ساز در "دست تو" زیباست شنیدن با من
غنچهی بوسه به لبهای تو ،چیدن با من
مرغ دل را بکشان تا به سراپای غزل
رسم پرواز به دست تو ، پریدن با من
ناز چشمان تو گر باشد و از دیده و دل
میسپارم همه جان را که خریدن با من!
#الهه_نودهی
❤️❤️❤️
💠 @e_adab 💠
وقتی "چشمانت"
در دستان من است
قدرتی دارم به وسعت پرواز
و مسکنی به روح زخمیام
چه اهمیت دارد
بگذار بگویند...
دیوانهای در شهر!
گیسوانش را به شعر میبافد...
#الهه_نودهی
💠 @e_adab 💠
گر چه پیرم دل من "با تو" جوان میماند
لحظههای بیتو بودن نگران میماند
نبض احساس منی دست به دستم بدهی!
عشق در سینهی من قوت جان میماند
من به عشق تو قسم میخورم و این را بس
که زِ عشق تو به قلبم ضربان میماند!
ماه من باش به تابیدن هر لحظهی تو
این دلم هم به هوایت آسمان میماند
عطر گیسوی تو انگیزهی رؤیای من است!
حس زیبای تو در روح و روان میماند
چشم در چشم تو احساس مرا حدی نیست
چو به شعری بنویسم که زبان میماند
حد این عشق که داند که خدا میداند!
من چه گویم که زِ این عشق بیان میماند
#الهه_نودهی
❤️❤️❤️
💠 @e_adab 💠
زیر رگبار تگرگ
پر پرواز شکست
میچکید خون زِ تن آینهها
تشنگی از در و دیوار شقایق میریخت
"غزه" آغوش شهادت شده بود
در نگاه غم هر زیتونی
یک درختی بیسر
ریشهاش اما سبز
اشک از دیدهی تبدار غزل میبارید
شانههای شب شعرم به تمنای وجود
قدرتی میخواهد
تا شود مرهم این زخم عمیق!
#الهه_نودهی
❤️❤️❤️
💠 @e_adab 💠
همچو باران....
از "نگاه آسمان" افتادهام روی زمین!
با زمین قهرم دلم پرواز میخواهد همین...
هر کجا از روی عشق رفتم به دنبال دلم!
میکشید خط سیاهی سرنوشت با دست غم
آب و آتش گر نبودند، هیچگاه همزاد هم...
آب هم از غم روان و سوخت آتش هم زِ غم!
من نه آب هستم نه آتش از دل خاک آمدم
عشق میخواهد سرشتم رو به افلاک آمدم!
چون ندیدم در نگاه عشق جز افروختن
پس بزن خاکسترم کن در مسیر سوختن!
#الهه_نودهی
❤️❤️❤️
💠 @e_adab 💠
عمریست که میگِریم و یارم شده این اشک
آرامش چشمان خمارم شده این اشک
دستم به قلم آمد و از اشک نوشتم....
دیدم همهی دار و ندارم شده این اشک!
تقدیرِ مرا دست خزان برده به اندوه!
هر ساله زمستان و بهارم شده این اشک
در غربت و تنها شدنم هیچ ندیدم!
جز دیدن هر لحظه کنارم شده این اشک
تقویم نمیخواهم و از عمر چه حاصل؟
وقتی که همین،روزشمارم شده این اشک
بر سنگ مزارم بنویسید که آخر...
مرگم به غم و چوبهی دارم شده این اشک!
#الهه_نودهی
🍃🌸🍃
💠 @e_adab 💠
گرچه میگوییم سخن از عشق عاشق نیستیم
از شهید غرق خون گفتیم شقایق نیستیم
#الهه_نودهی
🍃🌸🍃
💠 @e_adab 💠
دنیای ما حال و هوایی تازه میخواهد
هرگز نگو که عشق را اندازه میخواهد
#الهه_نودهی
🍃🌸🍃
💠 @e_adab 💠
#حضرت_زهرا_س_شهادت🖤
#زبان_حال_امیرالمومنین
نام زهرا است که بر روی زبان است هنوز
داغ من تازهترین داغ جوان است هنوز...
آمدی دست عنایت به جهان آیهی نور
نبض دستان تو بر کل جهان است هنوز...
از غم هجر تو این آه...که در سینهی من!
شده یک آتش جان سوز، فغان است هنوز...
گاه بین در و دیوار سخن میگویم!
زخم پهلو چقدر بار گران است هنوز...
در عطش سوختم و نالهی من چاه شنید!
چاه از نالهی من دل نگران است هنوز...
بعد تو بلبل غم بر در این خانه نشست!
بال و پر ریخته و تعزیه خوان است هنوز...
بی تو این خانه سرای غم و اندوه من است!
زینبم دیدهی تر مرثیه خوان است هنوز...
بی تو کارم شده چون شمع فقط سوختن است!
گفتن نام تو آرامش جان است هنوز...
جان به لب میرسد از عشق تو ای یاس کبود
فصل من بعد نگاهِ تو خزان است هنوز...
نیستی غربت تو خانه نشینم کرده!
هر چه گفتند که به من زخم زبان است هنوز...
سوختم در غم این حادثه آن شب که تو را
نیمه شب بُردم و تاریخ بیان است هنوز...
آمدم تا که تو را خاک کنم دست گرفت!
اشک بر دیدهی دست آب روان است هنوز...
همهی شعر مرا غربت و اندوه پر است!
داغ زهرا است که در سینه و جان است هنوز...
اشک میریزم و این حسرت عالم سوز است!
تربت فاطمه بینام و نشان است هنوز...
#الهه_نودهی 🍃🥀🍃
💠 @e_adab 💠
ردپای "اشک" میگوید
که حالم ساز نیست!
ماندهام در یک قفس
راهی برایم باز نیست !
امتداد اشکهایم
تا کجا خواهد رسید!
چشمه میجوشد به اشک
از دیدهام اِعجاز نیست...
#الهه_نودهی 💔
💠 @e_adab 💠
من ندیدم از "نگاه عشق" جز افروختن
پس بزن خاکسترم کن در مسیر سوختن!🔥
#الهه_نودهی
🍃🌸🍃
💠 @e_adab 💠
گر چه پیرم دل من با تو جوان میماند!
بی تو هر لحظه که باشد نگران میماند...
نبض احساس منی دست به دستم بدهی!
عشق در سینهی من قوت جان میماند...
من به عشق تو قسم میخورم و این را بس!
که زِ عشق تو به قلبم ضربان میماند...
عطر گیسوی تو انگیزهی رؤیای من است!
حس زیبایِ تو در روح و روان میماند...
چشم در چشم تو احساس مرا حدی نیست!
چو به شعری بنویسم که زبان میماند...
حدِّ این عشق که داند که خدا میداند!
من چه گویم که از این عشق بیان میماند...
#الهه_نودهی
🍃🌸🍃
💠 @e_adab 💠