eitaa logo
محمد رضا
140 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
18.5هزار ویدیو
525 فایل
ذوالفقار فدائیان آقا سید علی خامنه ایی حفظه الله در صورت نیاز به ارتباط با مدیر کانال به اکانت محمد رضا پیام ارسال بفرمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
16.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے ما زجان بنده ایم مهدی جان لیک شرمنده ایم مهدی جان درس عشقت کتاب منتظریم سالها خواند ایم مهدی جان چشم ما شد سفید در راهت بین دل آزرده ایم مهدی جان با اشتراک این لینک ما را به دوستان خود معرفی کنید @MahdiehTehran @voicekafi 🔹 پیام‌ رسان سروش https://splus.ir/voicekafi 🔹 پیام‌ رسان ایتا eitaa.com/voicekafi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅جوانان‌عزیزی‌که‌درهئیت‌های حسینی ع زحمت می‌کشند این داستان را با دقت بخوانند❗️ داستان)جایگاه ویژه پدر مرحوم آیت‌الله سیدمحمدموسوی نجفی، عالم متقی وامام‌جماعت حرم امیرالمؤمنین ع میفرمود: یکی از محبین و شیعیان مخلص اهلبیت ع پدر پیری داشت و درخدمت به‌او حتی از تروخشک کردن او هم کوتاهی نمیکرد هیچ‌وقت اورا تنها نمی‎گذاشت، به‌جز شبهای چهارشنبه که به‌قصد دیدار با امام زمان ع به مسجد سهله میرفت و فقط درآن شب، به واسطه اعمال آن مسجد، ازخدمت به پدر معذور بود؛اما پس ازمدتی دیگربه مسجد سهله نرفت ازاوپرسیدم:چرارفتن به‌مسجد سهله راترک کردی؟ گفت: ۴۰ شبِ چهارشنبه به‌آنجا رفتم، شب چهارشنبه چهلم رفتنم تانزدیک غروب به تأخیر افتاد به تنها راه افتادم کم‌کم مهتاب، مقداری از تاریکی شب را به روشنایی تبدیل کرده بود که شخص عربی را دیدم که بر اسبی سوار است و به طرف من می‎آید به من که رسید،بازبان عربی پرسید: کجامیر‎وی؟ گفتم:مسجد سهله گفت:چیزی برای خوردن داری؟ گفتم:نه فرمود:دستت را در جیبت کن دستم‌رادر جیبم کردم،مقداری کشمش یافتم بعد۳ مرتبه فرمود: اُوصیکَ بِالعَودِ عرب‌های‌بیابان‌نشین،به پدر پیر، عَود میگفتند (یعنی،سفارش‌میکنم تورا‌به‌پدر پیرت) وبعدناگهان آن عرب خوش‌سیما و مهربان از نظرم ناپدید شد فهمیدم که ایشان حضرت مهدی بودند و دانستم که آن حضرت به ترک خدمت پدرم، حتی درشب چهارشنبه راضی نیستند ازاین‌رو،دیگربه مسجد سهله نمیروم... 📚منتهی‌آلامال،ج ۲،ص۶۸۳ 🌸امام‌‌علی ع: حقّ پدر بر فرزند این است که فرزند در هر امری جز معصیت خدا از او اطاعت کند کانال زندگی شیرین و الهی 🔰 @hatampoori
﷽ ---- این روزها که من در این آرامش رنگارنگ شرجی، مشغول گذران لحظه‌های امن م، با فرزندانی بی غم و رها شمعدانی قلمه میزنم، با آب حوض ایوان را آب میپاشم و عصرانه میچینم تو آنجا…… دردنامه را خطاب به که بنویسم کودک بی گناه مظلوم فلسطین؟ برای تو قلم فرسایی کنم یا برای قلب پاره پاره مادرت؟... و اصلاً از این سیاهه‌های من، تورا چه سود؟!… مرهم میشود روی زخم هایت، یا امنیت میشود روی ترس هایت؟ میدانی با دیدن آن چشم‌های خیره و بهت زده از موج انفجارت، جگرم خال زده و بغضی داغ گُر گرفته در گلویم؛ که هرچه اشک میریزم خاموش نمیشود آتشش؟ مادرت لابد آن لحظه انفجار نبوده که در آغوشت بگیرد تا آرام بگیری در امن دامنش، نه؟ نگو که در حملات قبلی، بی مادر شده‌ای!