7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 مجردا ببینند 😅
🌸خدا همسری نصیبتون کنه ....
💐سالروز ازدواج آسمانی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها مبارک باد.
#ازدواج
#همسرداری
#ثامن_مدیا_قزوین
┅─✵🌼🔮✵🦋✵🔮🌼✵─┅
اَلّلهُمَ صَلِّ عَلی مُحَّمدِ وَ آلِ مُحَّمد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🦋🤲🦋 ✨✨✨✨
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
🆔@saatbevaghteghoods
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅صحبت های دلنشین و صمیمی #استاد_پناهیان در جمع جوانان
در جشن سالروز #ازدواج حضرت علی( ع )وحضرت فاطمه زهرا( س)
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
🔴 آیت الله جوادی آملی: بیحجابی با بگیر و ببند حل نمیشود؛ ازدواج راه حل این مشکل است.
گاهی نامه مینویسند که شما چرا ساکت هستید، درباره حجاب و عفاف حرفی نمیزنید، بر فرض با #فشار انسان این روسری را یک قدری جلو بیاورد، این که #عفاف و حجاب نیست! این، آن فساد را جلوگیری نمی کند! #ازدواج است که جلوگیری می کند. با بگیر و ببند، حداکثر ممکن است ظاهر حفظ شود.
۱۳۹۶/۰۹/۰۶
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از سبک زندگی مدرن _ خانواده
#کارگروه_رسانه
✍تولّد ۴۷ نوزاد از برادران اهلسنّت طیّ یک روز در بیمارستان حضرت علی ابن ابی طالب علیهالسّلام زاهدان‼️
⚠️دختران شیعه و ولایی و مذهبی ما دنبال گرفتن فوقلیسانس و دکترا یا در حال کار و کسب درآمد هستند‼️
⛔️ اگر یه وقت تصمیم به ازدواج هم بگیرند حقّ طلاق و مهریهء ۱۱۰ سکّهای میخواهند.
خواستگارهایشان هم حتماً باید شغل دولتی داشته باشند و همسن باشند تا اجازه بدهند بیایند‼️
❌پسرها هم که اخیرا نازشان برای #ازدواج از دخترها بیشتر‼️
💠الآن هم میدانم خیلیها وضعیت اقتصادی را بهانه میکنند‼️ یا میگویند هنوز همسری که خوب و مناسب باشه سر راهمون قرار نگرفته
امّا، امیدوارم بتوانیم پاسخ حضرت ولیّعصر(عج) را بدهیم‼️💔
⚠️کاش سرسوزنی از بصیرت، فهم و آگاهی جوانان اهلسنّت را جوانان شیعه هم میداشتند.
فقط نام شیعه یدک کشیده میشود، ولی در عمل، رفتار و تفکّر چیزی جز بیدینی، آتئیسم و فمینیسم دیده نمیشود.
💐اندکی تفکّر...!!؟؟🤔🤔🤔
🦋حداقل #۱نفر رو به کانال سبک زندگی مدرن_خانواده دعوت کنید🌱
#ازدواج
#فرزندآوری
*#سبک_زندگی*
*#خانواده*
💕
💕💕
💕💕💕
💕💕💕💕
https://eitaa.com/joinchat/710017459C283fbec343
# شهیدانه
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت دوازدهم: پورياي ولي
✔️راوی : ايرج گرائي
🔸مسابقات #قهرماني باشگاهها در سال 1355 بود. مقام اول مسابقات، هم #جايزه نقدي ميگرفت هم به انتخابي کشور ميرفت. ابراهيم در اوج آمادگي بود. هرکس يک مسابقه از او ميديد اين مطلب را تأييد ميكرد. مربيان ميگفتند:امسال در 74 کيلو کسي #حريف ابراهيم نيست.
🔸مسابقات شروع شد. ابراهيم همه را يکي يکي از پيش رو برم يداشت. با چهار کشتي که برگزار کرد به نيمه نهائي رسيد. کشتيها را يا ضربه ميکرد يا با #امتياز بالا ميبُرد.
🔸به رفقايم گفتم: مطمئن باشيد، امسال يه کشتي گير از باشگاه ما ميره تيم ملي. در ديدار نيمه نهائي با اينکه حريفش خيلي #مطرح بود ولي ابراهيم برنده شد. او با اقتدار به فينال رفت.
