🔰مقدم
🔸سرزد از برج کرامت آفتاب تازه ای
باز شد بر آسمان ها باز باب تازه ای
کهکشان ها غرق نور و ماسوی اله گرم شور
شد عیان از بحر رحمت درّ ناب تازهای
کائنات اندر نشاط و ممکنات اندر سرور
در بساط نه فلک شد انقلاب تازه ای
هفده ماه ربیع و در سرای آمنه
پرتو افکندست نور ماهتاب تازه ای
خواجهی عالم محمد(ص) گلشن توحید را
داد از نور جمالش آب و تاب تازهای
آمد از دامان بطحی ماه سیمایی که یافت
از فروغش آفرینش صبر و تاب تازهای
قدرت حق را بنازم داد از الطاف خود
کشور توحید را مالک رقاب تازهای
تا کند اصنام را نابود همچون بت شکن
حق نموده در حقیقت انتصاب تازهای
هیبتش دندانههای کاخ کسری را شکست
در دل کسری بیفکند اضطراب تازهای
خشک شد دریای شهر ساوه از اعجاز او
باز شد اندر سماوه موج آب تازهای
آتش آتش پرستان ناگهان خاموش شد
در دل شیطان به پا شد التهاب تازهای
جشن میلاد محمد(ص) ای «مقدم» باز کن
از بــرای شعر شیوایت حساب تــازه ای
#غزل
#مناسبتی
💠@e_adab💠
🔰فریدون مشیری
🔸ای بینوا! که فقر تو تنها گناه توست
در گوشهای بمیر که این راه، راه توست
این گونهی گداخته، جز داغ ننگ نیست
وین رَخت پاره، دشمن حال تباه توست
در کوچههای یخ زده، بیمار و دربهدر
جان میدهی و مرگ تو تنها پناه توست
باور مکن که در دلشان میکند اثر
این قصههای تلخ که در اشک و آه توست
اینجا لباس فاخر و پول کلان بیار
تا بنگری که چشم همه عذرخواه توست
در حیرتم که از چه نگیرد دراین بنا
این شعلههای خشم که در هر نگاه توست
#غزل
💠@e_adab💠
مرحبا طایرِ فَرُّخ پِیِ فرخنده پیام
خیرِ مقدم چه خبر؟ دوست کجا؟ راه کدام؟
یا رب این قافله را لطفِ ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
ماجرایِ من و معشوقِ مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام
گل ز حَد بُرد تَنَعُّم نفسی رخ بنما
سرو مینازد و خوش نیست خدا را بخرام
زلفِ دلدار چو زُنّار همیفرماید
برو ای شیخ که شد بر تنِ ما خرقه حرام
مرغِ روحم که همیزد ز سرِ سِدره صَفیر
عاقبت دانهٔ خالِ تو فِکَندَش در دام
چشمِ بیمارِ مرا خواب نه در خور باشد
من لَهُ یَقتُلُ داءٌ دَنَفٌ کیفَ یَنام؟
تو تَرَحُّم نکنی بر منِ مُخلص گفتم
ذاکَ دعوایَ و ها انتَ و تِلکَ الایّام
حافظ ار میل به ابرویِ تو دارد شاید
جای در گوشهٔ محراب کنند اهلِ کلام
#شعر
#حافظ
#غزل
💠 @e_adab 💠
اگر دل محو آن رخسار زیباست
ز جوهر موج این آیینه دریاست
ندارد داغدار عشق قدری
وطن با لاله اندر کوه و صحراست
مشو در مهر امکان همچو شبنم
جهان در سایه این بال عنقاست
به وقت عجز دشمن دوست گردد
به زانوی سکندر فرق داراست
حریم حرمت دلدار دور است
بسی در راه عشقش زیر و بالاست
بود عشاق مست باده غم
عروج نشئه ما کی ز میناست؟!
به عالم هرکجا باشد اگر دل
اسیر جعد آن زلف مطراست
بساط عشق شد تا مسند ما
کلاه افتخار ما فلکساست
دویی را نیست ره در مسکن عشق
دل عاشق ازین سودا مبراست
دهد صد مرده را جان از تکلم
به احیا لعل او رشک مسیحاست!
به یاد گیسویش اشکم گره زد
ز موج این بحر را زنجیر برپاست
خدا را جانب ما کن نگاهی
سفید از انتظارت دیده ماست!
