✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
یک نامه ی عاشقانه ی گلایه آمیز به سبک نوشتار عهد قاجار
از کتاب پری دخت نوشته ی #حامد_عسگری
آقا سید محمودم!
دردت به جان پری بیاید.خواب بد دیدیم.به بیگم باجی گفتیم،گفت برو توی عمارت برای آب روان تعریف کن.خواب زن چپ است.دل بد مکن عزیز در سفر داری خیالاتی شده ای.
می بینید آقا سید،فراقتان چه به روزمان آورده؟شبی نیست که بی نوشیدن جوشانده ی گل گاوزبان و بهارنارنج بخوابیم.«اگر به دست من
افتد،فراق را بکشم».چندین مرتبه است لا ینقطع کاغذ می نویسیم جواب مرسول نمی دارید.
رحم و مروتی به خرج دهید که جوانمردی صفت زورخانه دیده است.
در عالم خواب دیدیم درباغی به تفرج مشغول بودیم دق الباب کردند تا برسیم درباغ باز
شد.
ارابه ای چهار اسبه بود که بر کالسکه اش شما بودید و زنی موبور فرنگی که خنده می کرد و ساعد جنابتان را گرفته بود.فقط خدا می داند چه بر من گذشت.
ناگهان،آسمان تیره و تار گشت و باغ از هیاهوی کلاغان لبریز کلاغ ها شوم می خواندند.چهار اسب شیهه کشیدند و سم کوبیدند و رم کردند.کلاغ ها بر سر اسب ها هوریز کردند و چشم از حدقه ی اسبان به منقار بیرون کشیدند قیامتی بود.
آقا سید!
اسب های کور،افسار گسیختند و در باغ به تاخت مشغول شدند.دخترک موبور فرنگی از کالسکه بیرون افتاد و جنابتان چکمه تان به رکاب کالسکه گیر کرده و در تاخت اسب ها بر زمین کشیده می شدید.ما مدام و لا ینقطع یا فاطمه و یا اباالفضل می گفتیم و زن موبور ناله می کرد چون زنان شوی مرده.
کالسکه در انبوه درختان گم شد و من بودم و زن فرنگی ،چشم در چشم شدیم و ناگهان به فارسی
گفت:چه کردی که شویم را از من گرفتی،شویم را کشتی!و مدام بر تخت سینه مان مشت می کوبید.
کاغذ بدهید سیدجان
راممان کنید، آراممان کنید بنویسید که خواب این ضعیفه چپ بوده و هنوز دل درگرو محبت ما دارید.
بنویسید که حورالعین در نظرتان نمی آید وقتی
که ما باشیم،بنویسید که به درس و کتابت مشغولید و این ننوشتن ها موقتی است.
مدتی بود که دلخوش به همین کاغذ پرانی ها بودیم که از جبر روزگار منقطع شد.
باشد آقا سید جانم باشد.صبوری می کنیم که صبوری کسب و پیشه ی زن است.
صبوری می کند تا مقبول مردی افتد صبوری می کند تا شوی از کار برگردد.صبوری می کند نه ماه آزگار تا بار شیشه بر زمین بگذارد.
صبوری می کنیم و تاوان صبوری هرچه باشد می پردازیم،ولو به قیمت جان؛
اما قرآن در ما بین،این رسمش نیست،الله این رسمش نیست.انصاف داشته باشید.
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
فدایت
پریدخت
🌸
🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
📗 @e_adab
آدمیزادست و #عشق و دل به هر کاری زدن
آدمست و سیب خوردن آدمست و اشتباه
سوختم دیدم قدیمی ها چه زیبا گفته اند:
"دانهی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه"
#حامد_عسگری
💠 @e_adab 💠
دلتنگی حزنآور یک کهنه سه تارم
برگیر و بر آشوب و بزن "جامهدران" را
#حامد_عسگری
💠 @e_adab 💠
چای دم کن... خسته ام از تلخی نسکافه ها
چاي با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
#حامد_عسگری
💠 @e_adab 💠
گفته بودند که سیگار مضر است ولی،
هر که عاشق شده رسم است که گاهی بکشد
#حامد_عسگری
💠 @e_adab 💠
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ست
از غیرتمان بود، نوشتند حسودیم
#حامد_عسگری
💠 @e_adab 💠
ای دلبری ات دلهره ی حضرت آدم
پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم
پلکی بزن از پلک تو الهام بگیرم
تا کاسهی تنبور و سه تاری بتراشم
هر ماه ته چاه نشد حضرت یوسف
هر باکره ای هم نشود حضرت مریم
گاهی عسلم گم شدن رخش بهانه است
تهمینه شود همدم تنهایی رستم
تهمینه شود بستر لالایی سهراب
تهمینه شود یک غم تاریخی مبهم
تهمینه ی من ترس من این است نباشد
باب دلت این رستم بی رخش پر از غم
این رستم معمولی ساده که غریب است
حتا وسط ایل خودش در وطنش بم
ناچاری از این فاصله هایی که زیادند
ناچارم از این مردن تدریجی کم کم
هر جا بروم شهر پر از چاه و شغاد است
بگذار بمانم ..... که فدای تو بگردم
من نارون صاعقه خورده تو گل سرخ
تو سبز بمان من بدرک من به جهنم
#حامد_عسگری
💠 @e_adab 💠