✍ در ریشه سندی برخی مشهورات تامل کنیم
آیا به ریشه های برخی مشهورات توجه کرده ایم؟ آیا اساسا برخی مشهورات حقوقی و فقهی، ریشه و سند محکمی دارد؟
☘به این مثال عینی توجه فرمایید:
خانه ای را با بیع شرط فروختند که بعد از یک یا چند سال اگر پول خانه را دادند خانه از آن آنها باشد. بعد راوی سؤال کرد که در این مدت که پول داده نشده خانه ممکن است از طریق اجاره و مانند آن درآمدی داشته باشد این درآمدها مال کیست و امام علیه السلام فرمود مال مشتری است و بعد اضافه فرمود: آیا اگر در خانه حریقی واقع می شد و از بین می رفت از مال مشتری نمی رفت؟ بنا بر این اگر درآمدی هم داشته باشد مال مشتری است. (یادآور قاعده: 👈 «التلف فی زمن الخیار ممن لا خیار له»)
مطلب فوق یادآور قاعده دیگری نیز هست که در ادبیات حقوقی بسیار استفاده می شود: 👈«من له الغُنم فعلیه الغُرم»، یعنی هرکس که غنم و منفعت برای اوست، غرم و خسارت نیز بر عهده او خواهد بود؛ و در مباحث مسئولیت مدنی، نظریه «خطر ناشی از سودمادی» و مسئولیت تولیدکننده در برابر مصرف کننده، محصول این قاعده است. مفهوم این قاعده مانند این است که شما اسبی را اجاره می کنید برای استفاده و انتفاع، در اینجا علف اسب را خود شما باید تهیه کنید، نه صاحب اسب، همانگونه که عذای برده بر عهده ارباب اش است. یا هزینه قبوض خانه ای که اجاره شده است را باید مستاجر پرداخت کند که از منافع آن بهره می برد، نه صاحب خانه (موجر).
لکن کمی تفحص در منابع نشان می دهد که قاعده ای «عین» این عنوان در منابع فقهی وجود ندارد! بلی، مضمون آن از جمله در باب رهن (یک موضوع خاص) در متون فقهی عامه و امامیه به کار رفته است. حاکم نیشابوری در مستدرک که از کتاب های معروف و معتبر اهل سنت است می گوید:
👈عنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لَا يُغْلَقُ الرَّهْنُ (درب رهن را به روی مالک نمی بندند و او باید بتواند از ملک خود استفاده کند) حَتَّى يَكُونَ لَكَ غُنْمُهُ، وَعَلَيْكَ غُرْمُهُ (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیسابوری، ج2، ص59.)
👈در از کتب روایی شیعه نیز آمده است: عَوَالِي اللآَّلِي، عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: لَا يُغْلِقِ الرَّاهِنُ الرَّهْنَ مِنْ صَاحِبِهِ الَّذِي رَهَنَهُ لَهُ غُنْمُهُ وَ عَلَيْهِ غُرْمُهُ (مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج13، ص442، حدیث 3.)
به دلایل فوق در برخی نوشته ها آمده است که عین قاعده فوق، «من له الغُنم فعلیه الغُرم»، یک عبارت مشهور در فقه است، نه منصوص در فقه. اگر بنا باشد از عین قاعده فوق به ضمیر «ه» که به «رهن» بر می گردد،« لَهُ غُنْمُهُ وَ عَلَيْهِ غُرْمُه»، استفاده شود، باید از باب قیاس مستنبط العله استفاده کرد، و نه قیاس منصوص العله.
📢فحص و تحقیق در ریشه های برخی مشهورات، امر ضروری است. سعی کنیم صرفا ناقل مشهورات نباشیم. ای بسا با نگاه پژوهشی، مخالف استناد به این قاعده در برخی موارد رایج باشید و نیاز باشد در جستجوی مبنای دیگری باشید.
https://eitaa.com/drtaherhabibzadeh
📢 یک درس بسیار مهم از فرمایش امروز مقام معظم رهبری
امروز ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ مقام معظم رهبری در دیدار با اهالی تبریز از جمله به این مضمون فرمودند که وقتی ضعفی در جایی هست، باید تلاش کنیم آن ضعف را برطرف کنیم با رویکرد جهادی، هر کس یک جور و در حیطه فعالیت خود.
