مجنون که به دیوانهگری شهره ی شهر است
در دشت جنون همسفر عاقل ما بود...
#فرخی_یزدی
💠 @e_adab 💠
در دفتر زمانه فُتد نامش از قلم...
هرملتیکهمردمصاحبقلمنداشت
#فرخی_یزدی
💠 @e_adab 💠
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم
#فرخی_یزدی
💠 @e_adab 💠
غرق خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانهٔ شیرین و به خوابش کردم
👤#فرخی_یزدی
🏷#شعر_خوب_بخوانیم
💠 @e_adab 💠
دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را
موبهمو بگذاشت زیر بار دلها شانه را
نیست عاقل را خبر از عالم دیوانگی
گر ز نادانی ملامت میکند، دیوانه را
در عزای عاشق خود شمع سوزد تا به حشر
خوب معشوق وفاداری بود، پروانه را
جز دل سوراخ سوراخش نبود از دست شیخ
دانهدانه چون شمردم سبحه صد دانه را
این بنای داد یارب چیست کز بیداد آن
دادها باشد به گردون محرم و بیگانه را
از در و دیوار این عدلیه بارد ظلم و جور
محو باید کرد یکسر این عدالتخانه را
#شعر
#فرخی_یزدی
💠 @e_adab 💠
اونجا که
فرخی یزدی میگه:
«بسی ناگفتنی ها دارم اما
نمیگویم به کس چون مَحرمی نیست»
#فرخی_یزدی
💠 @e_adab 💠