…… نازدانه‌های کرانه باختری، نوار غزه، جزیره‌های اسیر بین شهرک‌های شیطان اصلاً میگذارید، با همه نقص و کوچکی ام، مادرتان شوم؟ شاید این خانه کوچکم جا نداشته باشد که همگی تان را پناه دهم، مهمان کنم به یک مشت نخود و مویز و چندتایی از ازگیل های تازه درخت این حیاط جدید اما قلب هر انقدر بزرگ است که هرچه کودک در هرکجای جهان، جا میشود در آن. هرجای دنیا -فلسطین باشد یا میانمار، افغانستان باشد یا سان فرانسیسکو- کودکی آزرده شود، قلبِ آن که مادر است، کوبه می‌زند به سینه اش که: تا از این فشار و درد متلاشی نشده ام، آهی بکش! اشکی بریز! کاری بکن... من چه کنم برایتان؟ چه کنم چه کنم چه کنم که بدانید در این درد مخاض دنیا کنار مادرتان، سرزمین تان، هستم عرقِ درد پاک میکنم از پیشانی اش انشقاق میخوانم برایش و از نزدیکی تولد نور و آمدن پسر آدم میگویم برایش... پاره‌های تنم طفلکانم فدای آن چشم های ترسیده و زبان های بندآمده تان فدای آن دل های گنجشکیِ تپنده تان فدای کودکیِ به خاکستر نشسته تان، هرآنچه را که برای فرزندان خانه من، این اَمن و امنیت را به ارمغان آورده هرآنچه را که روزهای کودکی شان را رنگی و شاد و بی غصه کرده، برایتان از خداوند طلب میکنم و بهتر از آن را!… برای مادرانتان، دامنی پاک از خاک و خون و خاکستر طلب میکنم تا روزی با همین آرامش من، در آغوش تان بگیرند و نوازشتان کنند. فردا از آن شما و ماست هرچند خون بهای این فردا، بی اندازه تلخ و گس است… ...درد است… پی‌نوشت: حالا که حال من با دیدن چند صحنه اینگونه دگرگون است، بر ان مهربان ترین و وسیع ترین قلب دنیا که حضورش ورای جغرافیا و تاریخ است، چه میگذرد؟! 🖋هـجرتــــــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
💢 نهایت شکنجه ساواک👈 و مقاومت فوق تصور👈 یک زن مسلمان و مبارز: ته‌ِگرد را زیر انگشتانش نهادند، چشمان زن بسته بود و جائی را نمی‌دید ناگهان دستانش را به دیوار کوبیدند و سوزن‌ها را از زیر ناخن‌ها تا ته فرو کردند درد، استخوان‌های زن را می‌سوزاند اما لب از لب نمی‌گشود خاموش کردن ته سیگار روی بدن زنها از دوران جنگ ویتنام مُد شده بود و آمریکائی‌ها کشف کرده بودند زنان ویت کُنگ تنها با این شیوه لب به سخن باز می‌کنند زن را روی تخت خواباندند و پس از فحش‌های تکان‌ دهنده و سرگیجه آور حالا سیگارهای خود را روی بدن او خاموش می‌کردند اما بی فایده بود گویی ساواکی‌ها باید به دنبال راه دیگری می‌بودند. زن، دیگر جای سالمی برای شکنجه شدن نداشت آن زن😰 🌹 👈 بود، ملت که برای آرمانش، تا پای جان ایستاد اما این پایان داستان او نیست ساواک برای آنکه مقاومت این زن را بشکند آخر کار رفتند را آوردند و جلوی چشم مادرشان، دردناکترین شکنجه ها را بر روی آنها شروع کردند. 😰 🌹راضیه و رضوان۱۳ و ۱۴ ساله بودند که جلوی چشم مادرشان، آنقدر آنها را زدند و با سیگار سوزاندند که زن دعا می‌کرد دخترکانش زودتر بمیرند تا اینقدر زجر نکشند اما زن مگر حرف می‌زد هرگز و همه می‌دانیم شکنجه فرزند جلو چشم چقدر وحشتناک است اما این کوه صبر لب از لب باز نکرد😰 🌹بعد از انقلاب مسئول تامین امنیت غرب کشور شد و را شناسایی و تار و مار کرد سهم او از انقلاب تنها شکنجه و زندان و نبود، دباغ برای تامین مخارج چند خانواده که تکفل آنان را از دوران نمایندگی مجلس بر عهده گرفته بود بعد از دوران