حريف پاياني او آقاي «محمود.ك» بود. ايشان همان سال قهرمان مسابقات ارتش هاي جهان شده بود.
🔸قبل از شروع #فينال رفتم پيش ابراهيم توی رختکن و گفتم: من مسابقه هاي حريفت رو ديدم. خيلي ضعيفه، فقط ابرام جون، تو رو خدا دقت كن. خوب کشتي بگير، من مطمئنم امسال برا تيم ملي انتخاب ميشي.
🔸مربي، آخرين توصيه ها را به #ابراهيم گوشزد ميکرد. در حالي که ابراهيم بندهاي کفشش را ميبست. بعد با هم به سمت تشک رفتند. من سريع رفتم و بين تماشاگرها نشستم. ابراهيم روي تشک رفت. حريف ابراهيم هم وارد شد. هنوز داور نيامده بود. ابراهيم جلو رفت و با #لبخند به حريفش سلام كرد و دست داد. حريف او چيزي گفت كه متوجه نشدم. اما ابراهيم سرش را به علامت تائيد تکان داد. بعد هم حريف او جائي را در بالاي سالن بين تماشاگرها به او نشان داد!
🔸من هم برگشتم و نگاه کردم. ديدم پيرزني تنها، تسبيح به دست، بالاي سکوها نشسته. نفهميدم چه گفتند و چه شد. اما ابراهيم خيلي بد کشتي را شروع کرد. همه اش #دفاع ميکرد. بيچاره مربي ابراهيم، اينقدر داد زد و راهنمائي کرد که صِدايش گرفت. ابراهيم انگار چيزي از فريادهاي مربي و حتي داد زدنهاي من را نميشنيد. فقط وقت را تلف ميکرد!
🔸حريف ابراهيم با اينکه در ابتدا خيلي ترسيده بود اما #جرأت پيدا کرد. مرتب حمله ميکرد. ابراهيم هم با خونسردي مشغول دفاع بود. داور اولين اخطار و بعد هم دومين اخطار را به ابراهيم داد. در پايان هم ابراهيم سه اخطاره شد و #باخت و حريف ابراهيم قهرمان 74 کيلو شد!
وقتي داور دست حريف را بالا م يبرد ابراهيم خوشحال بود! انگار که خودش قهرمان شده! بعد هر دو کشت يگير يکديگر را بغل کردند.
🔸حريفِ ابراهيم در حالي که از خوشحالي گريه ميکرد خم شد و دست ابراهيم را بوسيد! دو کشتي گير در حال خروج از سالن بودند. من از بالاي سکوها پريدم پائين. باعصبانيت سمت ابراهيم آمدم. داد زدم و گفتم: آدم عاقل، اين چه وضع کشتي بود؟ بعد هم از زور عصبانيت با مشت زدم به بازوي ابراهيم و گفتم: آخه اگه نميخواي کشتي بگيري بگو، ما رو هم معطل نکن. ابراهيم خيلي #آرام و با لبخند هميشگي گفت: اينقدر #حرص نخور!
🔸بعد سريع رفت تو رختکن،لباسهايش را پوشيد. سرش را پائين انداخت و رفت.
از زور عصبانيت به در و ديوار مشت ميزدم. بعد يك گوشه نشستم. نيم ساعتي گذشت. کمي آرام شدم. راه افتادم که بروم. جلوي در ورزشگاه هنوز شلوغ بود. همان حريف فينال ابراهيم با مادر و کلي از فاميلها و رفقا دور هم ايستاده بودند. خيلي #خوشحال بودند. يکدفعه همان آقا من را صدا کرد. برگشتم و با اخم گفتم: بله؟! آمد به سمت من و گفت: شما رفيق آقا ابرام هستيد، درسته؟ با عصبانيت گفتم: فرمايش؟!
🔸بي مقدمه گفت: آقا عجب رفيق با مرام يداريد. من قبل مسابقه به آقا ابرام گفتم، شک ندارم که از شما ميخورم، اما هواي ما رو داشته باش، #مادر و برادرام بالاي سالن نشستند. كاري كن ما خيلي ضايع نشيم. بعد ادامه داد: رفيقتون سنگ تموم گذاشت. نميدوني مادرم چقدر خوشحاله. بعد هم گريه اش گرفت و گفت: من تازه #ازدواج کرد هام. به جايزه نقدي مسابقه هم خيلي احتياج داشتم، نميدوني چقدر خوشحالم. مانده بودم كه چه بگويم. کمي سکوت کردم و به چهر هاش نگاه كردم.
