eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
9 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
ای قرار قلبهای بی‌قرار اهل بیت  ای طلوع صبح، در شبهای تار اهل‌بیت  میدمد صبحی که باشد صبح آغاز ظهور  می‌رسد روزی به پایان انتظار اهل‌بیت  قرنها فریاد «اللهم عجّل لظهّور»  بوده در این غیبت کبری شعار اهل‌بیت  ای به دستت ذوالفقار عدل، تا کی می‌کنی  اشک چشم نازنینت را نثار اهل‌بیت؟  سیدی، دست یداللهـی بر آر از آستین  تا به دست آید دوباره اقتدار اهل‌بیت  سیزده معصوم را کشتند از راه جفا  یوسف زهرا تویی دار و ندار اهل‌بیت  تا قیامت لشگر پاییز را نابود کن  با ظهورت می‌شود عالم بهار اهل‌بیت  قرنها در سینه ی ما شعله ی فریاد توست  عالمی در انتظار تیغ عدل و داد توست : درمان درد ما بخدا در توست تنها مراد ما همه فیض حضور توست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
دلـم هوای تو کرده، هوای آمدنت صدای پای تو آید، صدای آمدنت بهار با تو بیاید به خانه‌ی دل ما سری به خانه‌ی ما زن، صفای آمدنت هنوز مانده به یادم که مادرم می‌خواند زمان کودکی‌ام قصه‌های آمدنت حساب کردم و دیدم که با حساب خودم تمام عمر نشستم به پای آمدنت چقدر وعده‌ی وصل تو را به دل بدهم؟ چقدر جمعه بخوانم دعای آمدنت؟ نیامدی و دلم را شکستی ای مولا چه نذرها که نکردم برای آمدنت : بیا که نای زمان بی تو به غیر ناله یا صاحب الزمانش نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
بدون ترک گنه انتظار بی معناست امید دیدن روی نگار بی معناست تمام زنده دلی ها ز اشک نیمه شب است بدون فیض سحر درک یار بی معناست دگـر به دوری آقا نموده ایم عادت وگرنه بر دل مجنون قرار بی معناست خزان عمر رسید و بهار ما نرسید بدون تو گل نرگس  بهار بی معناست بهای زندگی ما رضایت یار است وگرنه گردش لیل و نهار بی معناست برای مستی دل می کشیم ناز تو را میان میکده داد و هوار بی معناست پیاله ام شده خالی ولی یقین دارم گلایه در حرم سفره دار بی معناست سلام بر شهدایی که بی نشان  رفتند برای عاشق زهرا مزار بی معناست بیا و خرج زیارت به ما بده آقا برات دیدن کـرب و بلا بده آقا : ❤️ می آید آن صباح که با یار سر کنیم یک جمعه صبح زود، عیان می شود فرج سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
در این زمانه که عادی شده است نامردی همیشه از سر رحمت مرا دعا کردی شبانه روز مرا بین معصیت دیدی دلت شکست، به رویم ولی نیاوردی سرم نرفته به زیر علامت احدی که بر سرم، همه ی عمر سایه گستردی حرام باد به من دلخوشی این دنیا غریب ماندی و دنبال یار می گردی مرا مریضِ بدون علاجِ عشقت کن تباه گشته ام از دست درد بی دردی نگو که از قلم افتادم اربعین، امسال قسم به فاطمه اشک مرا در آوردی فقط تو گریه کن زینبی و با گریه... دل مرا به بکا بر عقیله پروردی صدای گریه ی زینب هنوز می آید میان خنده ی اوباش مست و ولگردی کجاست ساقی لشگر، کجاست ماه حرم عقیله مانده بدون کفیل و همدردی : بی خود دلم خوش است به اشعار انتظار این حرفها برای من نمی شود💔 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
بی تو هر جا میروم احساس غربت می کنم راه بر جایی ندارد هر چه همت می کنم بی تـو آرام و قـراری نیست در دنیای ما دور مانده از خوشی با هر که صحبت می کنم نامه ی اعمـال من حـال تو را بد می کند جمعه ها بدجور احساس خجالت می کند غیر تو هر کس رفیقم شد نزد چنگی به دل بعد از این تا زنده ام با تو رفاقت می کنم روز و شب فکر همه هستم ولی فکر تو نه حال هر کس جز تو را آقا رعایت می کنم من که باری بر نمیدارم ز روی شانه ات با چه رویـی بر تو اظهـار ارادت می کنم : ای دیدنت بهانه‌ترین خواهش دلم فکری بکن برای من و آتش دلم دست ادب به سینه‌ی بی‌تاب میزنم صبحت بخیر حضرت آرامش دلم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
بی تو چقدر غصه به عالم اضافه شد باران گرفت و بر دل من غم اضافه شد بالا گرفت دردم و بر زخم انتظار با دست مهربان تو مرهم اضافه شد میخواستم به یاد تو باشم شبانه روز اما بر اضطرارِ دلـم کم اضافه شد لعنت به نفْس ِ شعله وری که تمام عمر هم بست دست و بال مرا، هم اضافه شد اصلا برای گریه ی بر داغ دیدنت بر چشم ِ کعبه، چشمه ی زمزم اضافه شد با دست کردگار به خیلِ زنان اگر یک زن به نام ِ حضرت مریم اضافه شد تنها بهانه بود که عیسی بیاورد اینگونه در سپاه تو آدم اضافه شد ذکر «بنفسي أنت» به روی لبم نشست در قلب من هوای تو هردم اضافه شد این هفته هم به جمعه رسید و نیامدی بر غیبتت دوباره گمانم اضافه شد : ترسم که شعر مزار من این شود: او هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