نمایندگی مجلس می کرد هیچ وقت نه باندی داشت، نه به بیت المال دست درازی کرد نه بچه هایش آقازاده و اشراف شدند این روزها، بانوی قهرمان ملت ایران را نه در خیابان انقلاب و بر روی یک سکو در حال دهن کجی به مقدسات یک ملت، بلکه باید در آرامگاه امام خمینی یافت؛ مرضیه حدیدچی شخصیت کاریزماتیک و گمشده نسل ماست؛ نسلی که گویی قهرمان واقعی‌اش را گم کرده و در غیاب حدیدچی‌ها، آرمان‌ها می‌شوند و قهرمان‌های تقلبی جای قهرمان‌های واقعی را گرفته اند... برشی از زندگی 👈 () نوشته سیده سعیده موسوی زندگینامه و سوابق مبارزاتی مرحومه مرضیه حدیدچی دباغ-مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی https://psri.ir/?id=2rsj0a0z امام خمینی (س) - خانم رضوانه دباغ http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_61323/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2_%D8%A8%D8%A7_%D9%86%D9%88%D8%B1_%D8%AF%D9%88_%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85_%D9%85%D8%B1%D8%B6%DB%8C%D9%87_%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%86%DB%8C%C2%AB%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D8%BA%C2%BB_/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85_%D8%B1%D8%B6%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D8%BA
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
تورق می‌کنم، یک قتل را که در همه دنیا اگر قتلی شده حداقل پرونده‌ای دارد گزارش می‌نویسد: کودتا چی‌ها رسیدند و هزاران پشته هیزم به پشت در چیدند و سپس با نعره‌هاشان پرده‌ی حرمت دریدند و کنار در هر آنچه بود را آتش کشیدند و زبانه‌های آتش، گوشه‌ی معجر رسیدند و تمام این دقایق بچه‌هایِ مرد، دیدند و بمیرم این گزارش، خط به خط خون است و خاکستر بمیرم لحظه‌ی دندان به‌هم ساییدن حیدر" گزارش می‌نویسد: قتل با جسمی گران بوده 😭😭 و مقتوله، زنی که ظاهراً خیلی جوان بوده 😭😭 گزارش می‌نویسد: با لگد در را شکستند و و مقتوله همان دم اتفاقا پشت آن بوده 😭😭 گزارش می‌نویسد: بار شیشه داشته آن زن 😭😭😭😭😭 گزارش می‌نویسد: زخم و تاول توامان بوده دری بودست با گل‌میخ‌هایی، جای جای آن گزارش می‌نویسد: میخ در هم خون‌چکان بوده 😭😭😭 گزارش گریه کرده خط به خط از غربت شویش گزارش شرم دارد که بگوید میخ و پهلویش گزارش می‌نویسد: "زن که دست از در رها کرده گزارش می‌نویسد؛ زن کنیزش را صدا کرده" مرورش می‌کنم هربار، با اندوه از اول نمی‌دانم چه بود اینها؟ گزارش بود یا مقتل؟!؟ بمیرم این خطش که سال‌ها اندوه جان بوده جوان بوده، جوان بوده؛ چرا پس قامتش همچون کمان بوده؟ چگونه زنده‌ام، از خواندن این روضه‌های تو چگونه من نمردم، از غم واغربتای تو تو برگشتی به آنجایی که اهلش بوده‌ای خانم و حیدر یکه و تنهاست بین بچه‌های تو کسی نگذاشت "جانم" پشت اسمش بعد پروازت دلیل گریه‌های او، مرور خنده‌های تو اذان گفتند؛ پس این بیت‌ها ختم بخیر اند و خوشم با چند رکعت نوکریم در عزای تو همه عمرم اگر پرسید هرکس کار و بارم چیست سرم بالاست مادر که گدای تو، گدای تو... 😭😭😭 🔹‌کانال @Mohamadrezahadadpour
هدایت شده از از هر دری سخنی