🔸تازه فهمیدم ماجرا از چه قرار بوده. بعدگفتم: رفيق جون، اگه من جاي داش ابرام بودم، با اين همه تمرين و سختي کشيدن اين کار رو نميکردم. اين کارا مخصوص آدماي بزرگي مثل آقا ابرامه. از آن پسر خداحافظي کردم. نيم نگاهي به آن پيرزن خوشحال و خندان انداختم و حرکت کردم. در راه به کار ابراهيم فکر ميکردم. اينطور گذشت کردن، اصلاً با عقل جور درنمياد!
🔸با خودم فکر ميکردم، پوريايِ ولي وقتي فهميد حريفش به قهرماني در مسابقه احتياج دارد و حاکم شهر، آنها را اذيت کرده، به حريفش باخت. اما ابراهيم...
ياد تمرينهاي سختي که ابراهيم در اين مدت کشيده بود افتادم. ياد لبخندهاي آن پيرزن وخوشحالي آن جوان، يكدفعه گريه ام گرفت. عجب آدميه اين ابراهيم!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
@eamamali110
# شهیدانه
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت شانزدهم : پيوند الهي
✔️راوی : رضا هادي
🔸عصر يکي از روزها بود. #ابراهيم از سر کار به خانه مي آمد. وقتي واردکوچه شد براي يك لحظه نگاهش به پسر همسايه افتاد. با دختري جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهيم را ديد بلافاصله از #دختر خداحافظي کرد و رفت!
ميخواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد.
🔸چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شد. اين بار تا ميخواست از دختر خداحافظي کند، متوجه شد که ابراهيم در حال نزديک شدن به آنهاست. دختر سريع به طرف ديگر کوچه رفت و ابراهيم در مقابل آن پسر قرار گرفت. ابراهيم شروع کرد به سلام و عليک کردن و دست دادن. پسر ترسيده بود. اما ابراهيم مثل هميشه لبخندي بر لب داشت. قبل از اينکه دستش را از دست او جدا کند با #آرامش خاصي شروع به صحبت کرد و گفت: ببين، تو کوچه و محله ما اين چيزها سابقه نداشته. من، تو و خانواد هات رو کامل ميشناسم، تو اگه واقعاً اين دختر رو ميخواي من با پدرت صحبت ميکنم که...
🔸جوان پريد تو حرف ابراهيم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چيزي نگو، من اشتباه کردم، غلط كردم، ببخشيد و ...
ابراهيم گفت: نه! منظورم رو نفهميدي، ببين، پدرت خونه بزرگي داره، تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستي، من امشب تو #مسجد با پدرت صحبت ميکنم. انشاءالله بتوني با اين دختر #ازدواج کني، ديگه چي ميخواي؟
جوان که سرش را پائين انداخته بود خيلي خجالت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلي عصباني ميشه.
ابراهيم جواب داد: پدرت با من، حاجي رو من ميشناسم، آدم منطقي وخوبيه. جوان هم گفت: نميدونم چي بگم ، هر چي شما بگي. بعد هم خداحافظي کرد و رفت.
🔸شب بعد از #نماز، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد. اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسي شرايط ازدواج را داشته باشد و #همسر مناسبي پيدا کند، بايد ازدواج کند. در غير اينصورت اگر به #حرام بيفتد بايد پيش خدا جوابگو باشد. و حالا اين بزرگترها هستند که بايد جوا نها را در اين زمينه کمک کنند. حاجي حر فهاي ابراهيم را تأييد کرد. اما وقتي حرف از پسرش زده شد اخمهايش رفت تو هم!
ابراهيم پرسيد: حاجي اگه پسرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو #گناه نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدي کرده؟
حاجي بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!
فرداي آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد...
