ای کاش چو پروانه پری داشته باشم
تا گاه به کویت گذری داشته باشم
گر دولت دیدار تو در خانه ندارم
از دور به رویت نظری داشته باشم
گویند که یار دگری جوی و ندانند
بایست که قلب دگری داشته باشم
از بلهوسی ها هوسی مانده نگارا
وان اینکه به پای تو سری داشته باشم
تاریک شبی گشت شب و روز جوانی
ای کاش امید سحری داشته باشم
در مجلس ارباب تکلف چه بگویم
در میکده باید هنری داشته باشم
بگذار که از دوستی باده فروشان
رگبار غمت را سپری داشته باشم
همصحبتی و بوس و کنارت همه گو هیچ
من از تو نباید خبری داشته باشم ؟
بسیار مکن ناله که این شعله عمادا
میسوزد اگر خشک و تری داشته باشم
#عماد_خراسانی
❤️❤️❤️
💠 @e_adab 💠
🌸
گرچه رفتی ز دلم
حسرتِ روی تو نرفت
درِ اين خانه به اميد تو باز است هنوز...
👤 #عماد_خراسانی
💠 @e_adab 💠
🌸
من میزبان درد و غم و رنج و حسرتم
ای آرزوی گمشده مهمان کیستی؟
👤 #عماد_خراسانى
💠 @e_adab 💠
نشنیدهست گلی بوی تو ای غنچهی ناز
بودهام ورنه بسی همدم گلهای دگر
#عماد_خراسانی
💠 @e_adab 💠
گیرم گناه از من و گیرم خطا ز تو
کوته به بوسه عاقبت این ماجرا کنیم...
#عماد_خراسانی
💠 @e_adab 💠
جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید
دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز
#عماد_خراسانی
💠 @e_adab 💠
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
- #عماد_خراسانی
💠 @e_adab 💠
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
- #عماد_خراسانی
💠 @e_adab 💠
عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت
حیف و صد حیف که آن دولت بیدار گذشت
آفتابی زد و ویرانه دل روشن کرد
لیک افسوس که زود از سر دیوار گذشت
خیره شد چشم دل از جلوه مستانه او
تا زدم چشم به هم مهلت دیدار گذشت
برو ای ناصح مجنون ز پی کار دگر
نقش بر آب مزن، کار من از کار گذشت
بگشا دفتر هذیان تب عشق مرا
تا بدانی که چه ها، بر دل بیمار گذشت
هرچه غم هست خدایا به دل من بفرست
که برای دل ما از کم و بسیار گذشت
یاد آن صبح درخشنده که می گفت عماد
عاقبت مهر درخشید و شب تار گذشت
#عماد_خراسانی
#شعر
💠 @e_adab 💠
دلم آشفته آن مايهی نازست هنوز
مرغ پر سوخته در پنجهی بازست هنوز
جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسيد
دل به جان آمد و او بر سر نازست هنوز
گرچه بيگانه ز خود گشتم و ديوانه ز عشق
يار، عاشق كش و بيگانه نواز است هنوز
خاك گرديدم و بر آتش من آب نزد
غافل از حسرت ارباب نياز است هنوز
گرچه هر لحظه مدد مىدهدم چشم پر آب
دل سودازده در سوز و گداز است هنوز
همه خفتند به غير از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سه ديوانه دراز است هنوز
گرچه رفتى ز دلم حسرت روى تو نرفت
در اين خانه به اميد تو بازست هنوز
اين چه سوداست «عمادا» كه تو در سر دارى
وين چه سوزيست كه در پرده سازست هنوز
#عماد_خراسانی
💠 @e_adab 💠