✤ ⃟❤️ ⃟⃟ ⃟❀﷽❀ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟✤
☀️ #حدیث_روز
✵✨امام مهدی (عج ) :
✨إنَّ اللهَ مَعَنا، فَلا فاقَهَ بِنا إلى غَیْرِهِ، وَالْحَقُّ مَعَنا فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا.✨
💫 ↫✙ خدا با ما است و نیازى به دیگران نداریم; و #حقّ با ما است و هر که از ما روى گرداند باکى نداریم.👌
📕{بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۹۱}
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اگر دنبال تحقق حق هستید پرچم حسین(ع) را در مبارک پور بلند کنید
🔹 اسدالدین اویسی چهره سیاسی مطرح مسلمانان #هندوستان که همین ساعاتی پیش در حال ایراد این سخنرانی در بحبوحه مبارزات انتخاباتیاش علیه حزب حاکم بر هند بود.
🔹 ای کاش همه میدانستند که محبت و اقتدای به اهل بیت(ع) میان عموم مسلمین مشترک است و من لازم نبود تاکید داشته باشم که ایشان #اهل_سنت هستند و نه #شیعه.
(سرباز روح الله #رضوی)
🎙 اسدالدین اویسی:
🔸 یزید قدرت داشت، سپاه داشت، حاکم بود. خیال می کرد که با لشکر چند صد هزارتایی اش کار #امام_حسین(ع) و اهل بیت(ع) را تمام می کند.
🔸 اما حتی امروز از میدان کربلا و آن شنزار ها صدا بلند است؛ از همان رود دجله ای که از خون اهل بیت(ع) سرخ شد؛ همین امروز شما را خطاب قرار میدهد: بشنوید #مردم منطقه مبارک پور، اگر دنبال تحقق #حق هستید پرچم حسین(ع) را در مبارک پور بلند کنید.
#حجاب
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
📝 #یادداشت
💢معاویه زمانهات را بشناس
🔹جنگشناختی همیشه بوده و هست. جنگشناختی یعنی همین که جوان غسانی در سپاه شام در جنگ صفین شمشیر به دست گرفته و دلاورانه میجنگید و علت جنگیدنش را نماز نخواندن اميرالمؤمنين علی(علیهالسلام) میدانست. جنگ شناختی یعنی همین که در بحبوحه جنگ صفین، این قدر فضای ذهنی و ادراکی بر علیه امام علی (علیهالسلام) تنگ شده بود که برخی مانند ربیع بن خثیم که جزو زُهّاد ثَمانیه یا هشت زاهد معروف قرن اول بود در حقانیت طرفین شک کرده بودند.
🔸اینهایی که در جنگ صفین و در نزاع معاویه و امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) آمدند و گفتند: «انّا قد شککنا فی هذا القتال» ما در جنگ شک کردیم اینها انسانهای کمی نبودند، همگی قراء قرآن و از صحابی عبدالله بن مسعود بودند.
🔹جنگ شناختی مانند آتش افتادن به جنگل است تر و خشک نمیکند؛ از ربیع بن خثیم تا آن جوانک غسانی را اسیر خود میکند. کسی که بر فرق علی (علیهالسلام) ضربه میزند علی را میشناخت، مقامش را میشناخت و حتی در برخی روایات تاریخی تنها کسی بود که سه بار دستان امام را گرفته و با ایشان بیعت کرده بود. اما یکی از عواملی که باعث میشود اشقی الاشقیاء شود فریفته شدن در همین وسوسههای شناختی و ادراکی است.
🔸معاویه مرد؛ اما داستان فریفتنها و فریفتهشدنها باقی است. امروز معاویهها تکثیر شدهاند یکی از آنتنهای ملکه و آلسعود بیرون میزند یکی از لابهلای توئیتر و اینستاگرام. فرق نمیکند ممکن است معمم باشد و چند روزی لُمعه دمشقیه و یا مکاسب خوانده باشد و یا مُکَلّایی از دل مکاتب فلسفی و سیاسی و یا شاید بازیکنی که به غیر از دریبل زدن چیزی در وجودش نمیتوان یافت.
