#یاد_شهدا
گلزار شهدای آبادان که مشرف میشویم، کاروان را مستقیم میبرم سر مزار یک مادر و فرزند. میگویم به نوشتهی روی سنگ مزار دقت کنید. به نظرتان چطور میشود یک مادر و فرزند در یک قبر خوابیده باشند؟
شروع به روایت میکنم: آبادان جنگ بود. بوی باروت و باران خمپاره. مادری بود و فرزند دوساله. خمپاره که آمد، ترکش قلب مادر را نشانه گرفت. اما راهی به جز عبور از وجود علی نداشت. اول جان مادر را گرفت و بعد جان مادر را!
مادر به خاک افتاد. علی صورت روی صورت مادر و در آغوش مادر، آرامش ابدی گرفت. علی لالا، بخواب مادر!
جدا کردن این دو شهید در هنگام دفن میسر نشد. مادر علی را با همان حال به بهشت برد. مادر است دیگر!
به گمانم تاریخ این صحنه را فقط برای یک بار به خود دیده است. هدیه به روح مطهره خانم مهربانو عبداللهی مادر شهید دو ساله (علی صفیرراده) صلوات
از نوشته های راوی دفاع مقدس، آقای جواد تاجیک
@dr_fgarivani
#یاد_شهدا
گلزار شهدای آبادان که مشرف میشویم، کاروان را مستقیم میبرم سر مزار یک مادر و فرزند. میگویم به نوشتهی روی سنگ مزار دقت کنید. به نظرتان چطور میشود یک مادر و فرزند در یک قبر خوابیده باشند؟
شروع به روایت میکنم: آبادان جنگ بود. بوی باروت و باران خمپاره. مادری بود و فرزند دوساله. خمپاره که آمد، ترکش قلب مادر را نشانه گرفت. اما راهی به جز عبور از وجود علی نداشت. اول جان مادر را گرفت و بعد جان مادر را!
مادر به خاک افتاد. علی صورت روی صورت مادر و در آغوش مادر، آرامش ابدی گرفت. علی لالا، بخواب مادر!
جدا کردن این دو شهید در هنگام دفن میسر نشد. مادر علی را با همان حال به بهشت برد. مادر است دیگر!
به گمانم تاریخ این صحنه را فقط برای یک بار به خود دیده است. هدیه به روح مطهره خانم مهربانو عبداللهی مادر شهید دو ساله (علی صفیرراده) صلوات
از نوشته های راوی دفاع مقدس، آقای جواد تاجیک
@dr_fgarivani