✍بهنامالله ...
روزی خبر رسید که قرار است #شیخ_مرتضی_انصاری «ره» به بغداد بیاید، مردم بغداد تعطیل عمومی اعلام نموده و به استقبال شیخ حرکت کردند. سفیر ایران در بغداد هم طبعاً یا تصنعاً میخواست برای استقبال حرکت کند که ناگاه یکی از سفرای خارجی «سفیرروسیه» بر او وارد شد، سفیر ایران از رفتن به استقبال منصرف شد ولی آن مرد فهمید که سفیر ایران قصد رفتن به جایی داشته و پرسید به کجا میخواستید بروید؟
جواب داد: به استقبال شیخ مرتضی #انصاری، مرجع بزرگ #شیعیان. آن فرد که متوجه شد شخص عالیقدری میخواهد بیاید، اظهار تمایل نمود به همراه سفیر ایران در استقبال شرکت کند.
بر مرکبهایشان سوار شدند و از میان مردم گذشته و با سرعت خود را رساندند و در انتظار جلال و موکب پرشکوه شیخ بودند تا آنکه دیدند شیخی بر الاغ برهنهای سوار است و بدون هیچگونه آلایشی به همراه یکنفر به طرف بغداد میآید، فکر کردند مسافری غریب است و سفیر ایران و همراهانش که شیخ را نمیشناختند، بدون اعتناء از کنار او گذشتند، اما طولی نکشید آن شیخ به جمعیت رسید.
ناگهان صدای #صلوات و سلام و غوغای شادی بلند شد و مردم، مانند دریای مواج به طرف شیخ آمده و دور او را گرفتند و زیارتش میکردند، معلوم شد آن شیخ ساده و بیپیرایهای که سوار الاغ بود، همان مرجع تقلید بزرگوار و جلیلالقدر مسلمانان است که مردم برای دستبوسی او سر از پا نمیشناسد.
سفیر اجنبی، حیرتزده و مبهوت در مراجعت به طرف شهر به سفیر ایران گفت:
شنیده بودم که #حضرت_عیسی (ع) با آن همه عظمت و پیروانی که داشت، پیاده راه میرفت و بر الاغ برهنه سوار میشد، اما باور نمیکردم. ولی امروز با دیدن این شیخ جلیل، یاد مسیح برایم زنده شد و یقین پیدا کردم آنچه در سیرهٔ انبیاء شنیدهام صحیح است و بدان عقیده پیدا کردم.
📙مردان علم در میدان عمل، نویسنده: نعمت الله حسینی، صفحات ۱۳۰ و۱۳۱
💠 @e_adab 💠