در خموشی های من فریادهاست آنکه دریابد چه میگویم کجاست - #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠

در خموشی های من فریادهاست آنکه دریابد چه میگویم کجاست - #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠

فریدون مشیری میگه که: مشت می‌کوبم بر در پنجه می‌سایم بر پنجره‌ها من دچار خفقانم، خفقان! ‏من به تنگ آمده‌ام از همه چیز بگذارید هَواری بزنم . . . #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠

آسمان فرصت پرواز بلندی است ولی قصه این است چه اندازه کبوتر باشی #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠

در کوچه باغ «عشق» می‌رفت و با صدای حزینش می‌خواند: گاهی گر ز روی محبت برانمت دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت، پیوندِ جان جدا شدنی نیست ماه من؛ تن نیستی که جان دهم و وارهانمت #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠

غم دنیا نخواهد یافت پایان خوشا در بر رخ شادی گشایان خوشا دل های خوش ، جان های خرسند خوشا نیروی هستی زای لبخند #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠

دیدارِ تو گَر صُبحِ ابد هم دهدَم دَست مَن سَرخوشم از لذتِ این چشم به راهی #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠

تو گفتی: « من به غیر از دیگرانَم چُنینم در وفاداری، چنانَم. » تو غیر از دیگران بودی که امروز نه می‌دانی، نه می‌پُرسی نشانَم! #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠

‌ بسوخت جان من این دیده‌ی جمال پرست ز دست رفت دل هرزه‌گرد حال پرست ‌ چگونه زین همه حسرت بود امید نجات مرا که هست همین چشم ِ خط و خال پرست ‌ نوازش نـَـفَـست با من است در همه حال چه می‌گریزی از این شاعر محال پرست ‌ شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست ‌ شکوه حزن تو را نازم ای بهار ملول که الفتی‌ست تو را با من ملال پرست ‌‌ بهار من به خموشی کنار سایه گذشت چمن سپرده به مرغان قیل و قال پرست ‌‌ #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠

گفته بودی كه چرا محو تماشای منی؟ آن چنان مات ک حتی مژه بر هم نزنی مژه بر هم نزنم تا ک ز دستم نرود ناز چشم تو ب قدر مژه بر هم زدنی ‌:) #فریدون_مشیری🤍 💠 @e_adab 💠

من اینجا ریشه در خاکم. من اینجا عاشقِ این خاک، اگر آلوده یا پاکم. من اینجا تا نفس باقی‌ست می‌مانم. #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠

مسوز این‌چنین گرم در خود، مسوز! مپیچ این‌چنین گرم بر خود، مپیچ! که گر دستِ بیدادِ تقدیرِ کور، تو را می‌دواند به‌دنبال باد، مرا می‌دواند به‌دنبال هیچ...! ‌ #فریدون_مشیری 💠 @e_adab 💠