هوای روی تو دارم نمی گذارندم مگر به کوی تو این ابرها ببارندم... #هوشنگ_ابتهاج #محرم 💠 @e_adab 💠

ای دوست شاد باش که شادی سزای توست این گنج مزد طاقت رنج آزمای توست صبح امید و پرتو دیدار و بزم مهر ای دل بیا که این همه اجر وفای توست #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

من همان عشقم که در فرهاد بود او نمی‌دانست و خود را می‌ستود من همی کَندم نه تيشه، کـوه را عشـــق شيرين می‌کند اندوه را - #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت ...! - #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پردهٔ خلوت این غمکده بالا زد و رفت #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

ای کوه توفریاد من امروز شنیدی دردی‌ست در این سینه که همزاد جهان است، از داد و وداد آنهمه گفتند یا رب چه قدر فاصله‌ی دست و زبان است...! - #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

آری آن روز چو میرفت کسی داشتم آمدنش را باور من نمیدانستم، معنی هرگز را تو چرا باز نگشتی دیگر.. 🍂 - #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

روزگاریست که همصحبت من تنهاییست یار دیرینه من درد و غم رسواییست عقل و هوشم همه مدهوش وجودی نیکوست ولی؛ افسوس که روحم به تنم زندانیست .. - #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

تو می‌روی و دل ز دست می‌رود مَرو که با تو هر چه هست، می‌رود ... - #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

پری بودی و با من راز کردی به ناز و عِشوه عشق آغاز کردی مرا آواز دادی، چون رسیدم کبوتر گشتی و پرواز کردی #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

من تماشای تو میکردم و غافل بودم کز تماشای تو خلقی به تماشای منند #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

به شاه راه طلب بیم نامرادی نیست زهی امید که تا عشق هست پاینده هست.. #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من و توست گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

در میان اشک ها پرسیدمش: خوش ترین لبخند چیست؟ گفت لبخندی که عشق سربلند وقت مردن بر لب مردان نشاند! #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

نتوانستم که بگویم ، دلم‌ این‌جا مانده . . . #شعر #هوشنگ_ابتهاج ‌ 💠 @e_adab 💠

‌دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی #هوشنگ_ابتهاج ‌ ‌ ‌ #شعر 💠 @e_adab 💠

فریاد که ازعمرجهان هر نفسی رفت دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت - #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

‏سر انگشتش گره می زد به گیسو دلم می رفت و آنجا گیر می کرد #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

من آن ابرم که می‌خواهد ببارد دل تنگم هوای گریه دارد دل تنگم غریب این در و دشت نمی‌داند کجا سر می‌گذارد! #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

ز کدام رَه رسیدی ز کدام دَر گذشتی که ندیده دیده ناگَه به درون دل فِتادی... #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

خاموشم اما دارم به آواز غم خود می دهم گوش، وقتی کسی آواز می خواند، خاموش باید بود، غم داستانی تازه سر کرده است، اینجا سراپا گوش باید بود، درد از نهاد آدمیزاد است ...! #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

آنکه خصمِ خود به خاک انداخته‌ست در گمان بُرده‌ست امّا باخته‌ست مرد چون با مرد رو در رو شود مردمی از هر دو سو یکسو شود شادی آن در غمِ این مُدغم است خیره آن شادی که تاوانش غم است #هوشنگ_ابتهاج خط استاد 💠 @e_adab 💠

نتوانستم که بگویم دلم اینجا مانده است...❤️‍🩹 #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

درین سرای بی کسی، کسی به در نمی‌زند به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمی‌زند #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

هوشنگ ابتهاج شاعر فارس زبان و از شاگردان استاد شهریار در این ویدئو می‌گوید کاش زبان مادری من تورکی بود و می‌توانستم لذت خواندن منظومه «حیدربابا» شهریار را درک کنم. منظومه حیدربابا یکی از  بی‌بدیل‌ترین آثار  استاد شهریار است که به خاطر خواندن و درک آن بسیاری از شاعران، اقدام به یادگرفتن زبان تورکی آذربایجانی کرده‌اند #هوشنگ_ابتهاج #شهریار 💠 @e_adab 💠

چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات؟ برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند! #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

شبم از بی ستارگی شب گور در دلم پرتو ستاره دور آذرخشم گهی نشانه گرفت گه تگرگم به تازیانه گرفت بر سرم آشیانه بست کلاغ آسمان تیره گشت چون پر زاغ مرغ شب خوان که با دلم می خواند رفت و این آشیانه خالی ماند آهوان گم شدند در شب دشت آه از آن رفتگان بی برگشت...🖤 #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

خوشا صبحی که چون از خواب خیزم به آغوشِ تو از بستر گریزم... #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم که راه دورتر از عمر آرزومند است #هوشنگ_ابتهاج 💠 @e_adab 💠

‌‌ چه کنم با غم خویش؟ گه گهی بغض دلم میترکد دل تنگم زعطش میسوزد شانه ای میخواهم  که گذارم سر خود بر رویش و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم ولی افسوس که نیست… #هوشنگ_ابتهاج ‌ 💠 @e_adab 💠