eitaa logo
هامون
40.2هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
994 ویدیو
44 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کاش چو پروانه پری داشته باشم تا گاه به کویت گذری داشته باشم گر دولت دیدار تو در خانه ندارم از دور به رویت نظری داشته باشم گویند که یار دگری جوی و ندانند بایست که قلب دگری داشته باشم از بلهوسی ها هوسی مانده نگارا وان اینکه به پای تو سری داشته باشم تاریک شبی گشت شب و روز جوانی ای کاش امید سحری داشته باشم در مجلس ارباب تکلف چه بگویم در میکده باید هنری داشته باشم بگذار که از دوستی باده فروشان رگبار غمت را سپری داشته باشم همصحبتی و بوس و کنارت همه گو هیچ من از تو نباید خبری داشته باشم ؟ بسیار مکن ناله که این شعله عمادا میسوزد اگر خشک و تری داشته باشم ❤️❤️❤️ 💠 @e_adab 💠
🌸 همه با یار خوش و من به غمِ یار خوشم... 👤 💠 @e_adab 💠
🌸 گرچه رفتی ز دلم حسرتِ روی تو نرفت درِ اين خانه به اميد تو باز است هنوز... 👤 💠 @e_adab 💠
🌸 من میزبان درد و غم و رنج و حسرتم ای آرزوی گمشده مهمان کیستی؟ 👤 💠 @e_adab 💠
نشنیده‌ست گلی بوی تو ای غنچه‌ی ناز بوده‌ام ورنه بسی همدم گلهای دگر 💠 @e_adab 💠
ای کاش چو پروانه پری داشته باشم تا گاه به کویت گذری داشته باشم 💠 @e_adab 💠
گیرم گناه از من و گیرم خطا ز تو کوته به بوسه عاقبت این ماجرا کنیم... 💠 @e_adab 💠
جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز 💠 @e_adab 💠
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد - 💠 @e_adab 💠
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد - 💠 @e_adab 💠
‌ عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت حیف و صد حیف که آن دولت بیدار گذشت آفتابی زد و ویرانه دل روشن کرد لیک افسوس که زود از سر دیوار گذشت خیره شد چشم دل از جلوه مستانه او تا زدم چشم به هم مهلت دیدار گذشت برو ای ناصح مجنون ز پی کار دگر نقش بر آب مزن، کار من از کار گذشت بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا تا بدانی که چه ها، بر دل بیمار گذشت هرچه غم هست خدایا به دل من بفرست که برای دل ما از کم و بسیار گذشت یاد آن صبح درخشنده که می گفت عماد عاقبت مهر درخشید و شب تار گذشت ‌ 💠 @e_adab 💠
دلم آشفته آن مايه‌ی نازست هنوز مرغ پر سوخته در پنجه‌ی بازست هنوز جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسيد دل به جان آمد و او بر سر نازست هنوز گرچه بيگانه ز خود گشتم و ديوانه ز عشق يار، عاشق كش و بيگانه نواز است هنوز خاك گرديدم و بر آتش من آب نزد غافل از حسرت ارباب نياز است هنوز گرچه هر لحظه مدد مى‌دهدم چشم پر آب دل سودازده در سوز و گداز است هنوز همه خفتند به غير از من و پروانه و شمع قصه ما دو سه ديوانه دراز است هنوز گرچه رفتى ز دلم حسرت روى تو نرفت در اين خانه به اميد تو بازست هنوز اين چه سوداست «عمادا» كه تو در سر دارى وين چه سوزيست كه در پرده سازست هنوز 💠 @e_adab 💠