در رستوراني گروهي ماهيگير دور هم جمع شده و در حال خوردن قهوه و گپ زدن بودند.
درست در لحظهاي كه يكي از ماهيگيران با دستش در حال نشان دادن اندازة ماهي بزرگي بود كه از تورشان دررفته بود، پيشخدمتي از كنار او گذشت و ضربة دست او باعث شد كه قهوه داخل ليوان به ديوار سفيد رستوران پاشيده شود و لكة سياه آن شروع به پايين آمدن از روي ديوار كند.
پيشخدمت با ديدن منظره بيدرنگ دستمالي از پيشبند خود بيرون كشيد و به تميز كردن آن پرداخت، اما لڪه سياه قهوه از روي ديوار زدوده نشد.
در آن لحظه، مردي از پشت يكي از ميزهاي رستوران بلند شد و به سمت لكة سياه رفت.
او يك مداد شمعي از جيب خود درآورد و در حالي كه همه به او خيره شده بودند، شروع به كشيدن طرحي روي لڪه سياه كرد.
چند دقيقهاي نگذشته بود كه تصوير زيبايي از يك گوزن با شاخهاي بلند روي آن ديوار نقش بست...
مرتكب اشتباه شدن در زندگي همة ما وجود دارد،
اما در زندگي هستند كساني كه اشتباه را با آغوش باز ميپذيرند، آن را تغيير ميدهند و به چيزی دلپذير تبديل ميكنند....
#حکایت
💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁💫آخرین روزهاى مهرماهتون
💓💫عـالـی و پراز موفقیت
🌻💫امروزتون پراز
🍁💫اتفاقهـای خوب
💓💫وشگفت انگیز
🌻💫امیــدوارم
🍁💫سـلامتی
💓💫بـرکت
🌻💫بهـروزی
🍁💫زنـدگی آروم
💓💫خوشبختی
🌻💫و نگاه خـدا
🍁💫همیشه همراهتون باشه🌻
💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میروم و نمیرود
از سرِ من هوایِ تو
داده فلک سزایِ من ...
تا چه بُود سزایِ تو؟!
#رهی_معیری
💠 @e_adab 💠
آه از نفسی که بی تو درگیرم کرد
در سینه ی تفتیده زمین گیرم کرد
عطر تو پرید از سرِ تنهاییم.....
این بی تو نشستن چِقَدَر پیرم کرد
#اکرم_نورانی
#شعر
💠 @e_adab 💠
شادترین رنگ را به زندگی بزن
نگاه مهربانت صورتی
اندیشه ات سبز
آسمان دلت آبی
و قلب مهربانت طلایی
زندگی زیباست
اگر آن را به زیبایی رنگ بزنیم
#دلنوشته
💠 @e_adab 💠
+وای از آن لحظه که با یاد نگاهی ناگاه
وسط خنده به چشمان کسی نَم برسد...
#حسیـن_فروتن
#شعر
💠 @e_adab 💠