🔹امروز هم مانند هماورد صفین آنچه نیاز است اول #شناخت_عرصه است. اول باید شناخت که #حق کجاست و باطل کیست؟ چرا که اولین توصیه حضرت امیر این بود که فرمود: «ان الحق و الباطل لا یعرفان باقدار الرجال، اعرف الحق تعرف اهله، و اعرف الباطل تعرف اهله»؛ حق با شخصیتها شناخته نمیشود؛ حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی و باطل را بشناس تا اهل باطل را بشناسی.
🔸گام دوم عمار شدن و جهاد تبیین است؛ آنچه شمشیر مالک را تیز میکرد زبان بران عمار یاسر بود و شمشیرش آنگاه کند شد که جنگ شناختی تاثیرش را گذاشت و علی(علیهالسلام) دستور به برگشت داد.
✍🏻یعقوب ربیعی
..، 💠🍃🌸🐇🍃🌸🍃💠،،
# شهیدانه
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت یازدهم : قهرمان
✔️راوی : حسين الله كرم
🔸مسابقات قهرماني 74 کيلو باشگاهها بود. #ابراهيم همه حريفان را يکي پس از ديگري شكست داد و به نيمه نهائي رسيد. آن سال ابراهيم خيلي خوب #تمرين کرده بود. اکثر حريفها را با #اقتدار شکست داد.
🔸اگر اين مسابقه را ميزد حتماً در #فينال #قهرمان ميشد. اما در نيمه نهائي خيلي بد کشتي گرفت. بالاخره با يک امتياز بازي را واگذار كرد!
آن سال ابراهيم مقام سوم را کسب کرد. اما سالها بعد، همان پسري که حريف نيمه نهائي ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند. آن آقا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف ميکرد. همه ما هم گوش ميکرديم.
🔸تا اينکه رسيد به ماجراي آشنائي خودش با ابراهيم و گفت: آشنائي ما بر ميگردد به نيمه نهائي کشتي باشگاهها در وزن 74 کيلو، قرار بود من با ابراهيم #کشتي بگيرم.اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض ميکرد!
آخر هم نگذاشت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم: اگه ميشه قضيه کشتي خودتان را تعريف کنيد. او هم نگاهي به من کرد. نَفَس عميقي کشيد و گفت:
🔸آن سال من در نيمه نهائي حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديداً #آسيب ديد.به ابراهيم که تا آن موقع نميشناختمش گفتم: رفيق، پاي من آسيب ديده هواي ما رو داشته باش. ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چَشم. بازيهاي او را ديده بودم. توي كشتي #استاد بود. با اينکه شگرد ابراهيم فنهایي بود که روي پا ميزد. اما اصلاً به پاي من نزديک نشد! ولي من، در کمال نامردي يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزي به #فينال رفتم.
ابراهيم با اينکه راحت ميتونست من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولي اين کار رو نکرد.
🔸بعد ادامه داد: البته فكر ميكنم او از قصد كاري كرد كه من #برنده بشم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرماني براي او تعريف ديگه اي داشت.ولي من خوشحال بودم. خوشحالي من بيشتر از اين بود که حريف فينال،
بچه محل خودمون بود. فکر ميکردم همه، مرام و #معرفت داش ابرام رو دارن.
🔸اما توي فينال با اينکه قبل از مسابقه به دوستم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقاً با اولين حرکت همان پاي آسيب ديده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه شدم. آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم #حق ابراهيم قهرماني بود. از آن روز تا حالا با او رفيقم. چيزهاي عجيبي هم از او ديد هام. #خدا را هم شکر ميکنم که چنين رفيقي نصيبم کرده.
🔸صحبتهايش که تمام شد خداحافظي کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبتهايش فکر ميکردم. يادم افتاد در مقر #سپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله اي نوشته شده بود. در مورد ابراهيم نوشته بودند:
«ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي »
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