گفت، امید به وصل من و تو نیست که نیست
قصد کردست که یک روزه مرا پیر کند
#سيد_تقي_سيدي
💠 @e_adab 💠
پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه میتوانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟
سرانجام یکی از نقاشان گفت که میتواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوقالعاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانهگیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده.
*چه پسنديده است نقاط ضعف هركس را ناديده گرفته و نقاط قوتش را برجسته كنيم...
💠 @e_adab 💠
داغ تو قلب مرا سوزانده و ماندم که شیخ
با چه رویی خواست از دوزخ بترساند مرا؟
#محمد_کلارستاقی
💠 @e_adab 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی گنجشکی عقربی را دید که در حال گریستن است
گنجشک از او پرسید برای چه گریه میکنی؟
گفت میخواهم آن سمت رودخانه بروم نمیتوانم
گنجشک او را روی دوش خود گذاشت
و پرید
وقتی به مقصد رسید گنجشک دید پشتش میسوزد
به عقرب گفت من که کمکت کردم برای چه نیشم زدی.؟
گفت خودم هم ناراحتم
ولی چکار کنم ذاتم اینه
حکایت بعضی از ما آدمهاست
از دست رفیقان عقرب صفت
هم نشینی با مارم آرزوست
💠 @e_adab 💠
هر چه گویی آخری دارد به غير از حرفِ عشق
كين همه گفتند و آخر نيست اين افسانه را
#وحشی_بافقی
💠 @e_adab 💠
پیچیده روزگار تو
از دور واضح است...
از عشق خسته می شوی
اما خلاص نه...!
#کاظم_بهمنی
💠 @e_adab 💠
مثل دیوارم که از تن دادن، از در خستهام
از خودم از این من دیوانه دیگر خستهام
زندگی لبخند را از یاد آدم می برد
از نمایشهای هر شب گریه آور خستهام
باز دفترخاطرات کهنه را برهم نزن
لطف کن آن دوره را یادم نیاور خستهام
کاش میشد بیخیالی طی کنم امروز را
کاش میشد حس کنم امروز کمتر خستهام
در خیابانهای دور از دامنت گم میشوم
بازگردانم به سوی خانه مادر، خستهام
#ساجده_جبارپور
💠 @e_adab 💠