🍄عوامل مهم طول عمر و برکت🍄
🌳ازحضرت امام صادق علیه السلام روایت شده
🌸« ثَلَاثَةٌ إِنْ يَعْلَمْهُنَّ الْمُؤْمِنُ كَانَتْ زِيَادَةً فِي عُمُرِهِ وَ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عَلَيْهِ...تَطْوِيلُهُ فِي رُكُوعِهِ وَ سُجُودِهِ فِي صَلَاتِهِ وتَطْوِيلُهُ لِجُلُوسِهِ عَلَى طَعَامِهِ إِذَا أَطْعَمَ عَلَى مَائِدَتِهِ وَ اصْطِنَاعُهُ الْمَعْرُوفَ إِلَى أَهْلِهِ»
🌸سه چيز است كه اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهرهمندی او از نعمتها میشود:
🌴1⃣طول دادن ركوع و سجده،
🌴2⃣بسیار نشستن بر سر سفره اى كه در آن ديگران را اطعام میکند
👈(یعنی میزبان باشید و مهمانی بدهید خصوصا به فقرا و نیازمندان)
🌴3⃣خوشرفتاریاش با خانواده
📙كافى جلد ۴ ص ۴۹📙
#چهاردهی
#حدیث_باسند
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت و النعثل و الشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد علیهم السلام
➖➖➖
بحث دوم (از مباحث مشترک لفظی که بحث اول ضرورت بود که رد شد):
اشتراک لفظی ممکن نیست
استدلال؛ زیرا اشتراک لفظی مخالف حکمت وضع است الفاظ وضع شده اند که بوسیله آنها معانی فهمیده و فهمانده شود (تفهیم و تفهم) اما اشتراک لفظی باعث می شود که معانی بوسیله الفاظ فهمیده نشود (موجب اجمال در معانی می گردد)
همچنین این خلاف حکمت واضع است که برای دو یا چند معنا یک لفظ وضع کند
➖➖➖
دو اشکال آقای صدر به این قول:
اشکال اول:
وجود قرینه معینه برای مشترک لفظی ، مشکل تغایر با حکمت وضع را حل می کند
مثلا وقتی عین را به معنای چشمه استعما می کنیم قرینه معینه جاری را می آوریم و معنا فهمانده می شود
➖➖➖
اشکال دوم:
اگر واضع یک نفر باشد مخالفت با حکمت وضع حل می شود یعنی بعد از این که واضع های متعدد الفاظ را وضع کرده اند و الفاظ برای تشکیل لغت واحده جمع آوری شدند مشترکات لفظیه به وجود آمده ، اگر یک واضع یک لفظ را برای دو معنا وضع کند این مخالف حکمت است اما اینگونه نیست
(بحوث ج1 ص115)
➖➖➖
جواب اشکال اول آقای صدر:
قرینه معینه مشکل مخالفت با حکمت را در مقام استعمال حل می کند نه در مقام وضع حال آنکه ما در ابتدای بحث گفتیم که مشترک لفظی با حکمت "وضع" مخالفت دارد
در ثانی ما نگفتیم که وجود مشترک لفظی محال است بلکه گفتیم با حکمت وضع مخالفت دارد نه با حکمت استعمال
➖➖➖
جواب اشکال دوم آقای صدر:
این اشکال وارد است اما در مبانی دیگر حقیقت وضع،آقای خویی قائل به تعهد هستند در مبنای تعهد هر مستعملی واضع است و در مقام وضع قبل از استعمال یک لفظ را برای چند معنا وضع می کند
➖➖➖
اشکال ما بر اصل بحث :
ما قائل شدیم که خداوند قوه ی وضع کردن را به بشر داده و واضع بشر است واضع که خود شارع نیست و اصل ادعا که واضع باید حکیم باشد محل اشکال است؛ بشر به دلیل عدم حکمت هر لفظی برای یک یا چند معنی وضع می کند و یا اصلا بدلیل فراموشی یک لفظ را برای چند معنی وضع می کند.