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر،به تپش های دل حیدر به جوونی علی اکبر پر قنداق علی اصغر ما رو تنها نذاری محشر.... ┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ @Story_Mazhabi @alfavayedolkoronaieh🌱
مادر❤️💐 گویند مرا چو زاد پستان به دهن گرفتن آموخت شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا بپا برد تا شیوه راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لب من بر غنچه گل شکفتن آموخت پس هستی من ز هستی اوست تا هستم و هست دارمش دوست   خستگی ناپذیر و فداکار میدونن که: سینه مادر گرفتن و شیر خوردن خوابیدن و روی دست و پاها راه رفتن حرف زدن و خندیدن عشق و توان و قدرت مضاعفی که بعد از تولد نوزاد در وجود مادران بوجود میاد و.... فقط کار مادر عالم خلقت، خداست خدای رحمان و رحیم و مهربان ❤️💐 پیشاپیش روز ولادت صدقه کبری فاطمه الزهرا سلام الله علیها و روز زن و مادر مبارک باد ❤️💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢برخورد قاطع با یک اقدام سازماندهی شده 🔻مجلس، دولت و تمامی دستگاه های مسئول، باید به وظیفه قانونی و شرعی خود عمل کنند. 🔹کشف حجاب یک حرام شرعی و سیاسی است که متاسفانه عده ای سازماندهی شده و عده ای از روی غفلت و فریب آن را انجام می دهند. 🎞 ببینید 🔸بخشی از نطق دکتر علیرضا عباسی در صحن علنی مجلس شورای اسلامی 🗓 یکشنبه ۱۰ دی ماه ۱۴۰۲ 🇮🇷 استاد دانشگاه تهران و نماینده مردم شریف کرج، فردیس و اشتهارد در مجلس شورای اسلامی 🆔@alirezaabbasi_ir
﷽ -------- ❄ اے برفــــــــ شایـد برایــت مــهم نبــاشــد امـا مےخواهم بدانـے از آرزوهایم اینســت ڪہ مانــند تو زنــده گی کنم! نه مثل بــاد هو هو داری نه مثل باراݩ چڪ چڪ آرامی و بـــےصدا ســپیـــدی و پــاڪــ ؛ و بی هیاهو اثرتـــــــ را مے گذاری! صبحـے معمــولـی، آدم‌ها بیـدار مـے‌شوند و می‌بیننـد همــہ چیز به رنـگ توســت! بہ‌غـایـت نــرم و بی جنـگ! مــهم اســـت اما ڪـسـے حواسـش نیــسـت تو در درون خـودت تا چہ حد نـظم داری و زیبایـے! بلــورهای وجــودت چه متحـدالشـڪل اند و قاعده‌مند! برایـت اهمـیــت ندارد ڪسی بدانـد درون تو چــیست؛ تو بی‌غوغا و نـــرم، همــہ چیز و همــہ جا را مےڪنی، ! تو برای اثـر آمـده‌ای نہ برای "مــݩ ایــنم" و "همه مرا بشنوید" و "دارم می‌آیـــم ها"! و وَه ڪہ اثرت چہ اندازه زیبـــا و روشــن و مسحـورڪننده اســت...! اے بـــرفــــــ ❄ شایـد برایــت مــهم نبــاشــد امـا مےخواهم بدانـے دوســـتت دارم و برای من الگـــو هستے! و بگــذار باز دقــیق بگویم در چه: نظـم درونـی نــرم و بی تقـلا بودن بےصــدا و بی هیــاهـــو نشستـن سپیـدی و سپیـدڪـردن سکوتـــــ و وسعــت اثــرت را دوســت دارم❄ و از خداوند برای خودم همــیݩ دو خـــیر بزرگـــ را طـلب مےڪنم.... بہ حق دانہ‌های پربرکـــت تو....بہ حـق وقـــت نزول رحـــمت.... : ✍ هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
24.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیار زیبای شهید پناهی و سیمای البرز ، با همکاری دخترانه شاهد فاطمه عرب پسرانه شاهد بهنام محمدی شهید پناهی فردیس