🌷 این فرمایش، یک رهنمود بسیار روشن برای جامعه علمی است. اگر مای استاد، دانشجو، پژوهشگر، سیاست گذار، مسئول و یا هر فعالی در حوزه علم، احساس می کنیم در جایی ضعفی وجود دارد، بهترین رسالت این است که برای حل آن ضعف همت، برنامه ریزی و اقدام کنیم. از این روشن تر نمی توان گفت. ممکن است رفع برخی ضعف ها خیلی زمان بر باشد لکن نافی مسئولیت ما در حرکت به سمت حل آنها نیست. چنین نگرشی، ما را از روزمرگی و خمودی و کسالت بیرون می آورد و به فعالیت ها ما سرزندگی و حیویت می بخشد.
👈نیک بنگریم که به نظر ما چه ضعف هایی وجود دارد و ما چگونه می توانیم برای رفع آنها کمک کنیم.
https://eitaa.com/drtaherhabibzadeh
بی دلیل نیست که باب الحوائج شده ای
🏴🏴🏴
باید “مطامیر” را با پوست و استخوانت لمس کرده باشی☝️☝️☝️
تا این گونه با پروردگارت مناجات کنی؛
▪️يا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَيْنِ رَمْلٍ وَ طينٍ وَ مآء
✨ ای برون آورندهی درخت از میان ریگ و گل و آب
▪️وَ يا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ
✨ و اى برون آرنده شير از ميان سرگين و خون
▪️وَ يا مَخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَيْنِ مَشيمَةٍ وَ رَحِمٍ
✨ و ای برون آورنده نوزاد از میان پرده و رحم
▪️ وَ يا مُخَلِّصَ النّارِ مِنْ بَيْنِ الْحَديدِ وَ الْحَجَرِ
✨ و اى برون آرنده آتش از ميان آهن و سنگ
▪️وَ يا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَيْنَ الاَحْشآءِ وَالاَْمْعآءِ
✨ و ای برون آورنده ی جان از میان احشا و رودهها
▪️خَلِّصْنى مِنْ يَدَىْ هارُونَ
✨ نجاتم ده از دست هارون
یا موسی ابن جعفر علیه السلام
◾️مگر در زندان چه بر سرت آمد که خلاصی بذر از دل خاک و خلاصی طفل از رحم مادر و خلاصی شیر از سینه مادر و خلاصی گدازههای آتش از زیر زمین
و در نهایت، خلاصی روح از بدن را بر زبان میآوری؟
مگر چه شباهتی بین شرایط تو و اینهاست...!؟
◼️◾◼️◾صلی اللّه علیک یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیه السلام
@drtaherhabibzadeh
حرام رشد نمی کند و اگر رشد کند برکت ندارد.
امام موسی بن جعفر علیه السلام
﷽
🌸
*🏴 امامی که جانشان را فدای شیعیان کردند*
حضرت امام کاظم علیه السلام:
*▫️إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي.*
▪️«خداوند متعال بر شیعه غضب کرد؛ و مرا بین جان خودم و آنان مخیّر فرمود؛ پس به خدا قسم من با جان خودم شیعیان را حفظ کردم.»
📚 «کافی» ج۱، ص۲۶۰
(علّت غضب إلهی ترک تقیّه و إفشاء اسرار امامت، یا عدم إطاعت از إمام علیه السلام بوده است. والله عالم «مرآةالعقول» ج۳، ص۱۲۷)
🌷 رابطه شرع، فقه و حقوق مدرن در قالب قانون: یگانه، دوگانه یا سه گانه؟!
شرع و حقوق مدرن در لباس قانون لزوما دو چیز عین هم نیستند، گاهی دو گانه اند و گاهی یگانه. آنجا که قانون توانسته شرع را به دقت منعکس کند، این دو مفهوم یگانه اند و آنجا که نتوانسته، ناچارا و یا از روی ناتوانی در فهم شرع، نسبت دوگانه باهم دارند. اما نکته ظریف تر اینکه شرع، لزوما همین فقه رایج نیست. فقه محصول افکار فقهاست؛ باز رابطه شرع و قانون از باب یگانگی یا دوگانگی همین جا نیز صادق است. ای بسا فقیهی تراز اول، که نتوانسته به شرع پی برد. پس نباید اشتباه کرد و همه آنچه در کتب فقها آمده است را عین شرع پنداشت؛ ممکن است شرع باشد یا نباشد. در نصوص قانون، مانند ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری، که آمده است «خلاف شرع بین»، همین نکته را می رساند که همیشه تشخیص شرع، آسان نیست مگر مورد از مصادیق بین باشد، یعنی واضح باشد که خلاف شرع است.
