eitaa logo
امین چهاردهی
952 دنبال‌کننده
210 عکس
211 ویدیو
74 فایل
در این کانال دروس استاد بصورت صوت قرار میگیرد آیدیه استاد @aminchahardehi کانال ما در تلگرام👇 https://t.me/joinchat/AAAAAFfV16-ekqQ2Ik8epA instagram.com/aminchahardehi پیج اینستگرام👆
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️ شخصی به نام که در خانه ی علیه السلام خدمت می کرد می گوید : روزی یکی از فرزندان حضرت که نام داشت ، شدیدی کرد و شد . هنگامی که امام صادق علیه السلام از تب و بیماری اسماعیل خبردار شد به من فرمود : به نزد اسماعیل برو و از او بپرس : « ... فسله أيّ شي‌ء عملت اليوم من سوء فجعل الله عليك العقوبة؟ ... » امروز چه از تو سر زده است که خداوند متعال اینگونه تو را مجازات کرده است؟! » معتّب می گوید : به نزد اسماعیل رفتم در حالی که او از شدّت تب و بیماری به خود می پیچید . از او درباره ی این موضوع سؤال کردم. او در جواب سکوت کرده و پاسخی به سؤال من نداد . من در این باره از اهل خانه سؤال کردم . آنها به من گفتند : اسماعیل امروز دختر را با دست خود زد و آن دختر بر اثر ضربه به چارچوب در برخورد کرد و صورتش خراش برداشت. معتّب می گوید : بعد از آگاهی از این قضیه ، خدمت امام صادق علیه السلام رفتم و جریان را برای حضرت بازگو نمودم. حضرت فرمود : الحمدلله که خدای متعال در فرزندان ما تعجیل می نماید و آن را در همین دنیا قرار می دهد . سپس امام صادق علیه‌السلام آن دختر را به نزد خود طلبید و به او فرمود : اسماعیل را بخاطر اینکه تو را کتک زده است و از او درگذر . آن دختر در جواب گفت : من او را حلال کرده و او را بخشیدم. در این هنگام امام به آن دختر عطا فرمود . سپس به من فرمودذ: به نزد اسماعیل برو و از حال او جویا شو . معتّب می گوید : در این هنگام به نزد اسماعیل رفته و دیدم که او بهبود یافته و تب او قطع شده است . 🗂✏️📒📚منبع : التمحیص ابن همام اسکافی ، ص ۳۷ رياض الأبرار ، ج ۲ ، ۲۱۶ بحارالانوار ، ج ۶۷ ، ص ۲۶۸ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⚫️ به مناسبت شهادت امام صادق علیه‌السلام ⚫️ مردى خدمت عليه السّلام رسيد و به حضرت عرض كرد : اى فرزند رسول خدا ! ديده ام كه گويا در بيرون از شهر در جايى هستم كه آن را مى‌شناسم و گويى شبحى از چوب يا مردى تراشيده شده از چوب بر اسبى چوبي سوار است و شمشير خود را به من نشان می دهد و من در حالى كه ترسيده و هراسان بودم به او نگاه مى‌كردم. امام عليه السّلام فرمود : تو مى‌خواهى فردى را بربايى [تباه سازى] ؛ پس بترس از خدايى كه تو را آفريده و سپس تو را بميراند. آن مرد[با شنيدن اين سخن]گفت : گواهى مى‌دهم كه به تو داده شده و آن را از معدنش دریافت کرده ای . اى فرزند رسول خدا ! اکنون شما را از آنچه برایم و تفسیر کردی آگاه مى‌ کنم . مردى از نزد من آمد و ملك خود را براى فروش بر من عرضه کرد و من تصميم گرفتم با قيمت بسيار ناچيزى آن را به چنگ آورم ؛ زيرا مى‌ دانستم خواهانى جز من ندارد . امام عليه السّلام فرمود : آیا همسايه ی تو ما را مى‌دارد و از دشمن ما و بیزاری مى‌جويد؟ او گفت : بله . او انسانی با و استوار در امور است و من به درگاه خداوند عزّ و جلّ‌ و پيشگاه شما از تصميم و نيّت خود مى‌كنم . سپس پرسید : اى فرزند رسول خدا ! اگر او و دشمن شما بود ، انجام اين كار بر من جایز بود ؟ امام صادق عليه السّلام فرمود : را به هر كه تو را دانسته و خواهان خيرخواهى توست رد كن اگر چه به قاتل عليه السّلام . « ...فَقَال : أَدِّ اَلْأَمَانَةَ لِمَنِ اِئْتَمَنَكَ وَ أَرَادَ مِنْكَ اَلنَّصِيحَةَ وَ لَوْ إِلَى قَاتِلِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ . » 🗂منبع : کافی ، ج ۸ ، ص ۲۹۳