eitaa logo
کانال قرآنی یوسف زهرا(عج)
1.5هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
217 فایل
✨"ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم و یبشر المومنین "✨ 💞به کانال قرآنی یوسف زهرا(عج) خوش آمدید 💞ارتباط با خادم کانال👇 @Yosofezahra313 💞ارتباط با مدیر کانال 👇 @Yosofezahra313 💞ارتباط با واحد اداری👇 @Yosofzahra12 💞کپی مطالب باذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مدافع حرم 🌸 تولد:71/2/18 شهادت:95/3/20 شهید تازه داماد شهیدی که بین در و دیوار سوخت یازهراء س الگوی اخلاق شهید دهه ی هفتادی ❤️ ‍ شهیدی که بخاطر ویژگی های درونی‌اش پس از شهادت به الگوی جوان مومن انقلابی برای جوانان تبدیل شد. جوان خیلی خوشرو و باادبی بود. به یاد ندارم که باهاش روبرو بشم، ولی خنده روی لبانش نباشه.😊 خوشرویی و ادب، با هم در وجودش جمع شده بود. این هم، نعمت بزرگی است که این شهید عزیز ازش برخوردار بود. ادب و متانت را از پدر و مادرش به ارث برده بود؛ «گندم از گندم بروید جو ز جو».✅ هر گاه مرا می دید، از باب احترام به بزرگترها تمام قد از جایش بلند می شد و احوالپرسی می کرد و تا نمی نشستم، همان طور می ایستاد و نمی نشست. همیشه به خانواده می گفتم که عباس، توی فامیل، الگوی اخلاق و ادبه. 🌹 خدایا! ما را ادامه دهنده راه شهدای انقلاب قرار بده. پروردگارا! به برکت وجود پاک شهیدان که در نزد تو روزی داده می شوند، ما بندگان اسیر دنیا را مورد لطف و رحمت خویش قرار ده تا کمی آسمانی شویم💔 ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271 @dyosofezahra ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
💐🌼🌺🌴🌺🌼💐 اولین بار برای صحبت کردن زمان خواستگاری و آخرین بار هم برای صحبت کردن قبل از اعزام به سوریه به گلزار شهدای قصر فیروزه تهران محل رفتیم. محل دلداگے ما همین امامزاده بود با نسبت فامیلے داشتیم پسر عموم بودن که ۲۹ دی ماه سال ۱۳۹۴ پیشنهاد ازدواج دادند و ماهم روی پیشنهادشون فکر کردیم. اصلا انتظار نداشتم تو این سن ازدواج کنم ولے وقتی به خواستگاریم اومدن، متعجب شدم اما خصوصیاتے که تو ذهن من بود، همه اون رو داشت و مهمترین شرطم این بود که همسر آینده ام تهران باشه که اینطور بود. تو روز خواستگاری به زندگے ساده و کالای ایرانے خیلی تاکید داشت ما ۲۸ بهمن ماه سال ۱۳۹۴ صیغه محرمیت رو خوندیم و قرار بود تابستون عقد کنیم من خیلے مخالف رفتن به بودم و اصلا اجازه ندادم که بره! ولے با حرف هاش منو راضی کرد... روزی که مےخواست به بره من مدرسه بودم و از روزهای قبل هم امتحان داشتم ، نتونستیم زیاد باهم صحبت کنیم و فقط برام یه نامه برایم نوشته بود وقتی اونو خوندم خیلے مضطرب شدم ، چون نوشته هاش طوری بود که مشخص می شد آخرین نوشته هاشه خیلی عارفانه نوشته بود نوشته بود رفتم تا وابسته نشوم ، چون مےترسید به عشق دنیویش زیاد وابسته بشه و نتونه دل بکنه و فراموش کنه که در اون طرف مرزها چه اتفاقاتی دارد میافته! در تلگرام هم با هم در ارتباط بودیم وقتے یک هفته گذشته بود ، تو تلگرام بهم گفت: "یک هفته به اندازه یک ماه برایم گذشت" راوی : همسر شهید ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271