🏴 ما را به حرم پیامبر بگردان ...
🖤۵ ربیع الاول شهادت #حضرت_سکینه سلام الله علیها تسلیت باد🖤
حضرت سکینه (علیها السلام) دختر امام حسین( علیه السلام)و
مادر ایشان حضرت رباب( علیها السلام) است که با هم در واقعه ی کربلا حضور داشتند، و همراه با أسرا به کوفه و شام رفتند.
👤 #علامه_مجلسی رحمه الله می نویسد:
✅فَنَادَتْهُ سُكَيْنَةُ يَا أَبَهْ اِسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟ فَقَالَ كَيْفَ لاَ يَسْتَسْلِمُ مَنْ لاَ نَاصِرَ لَهُ وَ لاَ مُعِينَ فَقَالَتْ يَا أَبَهْ رُدَّنَا إِلَى حَرَمِ جَدِّنَا فَقَالَ هَيْهَاتَ لَوْ تُرِكَ اَلْقَطَا لَنَامَ فتصارخن النساء فسكتهن الحسين وحمل على القوم.
🔰وقتی #امام_حسین قصد #وداع با اهل حرم کرد،حضرت سکینه به امام حسین عرض کرد: ای پدر، آیا تسلیم #مرگ شده ای؟ فرمود: کسى که یاور و یاورى ندارد چگونه #تسلیم مرگ نشود؟
سپس حضرت سکینه فرمود:
پدر جان! ما را به #مدینه حرم #پیامبر برگردان!😭
امام فرمود :اگر #مرغ قطا را آزاد می گذاشتند می خوابید.[این مردم مرا #رها نمی کنند، من دیگر #نمی_توانم شما را برگردانم.]
پس زنان اهل حرم شروع به گریه و #شیون کردند و امام حسین(علیهالسلام) آنها را #ساکت کرد
🔰حضرت سکینه(سلام الله علیها) شروع به #گریه کردن نمود و امام حسین(علیهالسلام) در این حین به دخترش فرمود : دخترم!
✅«لَاتُحْرِقِى قَلْبِى بِدَمْعِکِ حَسْرَةً، مَادَامَ مِنِّى الرُّوحُ فِى جُثْمَانِى!»
❤️این قَدر در برابر من اشک نریز، گریه ی تو دل مرا #آتش می زند.
و سپس بر دشمنان #حمله کرد.
📓بحارالانوارج۴۵،ص۴۷
°❁°💙°❁°
°💚°❁°
°❁°
❣﷽❣
از امام سجاد پرسیدند:آقا به شما کجا خیلی سخت گذشت؟
... سه مرتبه فرمود #الشام #الشام #الشام ....
امام سجاد (علیه السّلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمودند: در شام، #هفت_مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود🚫.
۱- ستمگران👹 در شام، اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کردند و بر ما #حمله نمودند و کعب نیزه به ما می زدند💥.
۲- #سرهای_شهدا را در میان هودج های زن های ما قرار دادند😭، سر پدرم و سر عمویم عباس (علیه السّلام) را در برابر چشم عمه هایم #زینب (سلام الله علیها) و ام کلثوم (سلام الله علیها) نگه داشتند😭 و سر برادرم علی اکبر (علیه السّلام) و پسر عمویم قاسم (علیه السّلام) را در برابر چشم سکینه و فاطمه (سلام الله علیها) (خواهرانم) می آوردند و با سرها #بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت😭😭.
۳- زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش🔥 بر سر ما می ریختند، آتش به #عمامه ام افتاد، چون دست هایم را به گردن بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت🔥 و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید😭.
۴- از طلوع خورشید☀️ تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز🎶 ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم #بکشید آن ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند😔.
۵- ما را به یک ریسمان بستند⛓ و با این حال ما را از در خانه ی #یهودونصاری عبور دادند.
۶- ما را به بازار #برده_فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند😔 ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت🚫.
۷- ما را در مکانی جای دادند که #سقف نداشت❌ و روزها از گرما و شب ها از سرما آرامش نداشتیم و از #تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم😭.
✨🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸✨
°❁°
°💚°❁°
°❁°💙°❁°