➖➖➖
بحث سوم (در بحث امکان و ضررت وجود اشتراک لفظی):
تصویر اشتراک لفظی در مبانی علما در حقیقت وضع صحیح است یا خیر
طبق مبنای اختصاص(مرحوم آخوند) و هوهویت (آقای سیستانی) و اعتبار(مرحوم نایینی) و قرن اکید(آقای صدر) ، تصویر اشتراک لفظی بوضوح صحیح است و هیچ اشکالی ندارد
اما محل اشکال قول آقای خویی است که آیا مستعمل که متعهد شده فلان لفظ را در فلان معنی استعمال کند، در این حالت اشتراک لفظی متصور می شود یا خیر؟
➖➖➖
قول اول :
اشتراک و ترادف در مبنای تعهد محال است
توضیح؛ در مبنای تعهد گقته شد که مستعمل تعهد کرده که لفظ را در معنای خودش استعمال کند لذا نمی تواند لفظ را در معانی دیگر(اشتراک) استعمال کند یا دو لفظ را در یک معنا (ترادف) استعمال کند
➖➖➖
قول دوم (آقای صدر):
بنابر مبنای تعهد اشتراک لفظی اشکال ندارد
اشکال آقای صدر بر قول اول و استدلال قول خودش :
اشتراک و ترادف با مبنای تعهد به دو نحوه صورت می گیرد؛
نحوه اول:
مستمعل که واضع هم هست دو تعهد مشروط می کند
توضیح به مثال؛تعهد می کند که استعمال کند لفظ عین را در چشمه ، البته اگر استعمال نکند آن لفظ را در معنی جاسوس و باز تعهد می کند که عین را استعمال کند در معنی جاسوس اگر عین را استعمال نکند در معنی چشمه
نحوه دوم:
به احد المعنیین (اشتراک) یا احد اللفظین(ترادف) تعهد می کند
یعنی تعهد می کند که لفظ را در یکی از دو معنا استعمال کند
➖➖➖
جواب اول به اشکال آقای صدر:
این اشکال برای واضعین و مستعملینی که علم به مشترکات لفظیه دارند وارد است اما کسانی که علم به اشتراکات لفظیه ندارند چطور می تواند تعهد کند که لفظ را در احد المعنیین استعمال کند یا دو تعهد مشروط بکند بعبارتی این اشکال منوط بر علم به اشتراک است حال آنکه وجود اشتراک متوقف بر علم نیست
جواب دوم به اشکال آقای صدر:
این تعهد های مشروطی که شما ذکر کردید فقط به ذهن علما و فهول می رسد و یک شخصی که فرق اشتراک و ترادف را نمی فهمد و بیسواد یا کودک است چطور می تواند در مقام استعمال تعهد مشروط بکند که اگر لفظ در معنای دیگرش استعمال نکند در این معنا استعمال کند و یا لفظ را در احد المعنیین استعمال بکند
➖➖➖
وجوه دیگری وجود دارد که در این مجمل نمی گنجد بحث بعد سیاتی ان شاء الله
از رسول خدا روایت شده:
💠إن من شر عباد الله من تكره مجالسته لفحشه
کسی که به خاطرفحش دادنش دیگران از مجالست با او اکراه دارن از بدترین بندگان خداست.
📜ینابیع الحکمه حرف فاء( باب فحش )
#حدیث_باسند
#چهاردهی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت و النعثل و الشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد علیهم السلام
➖➖➖
《معنای مجازی》
تعریف:
معنای غیر موضوع له لفظ را معنای مجازی است
➖➖➖
بحث اول:
مدلول معنای مجازی مدلول لفظی است یا مدلول عقلی(یعنی بحث می کنیم که لفظ باعث اراده شدن معنای مجازی می شود یا عقل)
➖➖➖
در این بحث سه قول وجود دارد:
قول اول (سکاکی):
استعمال لفظ در معنای مجازی به نحو استعمال حقیقی است (معنا ، معنای مجازی است اما استعمال ، استعمال حقیقی است) و مجاز در اینجا مجاز عقلی است عقل باعث که لفظ در معنای مجازی استعمال شود
توضیح آقای صدر بر این قول :
این قول به دوصورت تفسیر می شود:
صورت اول:
معنای مجازی عین معنای حقیقی است
و عقل به صورت ادعاء لفظ را در این معنا استعمال می کند(یعنی عقل ادعاء می کند که رجل شجاع عین حیوان مفترس است)
اشکال:
معنای مجازی این است که عقل تصرف در معنای حقیقی بکند و در معنا تعمیم بدهد و لفظ در آن معنا استعمال شود اما با این توضیح عقل کاری نکرده و تعمیمی نداده است و صرفا عقل ادعا کرده که مصداق حقیقی لفظ و مصداق مجازی آن عینیت دارند و یکی هستند
ثانیا اگر بین معنای حقیقی و مجازی علاقه نباشد و عینیت داشته باشند عقل هر قدر هم ادعا بکند، موجب دلالت نمی شود (یعنی اگر بین حیوان مفترس و رجل شجاع علقه ای نباشد اصلا نمی توانیم اسد را در جل شجاع بنحو استعمال حقیقی استعمال کنیم)
اگر هم بین معنای حقیقی و مجازی علاقه باشد همان استعمال مجازی ای است که مشهور قائل شده اند و قول سکاکی قول جدیدی نیست
لذا یا این تفسیر از قول سکاکی اشتباه است و یا اگر تفسیر درست است و سکاکی قائل بوده اشکال دارد
➖➖➖
صورت دوم:
این که عقل مفهوم معنای حقیقی لفظ را تعمیم دهد به صورتی که شامل معنای مجازی بشود و معنای حقیقی و مجازی هر دو بشوند از مصادیق آن مفهوم کلی.
