eitaa logo
تسبیح ۲ (سوال و جواب های دکتر غفرانی)
989 دنبال‌کننده
20 عکس
103 ویدیو
204 فایل
دکتر محمد جعفر غفرانی
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۵۲/۴ 🌾با سلام و احترام به شما أعضاء محترم گروه؛ و تأسف فراوان از اینکه تا امروز « لیاقت و قابلیت و صلاحیتمان » در حدی نرسید که بتوانیم « پذیرای » ظهور آخرین حجت الهی باشیم. پس به ذکر « صلوات بر محمد و آل محمد » ادامه می دهیم و به برکت همین ذکر نورانی از خداوند تمنا می کنیم که توفیق آمادگی و زمینه سازی ظهور آخرین حجتش را به ما عطا فرماید. پاسخم به این پرسش که🌷 « فرق مشاهده (و شاهد و تشهد و شهید) و قضاوت » چیست؟🌿 را در سه بخش تقدیم حضور شما می کنم امیدوارم برای شما هم مفید باشد: بخش اول: از خصوصیات مهم دنیا اینست که اولا: « واقعیت » هر چیزی غیر از « حقیقت » آن چیز است. ثانیا: « واقعیتِ » هر چیزی هم، « مراتب و أبعاد مختلفی » دارد. پس « واقعیت یک چیز » را فیزیکدان به نحوی و شیمیدان به نحوی و ریاضیدان به نحوی و فیزیولوژیست و دیگر اقشار دانشگاهی و حوزوی هم به نحو دیگری می بیند. هر نوزادی، بدون هیچ قضاوت و تعصبی، « واقعیتِ هر چیزی » را آنطور که واقع می شود « می بیند و می شنود » و در ذهن خود ضبط می کند اما نمی تواند درباره همانها ، شهادت بدهد. اما انسانِ عاقل می تواند واقعیت هر چیزی را با دقت به تمام جزئیات و زوایای اطراف آن ببیند یا بشنود، و لذا می تواند درباره آنها شهادت هم بدهد. به عبارت دیگر با « دیدنِ »،« فیلم یک حادثه »، نمی توان درباره آن، « شهادت » داد. اما با « حضور در صحنه و دیدن دقیق و اشرافِ به آن حادثه » می توان درباره آن حادثه، گزارش و « شهادت » داد و آن را گواهی کرد. مثلا: تمام مردم آسمان و سیارات و ستارگان آن را « می بینند » اما فقط منجمین و ستاره شناسانند که با دوربین های تخصصی، ستاره ها و سیارات آسمان را « مشاهده » می کنند و می توانند حلول اول ماه را گزارش و شهادت دهند. مثال دیگر اینکه: مردم فیلمهای سینما را « می بینند و می شنوند » ولی نمی توانند منتقد خوبی برای فیلمها باشند، اما « منتقدین » چون فیلمها را با دقت به جزئیات و زوایای پنهان آنها « مشاهده » می کنند لذا بهتر می توانند درباره آنها « شهادت » بدهند. 🍃واژه: @dr_ghofran2
۱۵۲/۵ 🌿و اما بخش دوم پاسخ: هر قدر « مشاهده کننده »، بی طرف تر و خالی از پیشداوری و قضاوت قبلی باشد و او در آن حادثه « حضور عالمانه تری » داشته باشد « مشاهده » او به واقعیت (یا تا حدودی به حقیقت) نزدیکتر و قابل اعتمادتر است. پس مشاهده، « زُل زدن و خیره شدن و نظاره و تماشا کردن چیزی نیست »، بلکه مشاهده: اجازه « انعکاس دقیق یک حادثه واقعی در بیننده » و « نوعی نهان بینی » بدون تعصب و قضاوت و حکم قبلی است. لذا از دعاهای مهم و مکرر رسول أکرم صلی الله علیه و آله این بود که می فرمودند: « اللهم أرنی الأشیاء کما هی »: خدایا؛ هر چیزی را آنچنان که هست به من بنما. و مرحوم آیت‌الله قاضی همواره شاگردانش را به قرائت این دعا به ویژه در قنوت‌ نماز توصیه می‌کردند. زیرا « هر چیزی »، آنچنان نیست که ما آنرا می بینیم، « نگاه » ما یک چیز است و آنچه هست چیزی دیگری است. مثلا: عصای حضرت موسی علیه السلام، در نگاه واقعی، یک تکه چوب است اما در نگاه انسان بصیر، آن عصا، « ظرف تجلی اراده الهی » و یک موجود