هستم... پیدای پیدا آنقدر که در نگاهت فرقی با دیوارها ندارم... #سهیل_خطیب_مهر 💠 @e_adab 💠

عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم شاید این بوسه به نفرت برسد،شاید عشق #فاضل_نظری 💠 @e_adab 💠

عطر موهايت قرار از شهر مى گيرد بگو دل ربودن را كدام عطار يادت داده است ؟ #سجاد_سامانى 💠 @e_adab 💠

من حرف با خدای خودم می زنم نه دوست وقتی کلید هست چه حاجت به در زدن #سعید_صاحب_علم 💠 @e_adab 💠

حالم بد است مثل گدایی که سالهاست چشمش گرفته دختر یک پادشاه را #حسین_زحمتکش 💠 @e_adab 💠

مرا به جرعه ای از چشم هات دعوت کن که چای سبز برای سلامتی خوب است... #مهدی_فرجی 💠 @e_adab 💠

ای کاش تنهایی نبود این در کنارم ماندنت جاده می رقصد به ساز بی محابا راندنت #امین‌پور 💠 @e_adab 💠

هر کسی یک من دیوانه درونش دارد من مستی که قسم خورده ترین دشمن اوست #سعید_صاحب_علم 💠 @e_adab 💠

تا به کی باشی و من پی به حضورت نبرم ؟! آرزوی منی ! ای کاش به گورت نبرم ... #کاظم_بهمنی 💠 @e_adab 💠

من درد مشترکم... مرا فریاد کن ... #شاملو 💠 @e_adab 💠

از چشم یا آسمان فرقی نمی‌کند باران که بر زمین افتاد دیگر باران نیست #شاهین_سادات_ناصری 💠 @e_adab 💠

#حکمت_خدا #حکایت مردی به پیامبر خدا ،حضرت سلیمان ، مراجعه کرد و گفت ای پیامبر میخواهم ، به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی . سلیمان گفت : توان تحمل آن را نداری . اما مرد اصرار کرد سلیمان پرسید ، کدام زبان؟ جواب داد زبان گربه ها، چرا که در محله ما فراوان یافت می شوند. سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت روزی دید دو گربه باهم سخن میگفتند. یکی گفت غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم . دومی گفت ،نه ، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. مرد شنید و گفت ؛ به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید، آنرا خواهم فروخت، و فردا صبح زود آنرا فروخت گربه امد و از دیگری پرسید آیا خروس مرد؟ گفت نه، صاحبش فروختش، اما، گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید ایا گوسفند مرد ؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحب خانه خواهد مرد، و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی،سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی ، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! ☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️ حکمت این داستان : خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ، و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم !!! 💠 @e_adab 💠