eitaa logo
محمد رضا
138 دنبال‌کننده
29.9هزار عکس
23.3هزار ویدیو
566 فایل
ذوالفقار فدائیان آقا سید علی خامنه ایی حفظه الله در صورت نیاز به ارتباط با مدیر کانال به اکانت محمد رضا پیام ارسال بفرمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
، 🍂 زن جهادی تدوین: نرگس اسکندری ┄┅┅┅❀🌴❀┅┅┅┄ 🔹 آموزش و پرورش از من خواسته بود یک تولیدی برای دوختن لباسهای رزمندگان برایش راه اندازی کنم. مدرسه شبانه باغ معین هم مکان آن بود. رفتم آنجا و دیدم میز برشی وجود ندارد. با خودم گفتم که پارچه هایشان را در مرکز ثقافیه¹ برش بزنم؛ اما ممکن بود کسی شک کند که من پارچه های برش زده را کجا و برای چه کسی می برم؟ این کار ضررش بیشتر از سودش بود. من زنی جهادی بودم و باید خودم کاری می‌کردم. چیزی جز صندلی آنجا نبود. نگاهم که به در چوبی اتاق افتاد فکرش از سرم گذشت. در را برایم از لولا درآوردند. دو صندلی زیرش گذاشتم و شد میز برش. کمی کوتاه بود و زمان برش کمرم را اذیت می‌کرد اما مانند ثقافیه، تعداد بالا برش نمی زدم. نهایتاً دویست تا بود. خیاط ها هم از خود آموزش و پرورش آمدند و تولیدی کارش را شروع کرد. ● عصمت احمدیان ¹.محلی فرهنگی در ایام انقلاب و دفاع مقدس در اهواز •┈••✾○✾••┈• کتاب مرواریدهای بی نشان ناصر کاوه برگرفته از کتاب: زنان جبهه جنوبی
هدایت شده از برای امنیت✌🏻
📌 *حاج‌آقای رئیسی خود شما هستید؟!...* سال ۸۲ بود؛ من هم یک دانشجوی دوآتیشه که مثل همه‌ی دانشجوها تا یک مسئول گیر می‌آوردند همه‌ی سوالات و کم کاری‌های ۲۵ ساله‌ی جمهوری اسلامی را ازش می‌خواستند که جواب بدهد... حسابی شور دانشجویی در آن دهه بالا بود! تابستان همان سال یک اردوی دانشجویی برده بودیم مشهد و هر روز هم جلسات پرسش و پاسخ دانشجویی داشتیم. همان سال تب و تاب نتیجه‌ی فرمان ۸ ماده‌ای رهبر انقلاب به سران قوا برای مبارزه با فساد که ۲ سال قبل صادر کرده بودند هم حسابی داغ بود. من هم یک گزینه به ذهنم رسید که می‌تواند در این رابطه توضیح دهد... آن گزینه هم سیدابراهیم رئیسی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور بود. خب قرار شد دعوتشان کنیم؛ من یک شماره تلفن همراه گیر آوردم که گفته بودند با این شماره‌ی همراه می‌توانید دعوتشان کنید. من هم بلافاصله تماس گرفتم؛ منتظر بودم مسئول دفترشان یا محافظین جواب تماس را برای دعوت به جلسه بدهند. تلفن جواب داده شد؛ - سلام علیکم - علیکم السلام بفرمایید - ببخشید می‌خواستیم حاج آقای رئیسی رو برای یک جلسه دانشجویی دعوت کنیم امکانش هست وقت بدین؟ - بله درخدمتم - ببخشید شما؟! - من رئیسی هستم - حاج‌آقای رئیسی خود شما هستید؟!! - بله خودم هستم - حاج‌آقا می‌شه بیایید برای جلسه‌ی ما (ماجرای اردو و جلسات رو توضیح دادم) - بله حتماً میام - ممنونم فردا در خدمتتون هستیم - من فردا میام خدمتتون - یک جایی بفرمایید که همون جا بیام راهنماییتون کنم قرار گذاشتیم که من بروم ایشان را بیاورم برای جلسه مکالمه تمام... فکرش را هم نمی‌کردم خود حاج‌آقا جواب بدهد. فردا رفتم سرقرار، خیابان اندرزگو نزدیک باب الجواد حرم امام رضا علیه‌السلام منتظر بودم حاج‌آقا با ماشین و محافظین بیاید که برویم جلسه... به هرحال دیدن یک مسئول امنیتی و قضایی که جایگاه حساسی در مبارزه با مفاسد داشت برای ما دانشجوها کمی جذاب و هیجانی بود و از طرفی هم ایشان سال‌ها توسط ضدانقلاب داخلی و خارجی به خاطر مبارزه با گروهک منافقین در دهه‌ی ۶۰ مورد هجمه بود! ساعت قرار رسید و با حاج‌آقا تماس گرفتم؛ گفتم: «حاج‌آقا منتظر شما هستم کجا تشریف دارید؟» گفت: «دارم میام، نزدیکم، شما رو هم دارم می‌بینم» گفتم: «حاج آقا کجایید الان؟!» دیدم تنها و پیاده از فلکه آب داشت می‌آمد سر قرار! گفتم: «حاج آقا پس ماشین و محافظتون کو؟!» خندید و گفت: «من همینطور اومدم» من هم گفتم: «من ماشین هماهنگ نکردم پس با چی می‌خوایم بریم؟!» گفت: «اشکال نداره پیاده می‌ریم تا محل جلسه اینطور بهتره من بچه مشهدم راه رو بلدم...» و کل مسیر را پیاده رفتیم و مشغول صحبت؛ من هم حسابی از سازمان بازرسی انتقاد می‌کردم و حاج‌آقا با حوصله جواب می‌داد. آن روز برای همیشه در ذهنم ماند؛ تصویری از یک‌ مرد با اخلاص و متواضع و مردمی... محسن حسین‌دوست | از یکشنبه | ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ | حرم مطهر، پایین پای امام رضا علیه‌السلام و کنار مزار سیدالشهدای خدمت 🆔️ @ravina_ir 🆔️ @revayate_kefayat