توضیح به مثال؛ مثل لفظ اسد که بگوییم معنای آن شجاع است که شامل حیوان مفترس(معنای حقیقی) و هم رجل شجاع(معنای مجازی) بشود
اشکال بر این قول:
اگر معنای مجاری اینگونه تفسیر شود که معنای حقیقی تعمیم داده شود و شمال هر دو معنا گردد دیگر نباید در موارد هزل و شوخی معنای مجازی داشته باشیم
توضیح؛ چون با این تفسیر فرد در مرحله مراد استعمالی لفظ را فقط در معنای حقیقی استعمال می کند و در مرحله مراد جدی معنا را تعمیم می دهد و معنای مجازی را هم استعمال می کند حال آنکه کلام فرد در مقام شوخی و هزل مدلول تصوری و مراد استعمالی دارد اما مراد جدی ندارد و این تعریف از معنای مجازی اصلا شامل موارد هذل نمی شود(جامعیت ندارد) در حالی که تمام اصولیون گفته اند که در مقام هزل هم معنای مجازی وجود دارد
(بحوث ج1 ص118)
➖➖➖
توضیح(طردا للباب):
مدلول تصوری:
وقتی شخص می گوید زید قائم مرحله اول که معنای زید و قائم در ذهن انسان تصور می شود مدلول تصوری است و منشا آن وضع می باشد (یعنی اگر دو سنگ به هم بخورند و صدای زید قائم بدهند معنا در ذهن تصور می شود)
مدلول تصدیقی:
همان مدلول تصوری است بعلاوه اینکه حکم هم همراه آن می باشند
مدلول تصدیقی اولی:همان مراد استعمالی است که اگر یک ذی شعور به ما بگوید زید قائم ما می فهمیم که از این لفظ معنایی را اراده کرده و منشا آن ذی شعور بودن متکلم است
مدلول تصدیقی ثانی:مراد جدی است که
بعلاوه اینکه معنا را از لفظ اراده کرده می فهمیم که متکلم بواسطه لفظ از خارج هم حکایت می کند و منشا آن جدی بودن متکلم است
➖➖➖
دو جواب بر اشکال آقای صدر که به قول سکاکی کرد:
اولا:
در مقام هزل مجاز وجود ندارد و هزل مجاز نیست
دوما:
مجاز در مرحله مراد استعمالی صورت می گیرد نه در مرحله مراد جدی لکن بر مبنای سکاکی عقلا تعمیم می خورد اما مبنای مشهور لفظا تعمیم داده می شود
اگر مجاز در مرحله مراد جدی صورت گیرد تمامی عام و خاص ها مجاز می شود را که در عام در مرحله مراد جدی تخصیص می خورد
یعنی سکاکی می گوید تعمیم در مرحله مراد استعمالی صورت گرفته اما بوسیله عقل نه بوسیله لفظ
➖➖➖
اشکال دیگر آقای صدر و قول مختار که قول آقای خویی است سیاتی ان شاء الله
☘️هنگام آسايش، خدا را بشناس (به یاد خدا باش) تا هنگام گرفتارى و سختى، تو را بشناسد
🌺 پیامبراکرم صلی الله علیه واله 🌺
👈 من لایحضره الفقیه ج 4 ص413
#حدیث_باسند
#چهاردهی
51.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر مراجع در مورد لخت شدن در عزاداری
#حتما_دانلود_کنید
#چهاردهی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم العن الجبت و الطاغوت و النعثل و الشیاطین و حزبهم الظالمین لآل محمد علیهم السلام
➖➖➖
اشکال دوم آقای صدر به قول سکاکی:
اگر مجاز عقلی در مرحله مراد استعمالی است این باعث می شود که تمام شباهت هایش لحاظ می شود و این گاهی موجب دور شدن مبالغه شود
مثال؛ مثل زید قمر که در اینجا اگر در مرحله مراد استعمالی عقل معنا را تعمیم دهد مبالغه در زیبایی ندارد و معانی دیگر را هم می رساند مثل دایره بودن و... قمر
جواب بر این اشکال:
اولا متکلم در مرحله مراد استعمالی معنا را تعمیم داده و در همین مرحله معنا را تعمیم داده است و به عنوان فردی از معنای عام مجازا استعمال شده است
اگر مجاز در مرحله مراد جدی است تمام عام و خاص ها مجاز می شود
ثانیا : حتی اگر لفظ در مرحله مراد استعمالی در معنای موضوع له مجازا استعمال شود و تعمیم داده نشود باز هم فقط همان حیث را که دو معنا به هم علقه دارند را به معنای مجازی نسبت می دهد چون متکلم در استعمال مجازی با قرینه استعمال می کند و این جهات دیگر را خارج می کند یعنی وقتی می گوییم زید قمر فقط همان حیث زیبایی را نسبت می دهد نه حیث دایره بودن و دور بودن و ...