خوشا زین مصرع بیدل که طغرل
خیالی سد راه عبرت ماست
#طغرال_احراری
#غزل
💠 @e_adab 💠
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت
مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی
دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت
لحظهها را در تبِ داغِ جدایی زیستی
خونجگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا
مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی
بیزمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی
دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی...
غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلایی زیستی...
از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر
در هوای نالههای نینوایی زیستی
خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتشبهجان
همنَفَس با آیههای روشنایی زیستی...
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
پر بزن! وقتِ پریدن آمد ای که سالها
در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی
#مبین_اردستانی
#وفات_حضرت_زینب
#شعر
#غزل
💠 @e_adab 💠
نه توان پیشِ تو آمد نه تو آیی بر ما
کیست پیغامرسان من و تو غیر صبا؟
بیش از این طاقتِ بارِ شبِ هجرانم نیست
ای عزیز از سر لطفت ز در بنده درآ
بندهٔ خستهٔ بیچاره به وصلت بنواز
تا به کی بر منِ بیدل رَوَد این جور و جفا؟
دردم از حد بِگُذشت و جگرم خون بِگِرفت
چون طبیب دلِ مایی ز که جوییم دوا؟
جز جفا نیست نصیبِ من دلخسته ز دوست
برگرفتند ز عالم مگر آیینِ وفا؟
شمعِ جمعی تو و پروانهٔ رخسارِ تو دل
نیست در مجلس ما بی رخ تو نور و صفا
خبرت نیست که بیچاره تنِ من به جهان
بندهٔ خاص تو از جان شده بی روی و ریا
#شعر #عاشقانه #غزل #جهان_ملک_خاتون
💠 @e_adab 💠
نشسته است زنی کنج چار دیواری
زنی اسیر شب وروزهای تکراری
همیشه خسته ی بودن همیشه تنها او
تمام زندگیش صرف خویشتن داری
بریده از خود ودرخود شکسته وبی کس
وسهم زندگیش غربت است و غمخواری
چقدر بی هیجان و چقدر در هیجان
چقدر مضطرب و زندگی به بیزاری
همیشه منتظر لحظه های دیروز است
در آرزوی هیاهوی سبز بیداری
دوباره ظهر شد و مطبخی که منتظر است
دوباره یک زن تنها و چار دیواری
#طاهره_حیدریان_بروجنی
#غزل
💠 @e_adab 💠
گرچه یک مدت تو را اصلا نبینم بهتر است
بی قراری کردنم شاید قراری دیگر است
توی گوشم هرچه می خوانند، هرچه می زنند
من سر حرف خودم هستم که:او از من سر است
انتخاب بین "جبر" و "جبر" کار راحتی ست
با تو ـ بودن یا نبودن ـ هردو هم زجرآور است
شهر وقتی من دلم می گیرد اصلا شهر نیست
شهرکردِ بی تو از "دهکرد" هم کوچکتر است*
با تو هی راه آمدم.. راه آمدم... راه آمدم....
بی تو برمی گردم از راهی که راه آخر است
***
#محمود_صالحی
#غزل
💠 @e_adab 💠
هرچند این که سخت شکستی دلِ من است
غمگین مشو! که شیشه برای شکستن است
من دوستی به جز تو ندارم؛ قسم به عشق
هر کس که غیر از این به تو گفتهست، دشمن است
چشمان من مسیرِ تو را گم نمی کنند
فانوس اشکهای من از بس که روشن است!
هر کس که دامنِ مژهاش تر نمیشود
باید یقین کنیم که آلوده دامن است
از دیدنم دوباره پریشان شدی؟ ببخش!
چون خوابِ بد، سزای من «از یاد بردن» است...
#حسین_دهلوی
#غزل
💠 @e_adab 💠
خرابم آنچنان کز باده هم تسکین نمییابم
فغان کاین دردِ جانسوزم به جز تسکین نمییابم
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز میجستم
رخَت میدیدم و دستم به هیچاش نمییابم
سخن در پرده میگویم، چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزم در چمن تمکین نمییابم
مگر یک روز لطفی کن، سوی ما سر فرو آری
که من بی دوستان کاری ز پیش از کین نمییابم
#حافظ
#غزل
💠 @e_adab 💠