اصل ۴ قانون اساسی ایران هم تاکید کرده است که همه قوانین باید بر اساس موازین اسلامی باشند و نگفته بر اساس شرع! چرا؟ چون هیچ کس نمی تواند در همه امور به قطع ادعا کند که دقیقا شرع چیست، مگر در مسلمات. این همه آراء فقهی متفاوت در یک مساله، موید همین مطلب است. اما موازین اسلامی با در نظر گرفتن اصول کلی و مسلمات قابل تشخیص است.
نیز گاهی ممکن است شرع، فقه و قانون سه گانه باشند! اگر فقه موافق با شرع نباشد و قانون چیزی را مخالف فقه و شرع مقرر کند، آنگاه سه گانه شرع، فقه و قانون ایجاد می شود و هیچ استبعاد ندارد. همه این مباحث می رسد که سخن گفتن از زبان شارع، احتیاط فوق ویژه می طلبد و یادآور این فرمایش از حضرت امام صادق (علیه السلام) است که می فرمایند:
☂ اُهرُبْ مِن الفُتيا هَرَبَكَ مِنَ الأسَدِ، و لا تَجعَلْ رَقَبَتَكَ للناسِ جِسرا - از فتوا دادن چنان بگريز كه از شير می گريزی و گردنت را پل مردم قرار مده.
در این میان، بدا به حال کسی که طبق رای خود، حکم کند. حضرت می فرمایند:
☂ مَن أفتَى النّاسَ بِرَأيهِ فَقَد دانَ بِما لا يَعلَمُ ، و مَن دانَ بِما لا يَعلَمُ فَقَد ضادَّ اللّه َ حَيثُ أحَلَّ وَ حَرَّمَ فِيما لا يَعلَمُ- كسی كه بر اساس رای خود به مردم فتوا دهد، از چيزی كه نمی داند پيروی كرده است و كسی كه از آنچه نمی داند پيروی كند، با خدا به ضدّيت برخاسته است؛ زيرا ندانسته چيزی را حلال و حرام كرده است.
https://eitaa.com/drtaherhabibzadeh
🌷 با سلام و عرض ادب.
The Prima Face Tort Doctrine
معادل چه معنایی در فارسی می توانیم قرار دهیم ؟
📢 پاسخ:
معادل دقیقی در زبان فارسی به نظر نمی رسد. ابتدای عبارت لاتین است به معنی 'on its face' or 'at first look' - ترجمه در فارسی: نظریه مسئولیت مدنی طبق ظاهر/علی الظاهر/در نگاه اول - پیشنهاد می شود یکی از همین معانی درج شود ولکن مفهوم آن در پاورقی توضیح داده شود.
👈 توجه: گاهی ممکن است خوانده به خواهان خسارتی وارد کند که اصل رفتار قانونی است اما خوانده با سونیت و با توسل به ظاهر قانونی عمل، به دیگری خسارت وارد کند اما در واقع سونیت دارد. ظاهرا اولین بار در اظهارنظر قاضی پرونده ای در سال ۱۸۸۹ میلادی در انگلستان مطرح شده است و بعدا نوشته های مختلفی بدان پرداخته است مانند این مقاله: https://www.jstor.org/stable/1119067
👈 یک توضیح انگلیسی مختصر:
prima facie tort protects plaintiffs from defendants who harm them with malicious intent, but in a way that is not technically or specifically unlawful. The elements of prima facie tort are: 1) lawful conduct not giving rise to an action for some other tort, 2) maliciously intended to harm the plaintiff, 3) and causing special damages 4) without justification.
https://eitaa.com/zabanbonyadin
🌷 وحدت ملاک، تنقیح مناط، تخریج مناط، تحقیق در مناط، الغای خصوصیت، اتحاد طریق
✍طاهر حبیب زاده
در آموزش حقوق، یاری جستن از مفاهیم و اصطلاحات اصولی، در جای خود بسیار کمک کننده است. در این میان، برخی از مفاهیم و اصطلاحات، بیش از بقیه کاربرد دارند. به تجربه دیده ایم که «تنقیح مناط» در سطح قابل توجهی به کار می آید و غالب مخاطبان آموزشی، درک چندان دقیقی از این اصطلاح اصولی ندارند. وقتی سر بحث می گوییم: از این ماده می توان تنقیح مناط کرد، می بینیم چندان برای مخاطب ملموس نیست که دقیقا باید چه بکنند و خروجی به چه کار آید. در این یادداشت مروری بر این اصطلاح به همراه برخی اصطلاحات مشابه کرده ایم و با مثال های فقهی و حقوقی موضوع را تشریح کرده ایم.
مفید برای پژوهشگران، قضات، وکلا
لینک این یادداشت علمی:
👇👇👇
https://b2n.ir/f79313