جاندار توانمند است که می تواند سحر ساحران را تشخیص دهد و نابود کند. در آن روز، تمام مصریان و درباریان و نظامیان فرعون و بنی اسرائیل، در میدان « ناظر » بودند و صحنه را برای سرگرمی « تماشا یا نظاره » می کردند، اما « ساحران »، در آن « تجلی عظمت اراده الهی »،« حاضر » شدند و اجازه دادند که آن عظمت در آنها « انعکاس » پیدا کند و با آنها « یکی » بشود. پس آنان با دقت حرفه ای خود، « پشت صحنه ای » را « مشاهده » کردند که دیگران از آن محروم بودند. پس مشاهده، ورود به « بخشی از أسرار مخفی » هر چیز است و لذا « إذن و إجازه » می خواهد.(که بعدا بیشتر درباره آن توضیح داده خواهد شد.) باید توجه داشته باشیم که تازه آن « توانمندی عصا » هم تمام حقیقت آن عصا نبود. پس فرق « مشاهده » با « قضاوت » در اینست که: در مشاهده، شخص بیننده، « آینه یک حادثه » می شود و گویی آن حادثه یا آن چیز در او ظهور پیدا می کند و با او « یکی » می شود، اما در قضاوت، انسان « حکمی » (درست یا غلط)(عاقلانه یا جاهلانه)(مؤمنانه یا خودخواهانه) را درباره یک حادثه یا یک رفتار یا هر چیزی (بر مبنای ذهنیت خود یا احکام الهی یا قوانین بشری) صادر می کند، « بدون اینکه آن حادثه در او « ظهوری » داشته باشد و یا او در آن حادثه « حضوری » پیدا کرده باشد. 🍃واژه: @dr_ghofran2
۱۵۲/۶ 🌿و اما بخش سوم پاسخ. فرق « مشاهده » با « تشهد » چیست؟ « مشاهده »، اولا: در محدوده « مادیات و محسوسات » است، ثانیا: نسبت به « واقعیتهای بیرونی » است، ثالثا: خواه ناخواه « خصوصیات خود شخص » در « نحوة مشاهده » دخالت دارند. مثلا اگر فردی نزدیک بین یا دوربین یا نابینا یا کم شنوا یا ناشنوا باشد یا دقت و اشرافش کم باشد، قطعا « کیفیت و عمق شهادت » او هم « ناقص » خواهد بود. اما « تشهد »، اولا: نسبت به « حقایق غیر مادی و نامحسوس » رخ می‌دهد، ثانیا: « شهودی از درون » است، ثالثا: در تشهد (از باب تفعّل و مطاوعه)، انسان باید « با دو سجده کامل ؟» به « حدّی از قابلیت و لیاقت و ظرفیت و صلاحیت و استحقاق » برسد تا « حقیقتی » را برایش به « شهود و مشاهده باطنی » درآورند. اگر انسان به مقامِ « تشهد » برسد و « یکتایی خداوند » و « مقام بندگی و رسالت رسول أکرم صلی الله علیه و آله » را در « تمام قلبش حاضر و منعکس ببیند »، قطعا چهار واکنش یا چهار ویژگی از او به ظهور در میآید: ۱ـ تمام توجه و سلام الهی را برای محمد و خاندان محمد صلوات الله علیه و علیهم میخواهد، ۲ـ سلام الهی را برای « اُمت صالحی که خودش از آنان است » می خواهد، ۳ـ سلام و رحمت الهی را برای تمام ملائکه و تمام مخلوقات اطرافش هم می خواهد، ۴ـ « کبریایی و حق بزرگتری کردن » را فقط از آنِ خدا می داند. (پس: ۱ـ خودش از کبر و تکبر می گریزد، ۲ـ زیر بار کبر و تکبر دیگران نمی رود، ۳ـ با هر کبر و تکبر و استکباری مبارزه می کند، ۴ـ خودش مطیع أمر الهی است.) و اما « شهید » بالاترین درجه « حضور عالمانه » در هر چیزی » است: وَ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى‏ ما تَعْمَلُونَ. « شهید »، چون « تمام نگاه و توجهش » فقط به « وجه الله » است لذا « کمترین خودخواهی و منیت و نفسانیت » و « کمترین تعلق و علاقه و دلبستگی و وابستگی به غیر حق » ندارد و لذا تمام وجودش، « جلوه » حق شده و در « هر حقیقتی »،« حضور » دارد و همیشه « زنده » و « مقام وساطت » دارد: و بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آل عمران/۱۶۹) لذا در امور « نقش مفید » دارد. « شهید » چگونه « شهید » شده است؟ ۱ـ در دنیا از « هر چه » خدا به او « امانت » سپرده « راضی و خشنود » است: فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۳ـ او در دنیا به تمام « أمر و نهی » قرآن الهی و سنت نبوی و سیره علوی، « حتی در شرائط سخت و در حال جراحت » پایبند است: الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ (آل عمران/۱۷۲) ۳ـ او در دنیا، با « توکل به خدا » از « هیچ تهدیدی » نمی ترسد: الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ (آل عمران/۱۷۳) ۴ـ او، « رضایت خدا » را با هیچ چیزی معاوضه نمی کند: .... وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ (آل عمران/۱۷۴) ۵ـ او پس از رهایی از محدودیتِ دنیای مادی و بدنش، مؤمنین و مؤمناتی که هنوز به او ملحق نشده اند را با « بشارت » خود شارژ می کند و روحیه می دهد و « نگاهشان » را به حقیقت باز می کند تا از هیچ مخلوقی نترسند و از هیچ چیزی غمگین نشوند: وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (آل عمران/۱۷۰) چه جالب که أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه در پایان نامه خود به مالک اشتر می فرمایند: از خداوند می خواهم که پایان کار مرا و تو را به سعادت و شهادت ختم کند زیرا از اوئیم و به نزد او باز می گردیم: وَ أَنْ يَخْتِمَ لِي وَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ اللهم ارزقنا الشهاده فیک. 🍃واژه: @dr_ghofran2
۲.۴۱۸ استاد منظور شما از مشاهده چی هست؟ اگر صرفا حواس.... اعتراض من همين است كه در كتاب های دانشگاهی، واژه های كليدی و مهم، (عمداً يا غفلتاً) روشن نمی شوند مثلا: فرق همين مشاهده با فعاليت حواس گفته نمی شود. آيا مشاهده انسان را به تعريف جامع و عملياتی ميرساند؟ چگونه؟ آيا هر انسانی با مشاهده به نظريه ميرسد؟ چگونه؟ چرا حيوانات چنين مشاهده و نظريه پردازی را ندارند؟ (چرا در منابع روانشناسی اين موارد را روشن نمی كنند؟ زيرا اگر بخواهند آن را باز كنند مجبور خواهند شد به چيزی اعتراف كنند كه آن را قبلا (با اصرار) انكار كرده اند.) لذا لطفا مطالب را كاملا مستند از منابع دانشگاهی نقل كنيد (بدون دخالت نظر خودتان) تا موذيگری و سحر و جادوی حاميان روانشناسی روشن شود. 🍃واژه: @dr_ghofrani2
۲.۶۴۲ فرق « مشاهده » با « تشهد » چیست؟ « مشاهده »، اولا: در محدوده « مادیات و محسوسات » است، ثانیا: نسبت به « واقعیتهای بیرونی » است، ثانیا: خواه ناخواه « خصوصیات خود شخص » در « نحوة مشاهده » دخالت دارند. مثلا اگر فردی نزدیک بین یا دوربین یا نابینا یا کم شنوا یا ناشنوا باشد یا دقت و اشرافش کم باشد، قطعا « کیفیت و عمق شهادت » او هم « ناقص » خواهد بود. اما « تشهد »، اولا: نسبت به « حقایق غیر مادی و نامحسوس » رخ می‌دهد، ثانیا: « شهودی از درون » است، ثالثا: در تشهد (از باب تفعّل و مطاوعه)، انسان باید « با دو سجده کامل » به « حدّی از قابلیت و لیاقت و ظرفیت و صلاحیت و استحقاق » برسد تا « حقیقتی » را برایش به « شهود و مشاهده باطنی » درآورند. اگر انسان به مقامِ « تشهد » برسد و « یکتایی خداوند » و « مقام بندگی و رسالت رسول أکرم صلی الله علیه و آله » را در « تمام قلبش حاضر و منعکس