خشکیده ام در من خروش جویباری نیست
تاجذبه ی دریا نباشد رود جاری نیست!
پشتم به لطف دشنه های دوستان گرم است،
ازدشنه های دشمنانم انتظاری نیست
افتاده ام ازپا وبا این حال می خندم
درمن جنونی هست که درپايداري نیست
باافتخارازمرگ استقبال خواهم کرد
برزخمهايم مرحمي چون مرگ کاری نیست
خودراازاین پس دردل خود چال خواهم کرد
دلمردگان رااحتياجي به مزاری نيست
بایست از خود زندگی رابازپس گیرم
داروی من چیزی که تودر دست داری نیست...
#امیر_حسین_فرهمند
💠 @e_adab 💠