﷽ ---- فکر میکنم شب هفتم دهه محرم، مردها بروند بیرون! روضه را بگذارند برای ما زن ها؛ امشب، شبِ جان دادنِ ما هاست... - لا لا لا لا علی آروم بگیر نازدونه‌ام... - 〰〰〰〰🖤〰〰〰〰 نه! نه! مردها بمانند! برای یاری حسین برای آن وداعِ داغ برای آن نگاه متحیر به اتفاقِ «من الاُذُن الی الاُذُن» ، برای آن قدم های لرزانِ جلو رونده - عقب برگشته تا پشت خیمه گاه، برای آن با نوکِ شمشیر خاک را قد پیکر یک شیرخواره ذبح شده کنار زدن، برای آن رویارویی شرمگینِ سنگینِ غمگین با اهل حرم.... 〰〰〰〰🖤〰〰〰〰 برای ما زن‌ها، یک روضه دیگر هست، که بی حد است. مردان را به این بخش از مصیبت راه نیست؛ اصلاً مردی نمیتواند بفهمد چقدر درد دارد آن لحظه، چقدر داغ دارد آن جریان... آن جا که بعد از واقعه، به اهل حرم رسید آه آب چه کردی با رباب؟!..... حالا رباب مانده و طعام و شراب طفلش حالا رباب مانده و آغوش خالی حالا رباب مانده و گهواره بی علی.... مرا همین جا پای همین صحنه خاک کنید..... ✍ هـجرتــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon
هدایت شده از جهاد تبیین
🎥 | خانم دباغ 📝 رهبر انقلاب: مرحوم خانم مرضیه‌ی دبّاغ، یکی از کسانی است که میتواند نمایشگرِ حقیقتِ گرایشِ زن در جامعه‌ی اسلامی باشد، نه فقط در جمهوری اسلامی ما؛ در نگاه اسلام، در منطق اسلام، در فرهنگ اسلام. 💢 نهایت شکنجه ساواک👈 و مقاومت فوق تصور👈 یک زن مسلمان و مبارز: ته‌ِگرد را زیر انگشتانش نهادند، چشمان زن بسته بود و جائی را نمی‌دید ناگهان دستانش را به دیوار کوبیدند و سوزن‌ها را از زیر ناخن‌ها تا ته فرو کردند درد، استخوان‌های زن را می‌سوزاند اما لب از لب نمی‌گشود خاموش کردن ته سیگار روی بدن زنها از دوران جنگ ویتنام مُد شده بود و آمریکائی‌ها کشف کرده بودند زنان ویت کُنگ تنها با این شیوه لب به سخن باز می‌کنند زن را روی تخت خواباندند و پس از فحش‌های تکان‌ دهنده و سرگیجه آور حالا سیگارهای خود را روی بدن او خاموش می‌کردند اما بی فایده بود گویی ساواکی‌ها باید به دنبال راه دیگری می‌بودند. زن، دیگر جای سالمی برای شکنجه شدن نداشت آن زن😰 🌹 👈 بود، ملت که برای آرمانش، تا پای جان ایستاد اما این پایان داستان او نیست ساواک برای آنکه مقاومت این زن را بشکند آخر کار رفتند را آوردند و جلوی چشم مادرشان، دردناکترین شکنجه ها را بر روی آنها شروع کردند. 😰 🌹راضیه و رضوان۱۳ و ۱۴ ساله بودند که جلوی چشم مادرشان، آنقدر آنها را زدند و با سیگار سوزاندند که زن دعا می‌کرد دخترکانش زودتر بمیرند تا اینقدر زجر نکشند اما زن مگر حرف می‌زد هرگز و همه می‌دانیم شکنجه فرزند جلو چشم چقدر وحشتناک است اما این کوه صبر لب از لب باز نکرد😰 🌹بعد از انقلاب مسئول تامین امنیت غرب کشور شد و را شناسایی و تار و مار کرد سهم او از انقلاب تنها شکنجه و زندان و نبود، دباغ برای تامین مخارج چند خانواده که تکفل آنان را از دوران نمایندگی مجلس بر عهده گرفته بود بعد از دوران نمایندگی مجلس می کرد هیچ وقت نه باندی داشت، نه به بیت المال دست درازی کرد نه بچه هایش آقازاده و اشراف شدند این روزها، بانوی قهرمان ملت ایران را نه در خیابان انقلاب و بر روی یک سکو در حال دهن کجی به مقدسات یک ملت، بلکه باید در آرامگاه امام خمینی یافت؛ مرضیه حدیدچی شخصیت کاریزماتیک و گمشده نسل ماست؛ نسلی که گویی قهرمان واقعی‌اش را گم کرده و در غیاب حدیدچی‌ها، آرمان‌ها می‌شوند و قهرمان‌های تقلبی جای قهرمان‌های واقعی را گرفته اند...   برشی از زندگی 👈 ()