ببیند »، قطعا چهار واکنش یا چهار ویژگی از او به ظهور در میآید: ۱ـ تمام توجه و سلام الهی را برای محمد و خاندان محمد صلوات الله علیه و علیهم میخواهد، ۲ـ سلام الهی را برای « اُمت صالحی که خودش از آنان است » می خواهد، ۳ـ سلام و رحمت الهی را برای تمام ملائکه و تمام مخلوقات اطرافش هم می خواهد، ۴ـ « کبریایی و حق بزرگتری کردن » را فقط از آنِ خدا می داند. پس: ۱ـ خودش از کبر و تکبر می گریزد، ۲ـ زیر بار کبر و تکبر دیگران نمی رود، ۳ـ با هر کبر و تکبر و استکباری مبارزه می کند، ۴ـ خودش مطیع أمر الهی است.) و اما « شهید » بالاترین درجه « حضور عالمانه » در هر چیزی » است: وَ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى‏ ما تَعْمَلُونَ. « شهید »، چون « تمام نگاه و توجهش » فقط به « وجه الله » است لذا « کمترین خودخواهی و منیت و نفسانیت » و « کمترین تعلق و علاقه و دلبستگی و وابستگی به غیر حق » ندارد و لذا تمام وجودش، « جلوه » حق شده و در « هر حقیقتی »،« حضور » دارد و همیشه « زنده » و « مقام وساطت » دارد: و بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آلعمران/۱۶۹) لذا در امور « نقش مفید » دارد. « شهید » چگونه « شهید » شده است؟ ۱ـ در دنیا از « هر چه » خدا به او « امانت » سپرده « راضی و خشنود » است: فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۲ـ او در دنیا به تمام « أمر و نهی » قرآن الهی و سنت نبوی و سیره علوی، « حتی در شرائط سخت و در حال جراحت » پایبند است: الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ (آلعمران/۱۷۲) ۳ـ او در دنیا، با « توکل به خدا » از « هیچ تهدیدی » نمی ترسد: الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ (آلعمران/۱۷۳) ۴ـ او، « رضایت خدا » را با هیچ چیزی معاوضه نمی کند: .... وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ (آلعمران/۱۷۴) ۵ـ او پس از رهایی از محدودیتِ دنیای مادی و بدنش، مؤمنین و مؤمناتی که هنوز به او ملحق نشده اند را با « بشارت » خود شارژ می کند و روحیه می دهد و « نگاهشان » را به حقیقت باز می کند تا از هیچ مخلوقی نترسند و از هیچ چیزی غمگین نشوند: وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (آلعمران ۱۷۰) چه جالب که أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه در پایان نامه خود به مالک اشتر می فرمایند: از خداوند می خواهم که پایان کار مرا و تو را به سعادت و شهادت ختم کند زیرا از اوئیم و به نزد او باز می گردیم: وَ أَنْ يَخْتِمَ لِي وَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ اللهم ارزقنا الشهاده فیک. استاد، منظور از دو سجده کامل چیست؟ ارکان نماز عبارتند از : قیام ، نیت ، تکبیره الإحرام ، رکوع و « دو سجده » یعنی « دو سجده » با هم « یک رکن » محسوب می شوند. پس « تشهد » بعد از انجام دو سجده است. و اما اینکه چرا باید در هر رکعت « دو بار » سجده کرد و چرا بین آن دو « استغفار » و « توبه » کرد؟ حکایت از نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه مضاعفی داشت. حالا لطفا تحقیق کنید ببینید چرا پس از اولین سجده باید استغفار و توبه کرد و دوباره به سجده افتاد؟ 👈واژه: ۱۷۰_تا_۱۷۴ 🔻 ما را می توانید در رسانه های زیر دنبال کنید: ایتا، بله، سروش، واتساب، تلگرام، سایت، اینستاگرام @dr_ghofrani2