➖➖➖
قول مختار:
قول مختار همان تفسیر اول آقای صدر است که از قول سکاکی کرد که مرحوم آخونر و آقای خویی هم قائل شده اند
توضیح؛ وقتی متکلم می گوید رایت اسدا فی الحمام نه معنای رجل شجاع را اراده کرده و نه معنای اسد را تعمیم داده بلکه مقصود متکلم این است که معنی حیوان مفترس را به ذهن مخاطب خطور دهد و عقل ادعایش این است که رجل شجاع عین حیوان مفترس است در شجاعت ، اگر متکلم در اینجا عینیت بین معنی مجازی و حقیقی را ادعا نکند بلاغتی وجود ندارد
نکته : اگر ما بگوییم مراد استعمالی رجل شجاع است معنای مجازی بیهوده می شود و فرق ندارد با این که بگوییم زید رجل شجاع
و اگر معنای موضوع له را تعمیم دهیم مبالغ مجاز از بین می رود.
(محاضرات ج 1 ص93)
(مرحوم آخوند در بحث لا صلاةلجار المسجد الا فی المسجد)
➖➖➖
دو اشکال آقای صدر به قول مختار:
اشکال اول:
اگر بین معنای مجازی و حقیقی علاقه وجود دارد که می شود اتعما مجازی در مرحله مراد استعمالی(مجاز باللفظ) و اگر علاقه وجود ندارد متکلم هر قدر هم ادعا کند که زید مثل حیوان مفترس است چون علقه شجاعت وجود ندارد ادعا محقق نمی شود
جواب:
این کلام مردود است به این که هم بین معنای مجازی و حقیقی علقه وجود دارد و هم بنابر مبنای ما متکلم ادعا می کند که معنای مجازی عین همان معنای حقیقی است بعبارتی لزومی بین وجود علاقه و مجاز در مرحله مراد استعمالی وجود ندارد
اشکال دوم:
اگر مراد از مجاز ایجاد مبالغه است چرا متکلم علقه بین دو معنی را به شخص نسبت نمی دهد(یعنی چرا نمی گوید زید رجل شجاع) و چرا عینیت معنای مجازی و حقیقی و را در مرحله مرا استعمالی ادعا کرد؟ یعنی با گفتن زید رجل شجاع مبالغه و تاکید که مراد ما بود از مجازگویی محقق می شود بعبارتی همین که در مرحله مدلول تصوری معنای حقیقی (حیوان مفترس) به ذهن مخاطب خطور می کند این خودش مبالغه و تاکید را می رساند
جواب :
این کلام آقای خویی به مبنای ایشان بر می گردد در مدلول تصوری که قائل شدند که مدلول تصوری اصلا وجود ندارد فقط مراد استعمالی و جدی و مدلول تصوری همان تداعی معانی در ذهن است
جواب دیگر:
بنابر مبنای خود آقای صدر هم مبالغه در مرحله مدلول تصوری محقق نمی شود چرا که وقتی یک استعمال مجازی از یک غیر ذی شعور شنیده شود برای مخاطب هیچ مبالغه ای ندارد بلکه باید یک ذی شعور عینیت را ادعا کند تا مبالغه محقق شود
➖➖➖
بحث این که استعمال مجازی نیاز به وضع دارد یا خیر سیاتی ان شاء الله