🔸يک ماه از آن قضيه گذشت، ابراهيم وقتي از بازار برميگشت شب بود. آخر کوچه چراغاني شده بود. لبخند #رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست. رضايت، بخاطر اينکه يک دوستي شيطاني را به يک پيوند الهي تبديل کرده. اين ازدواج هنوز هم پا برجاست و اين زوج زندگيشان را مديون برخورد خوب ابراهيم با اين ماجرا ميدانند
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅صحبت های دلنشین و صمیمی #استاد_پناهیان در جمع جوانان
در جشن سالروز #ازدواج حضرت علی( ع )وحضرت فاطمه زهرا( س)
❣
🔴 بهزاد نبوی از پزشکیان حمایت کرد
حل مشکلات اقتصادی راهی جز اصلاح سیاست خارجی ندارد/ باید از ظریف تشکر کرد که خودش را وقف ستاد پزشکیان کرد. ⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️
🔵 روایت داریم هر کسی را با دوستان او می شود شناخت.
بر خودم لازم میدانم این نکته را یادآوری کنم که، #انتخاب رئیس جمهور یعنی ۴ یا ۸ سال باید یک تفکر، یک راهبرد را جلو ببریم یا تحمل کنیم. مردم ایران، فراموش نکنند! بعد از اینکه ناکارآمدهای دولت روحانی بر همگان آشکار شد حتی کسانی که به این فرد و تفکر آقای روحانی #رأی دادن، در #فضای مجازی #هشتگ #من_پشیمانم را زدند.
#پشیمانی از انتخاب اشتباه، وقتی دولتی با همین یک رأی هایی که به نظر ما تأثیر گذار نیست مجوز نشستن بر مسند مهم ریاست جمهوری را دریافت کرده است، #سودی ندارد و دردی از دردهای مردم که به سبب #عدم توجه به #انتخاب_درست صورت پذیرفته است، درمان نخواهد شد.
نکته ای هم به #زنان و #دختران و #جوانانی که دنبال #آزادی های خارج از #قانون و #عرف هستند عرض کنم.
#آینده شما با آمدن دولتی که به شما #آزادی های بی حساب و کتاب بدهد تضمین نخواهد شد. شما برای ادامه زندگی و برای #رشد و #پیشرفت به دولتی نیاز دارید که، برای شما شرایط #تحصیل، #اشتغال، #ازدواج، #مسکن را فراهم کند. نه اینکه امکانات کشور را به قشری خاص تخصیص دهد.انحراف تفکر مطالبه گر نسل جوان به این آزادی ها یعنی یک خسارت غیرقابل جبران فردی و اجتماعی، هوشیار باشید!.
هر یک از ما فقط یک حق رأی داریم. از این یک حق رأی صیانت و حفاظت کنیم و آن را به صندوق کسی بیاندازیم که اهل باشد. یعنی به فکر رفع مشکلات مردم و جوانان باشد، از جنس مردم باشد، دردهای مردم را بفهمد و برای رفع آنها با برنامه های مناسب و مدیریت درست اقدام کند، اهل کار و نلاش باشد. در هر شرایطی عزت و عظمت انقلاب، نظام و مردم را در داخل کشور و در مجامع بین المللی حفظ کند و باعث افتخار ایران و ایرانی باشد. رئیس جمهور در #طراز جمهوری اسلامی ایران همراه، همقدم و گوش به فرمان ولی جامعه باید باشد تا در بزنگاه های کشور مسیر درست را انتخاب کند. همانند #شهید_جمهور_رئیسی_عزیز
وعده ما جمعه ۸تیرماه ۱۴۰۳
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ | جنگ علیه خانواده
گاردنر نویسنده غربی ۲۰ سال پیش در کتاب خود از تهاجم غرب و جنگ علیه خانواده می نویسد.
#دکتر_رفیعی #رفیعی
#خانواده #ازدواج
#تهاجم_فرهنگی
داستان دلنشین منبر
461b2cef263dfaab2c57b58a57ebe6ea55595195-144p.mp3
49.74M
🔰معیارهای ازدواج چه چیزهایی هست؟
🟣در ازدواج سن شخصیتی مهم هست نه سن شناسنامه ای
از لحاظ شخصیتی برای ازدواج چه سنی بهتره؟
🔻صفت مکمل چیست؟
🔻صفت منطبق چیست؟
❓شخصیت SQ محور و IQ محور به چه کسانی میگن؟
🔷انواع تیپ شخصیتی شخصیت ها:
بصری
سمعی
لمسی
#دکتر_سعید_عزیزی
#تیپ_شخصیتی
#ازدواج