هر شبم نالهی زاریست، که گفتن نتوان
زاری از دوریِ یاریست که گفتن نتوان
بی مهِ رویِ تو، ای کوکبِ تابنده، مرا
روزِ روشن شبِ تاریست که گفتن نتوان
تو گلی و سرِ کویِ تو گلستان و رقیب،
در گلستانِ تو خاریست که گفتن نتوان
چون جَرَس نالد اگر دل زِ غمت بیجا نیست
باری از عشقِ تو باریست که گفتن نتوان
هاتفِ سوخته را لاله صفت در دلِ زار
داغی از لاله عذاریست که گفتن نتوان
#هاتف_اصفهانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#منتظر
💠 @e_adab 💠
به تو که میرسم، مکث میکنم!
انگار در زیبایی ات
چیزی جا گذاشتهام
مثلاً در صدایت آرامش🙈
یا در چشم هایت زندگی...😍
#نیما_یوشیج
💠 @e_adab 💠
🍁
ریشه های قالی را تا می کنیم تا سالم بماند ولی ریشه ی زندگی یکدیگر را با تبر نامهربانی قطع میکنیم و اسمش را میگذاریم برخورد منطقی،دل میشکنیم و اسمش میشود فهم و شعور،چشمی را اشکبار میکنیم و اسمش را میگذاریم حق،غافل از اينكه اگر در تمام این موارد فقط کمی صبوری کنیم؛دیگر مجبور نیستیم عذرخواهی کنیم.ریشه ی زندگیِ انسان ها را دریابیم و چون ریشههای قالی محترم بشماریم
گاهی متفاوت باش
بخشش را از خورشيد بیاموز
محبت را بی محاسبه پخش کن✅
💠 @e_adab 💠
🍁
خردمند پیری در دشتی پوشیده از برف قدم میزد که به زن گریانی رسید، پرسید: چرا میگریی؟
زنگفت: چون به زندگیام میاندیشم به جوانیام به زیباییای که در آینه میدیدم و به مردی که دوستش داشتم.
خداوند بیرحم است که قدرت حافظه را به انسان بخشیده است، میدانست که من بهار عمرم را به یاد میآورم و میگریم.
خردمند در میان دشت برف آگین ایستاد، به نقطهای خیره شد و به فکر فرو رفت.
زن از گریستن دست کشید و پرسید:در آنجا چه میبینید؟
خردمند پاسخ داد: دشتی از گل سرخ، خداوند آنگاه که قدرت حافظه را به من میبخشید بسیار سخاوتمند بود.
میدانست در زمستان همواره میتوانم بهار را به یاد آورم و لبخند بزنم.
💠 @e_adab 💠
•| #عشاق_بخوانند 👩🏻💻♥️|•
🕊یه "قربونت برم" ساده
نه اونُ پررو تر میکنه نه تورو کوچیک
یه "دوست دارم" ساده موقع خداحافظی
نه اونو پر توقع میکنه نه تورو بدهکار
یه "چقدر خوشگل شدی امروز" خشک و خالی نه اونو هوایی میکنه نه تورو بی غرور!
اوجِ مغرور بودن اونجاست که واسه آدمی که واقعا دوسِش داری بی غرور ترین آدم دنیا باشی.♥️🌱
#دانستنی_عاشقانه 💝
♥️🕊
💠 @e_adab 💠
#محض_دلبری🌱
🕊⊰•دِلبَـ♡ــرَم •⊱
داشتَنَتخوشبَختی
وُجودَتآرامِش
وَدَستهایَتپُشتیبانِمَناَند
دِلَممیخواهَدتَمامِحِسِنابَمرابَرایَت
بِنویسَم،اَما
توفَقَطمَردانِهپایِمَنوَخواستِهقَلبَـ♡ـمبِمان،
تامَن؏ـاشِقـ♡ــانِهبَرایَتبِمیرَم…∞)♥️🍒
♥️🕊
💠 @e_adab 💠
کارم شده با یاد تو شب را سحر کردن
با حسرت و دلشوره و اندوه سر کردن
دیگر سراغ از روز برگشتت نمیگیرم
دلسردم از هربار اما و اگر کردن
عطر تو ماشین زمان لحظههای من
عادت کنم باید به تنهایی سفر کردن
بعد از تو آرامم اگر قدری زمانگیر است
از لحظه نوشیدن سم تا اثر کردن
تو آفتاب داغی و من یخ فروشی پیر
از همنشینی با تو سهمم شد ضرر کردن
شوق تو در من هست امید رسیدن نیست
سخت است از روی پل ویران گذر کردن
پا پس کشیدم از مسیرت چون منِ خسته
مانند سابق نیستم اهل خطر کردن
👤 محمد شیخی
💠 @e_adab 💠