازم مادیت و ترکب نتیجه می شود ناسازگاری وجوب با مادیت.
اثبات مقدمه اول: واجب الوجود بسیط است. زیرا اگر مرکب باشد دستکم دو جزء دارد. می رویم سراغ اجزاء. یا هر دو جزء ممکن هستند، یا هردو واجبند، یا یکی واجب و دیگری ممکن است. همه این فرض ها ناممکن هستند. اگر هردو جزء ممکن باشند از ترکیب دو ممکن واجب به وجود نمی آید. اساسا به وجود آمدن منافی وجوب است. چیزی که به وجود می آید ممکن و معلول است، نه واجب.
اگر یکی از اجزاء ممکن و دیگری واجب باشد، همان جزء واجب (علی الفرض) واجب الوجود است و وجود جز ء ممکن در کنار آن بی وجه است. واجب جزء امکانی ندارد. واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جمیع الجهات است.
اگر هر دو جزء واجب باشند، تعدد واجب لازم می آید که براهین توحید آن را نفی می کند.
اساسا جزء بودن با وجوب ناسازگار است. اگر هر جزء مفروضی واجب باشد به جزء دیگر و به کل نیازی ندارد، بلکه وجود مستقل و بی نیاز است و نیازی به ترکیب با چیز دیگر و تشکیل کل ندارد. پس فرض اینکه چیزی جزء واجبی داشته باشد محال است.
اگر واجب کل ذو اجزاء باشد مانند هر کلی با تجزیه اش به اجزاء از بین خواهد رفت و واجب نخواهد بود، چنانکه وجودش منوط و وابسته به اجزاء خواهد بود و این با وجوب جود منافی است. نتیجه آنچه گفتیم این است که واجب الوجود بسیط است که مقدمه اول استدلال بود.
اثبات مقدمه دوم: ماده مرکب است. ماده دارای انواع مختلف ترکیب تحلیلی و خارجی است، مانند ترکیب از وجود و ماهیت، ماده و صورت، اجزاء مقداری و کمی. ماده ذو ابعاد و تجزیه و انقسام پذیر است و بر اساس ادله امتناع جزء لایتجزا ماده غیر قابل تجزیه ممکن نیست.
نتیجه اینکه ماده مرکب است، اما واجب الوجود بسیط است: پس ماده نمی تواند واجب الوجود باشد.
http://eitaa.com/dreshkevari