یک لحظه تو را دیدم و دینم به فنا رفت
آنقدر ، که داری به خداوند ، شباهت
دلبسته به تو ، شهری و من ، یک نفرم آه
یک سوزنم و گُم شده در ، موی سیاهَت
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
اِحساس عاشقانه ی من ، بی جواب مُرد
مردی به دستِ شعرِ خودش در کتاب مُرد
آماده ی شکارِ تو بودم که ناگهان
در اوجِ آسمانِ غُرور این عقاب مُرد
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
عمرم به تار موی تو بند است ، تا ابد
افسوس مرد قصّه ی ما با طناب مُرد
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
اِحساس عاشقانه ی من ، بی جواب مُرد
مردی به دستِ شعرِ خودش در کتاب مُرد
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
غزل از مویِ پریشان شده ات می ریزد
من اگر شاعرم از دست پریشانی توست
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
در بین جمعیّت ، تو را آشفته می بینم
حرفی بزن تا لحظه ی رفتن زمان باقی ست
آماده ی مرگم سقوطی سخت در راه است
تا دیدنت " دَه پنجره " مابینمان باقی ست
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
اصلا چرا کم است به هم اشتیاقمان ؟!
وقتی پر است عطر تنت در اتاقمان ...
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
یک تکّه اَبر از داخلِ جیبم در آوردم
یعنی که حالم بی حضورت سخت بارانی ست
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
ای سوژه ی همیشگی شعر های من
گم کردمت میان غزل های این و آن
خشکیده است چشمه ی شعرم بدون تو
گل کرده است با تو غزل های دیگران
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
برایِ صیدِ شکاری که خود گرفتار است
قشونِ زُلف رهایَت سپاهِ خوبی نیست
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
ای سوژه ی همیشگی شعر های من
گم کردمت میان غزل های این و آن!
خشکیده است چشمه ی شعرم بدون تو
گل کرده است با تو غزل های دیگران...
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠
وقتی ميان همهمه ها بی صدا شدی
يعنی به عشق و دردسرش مبتلا شدی
مَنعم مكن ز گريه كه اين گريهی غم است
تو اشك شوق بودی و از من جدا شدی
با رفتنت اگرچه كنار آمدم ولی
با دشمنم چگونه ؟ كجا آشنا شدی؟
دنيا هميشه دار مكافات بوده است
من بی وفا قبول، تو هم بی وفا شدی
ای بغض مانده كنج گلويم چه كردهای
همچون صدف دهان كه گشودم رها شدی
پيراهنت شبيه دعا بر تن من است
خيلی عجيب نيست برايم خدا شدی
#سعید_شیروانی
💠 @e_adab 💠