میایی و غم ما را جواب خواهی کرد دعای چشم مرا مستجاب خواهی کرد بیا و دست جهان را بگیر با لبخند که با تبسم خود انقلاب خواهی کرد طلوع کن بتکان از هوای ما شب را بتاب بر دل دنیا، ثواب خواهی کرد شنیده‌ام به شما تکیه میدهد کعبه و آسمان و زمین را خطاب خواهی کرد تو آفتابی و همراه عده‌ای مهتاب اساس ظلمت شب را خراب خواهی کرد محرم است بیا و دو قطره روضه بخوان که سنگ را به دو خط روضه آب خواهی کرد هوای روضه‌ی احلی من العسل داریم بخوان که قلب زمان را کباب خواهی کرد زمان اگر برود تا کنار پیکر او برای یاری قاسم شتاب خواهی کرد : حُبّ عاقبتم را به خِیر کرد خِیرَش تویی، اگر که بیایی، امام من سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش سلام کرد به جدّش، سلامی از سر صدق سلام آن‌ که کند جان فدای جانانش سلام کرد بر آن گونه‌های خاک‌آلود بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش سلام کرد بر آن بوسه‌گاه نورانی سلام آن‌ که کند جان خویش قربانش سلام آن‌ که دلش زخمیِ مصیبت‌هاست سلام آن‌ که اگر بود کـربلا، جانش میان طف، سپر نیزه و سنان می‌کرد و می‌سپرد به شمشیرها گریبانش... سلام آن‌ که اگر نینوا حضور نداشت علی‌الدوام شده ناله ی فراوانش سلام آن‌ که سرازیر می‌شود هر روز به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش : هنوز خون گلوی حسین می جوشد😭 به حُرمت دَم جدّت، بیا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟ یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟ در پی" راه بلد" در دل صحرا ماندم حل این مشکل امروز به دست فرداست چند سالیست که در حسرت فردا ماندم در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود چقدر منتظر ماندم؟ من به دنبال تو اما تو کنارم هستی آه، من با لب تشنه، لب دریا ماندم چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟ غلط است من آلوده در این غیبت کبری ماندم نوکری رو سیه ام، جای تعجب دارد با تمام بدی ام باز هم  "آقا" ماندم یا بگویید: بیا، یا که بگویید: برو خسته ام بس که در این شاید و اما ماندم پسر فاطمه، نگذار که ناکام شوم جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم ، پای پیاده، چه قدر می چسبد من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم : شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است ای شرح اضطراب دلم، جمعه شد بیا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
يک عمر، انتظار، مرا پير کرده است دنيا مرا دوباره زمين گير کرده است شب در سکوت مبهم خود آفتاب را در چشم کور صاعقه زنجير کرده است از ابرهای تيره بپرسيد اين سؤال: خورشيد اين قبيله چرا دير کرده است؟ هر وقت از زمانه تو را کرده ام طلب در پاسخم اشاره به تقدير کرده است آيينه ای شکسته به همراه بادها نام تو را شنيده و تکثير کرده است برگرد ای حماسه ی جاويد روزگار حال خوشم بدون تو تغيير کرده است اين جمعه کاش بشنوم از سوی آسمان "شاعر! دعای عهد تو تأثير کرده است" : عیب از ماست که هر صبح نمی‌بینیمت چشم بیمار شده تار شدن هم دارد...😔 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير معطر بنام ~
دو دیده از غم نادیدن تو دریا بود تویی که ماه رخت مقتدای شبها بود کجا قدم زده بودی کجا گذر کردی که دیدن مـه رویت مرا تمنا بود میان سلسله ی عاشقانتان دیدم پر از تبار زلیخـا و قـوم لیلا بود به سردی شب چله دل سیاه مرا فقط شراره ی عشق رخ تو گرما بود به صبح سرد زمستان دل بهاری تو همیشه دل به خیالت پر از تماشا بود شبی که با تو نشستم به کنج خلوت خویش به از هزار نشستن به شام یلدا بود خدا کند که بگویی به صبح روز جزا که این غلام سیه رو، بود : بین‌این‌آشفتگی‌هابیشترحس‌میکنیم جای‌خالی‌کسی‌رادرجهان‌این‌روزها..💔 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست اصلا برای آمدنش بی‌قرار نیست گیرم رسید روز وصالش چه فایده؟ وقتی که دل به شوق وصالش دچار نیست روزی هـزار بار دلـش را شکسته‎ام اینگونه‌ زیستن ادب نیست همسایه‎ای گرسنه و اهل محله خواب یعنی در این محله کسی سفره‎دار نیست آخر چقدر در پی دنیا دویده‎ایم باور کنید حرص‌زدن افتخار نیست امروز اگر که توبه نکردم چه می‎کنم فردا که زیر خاک مرا اختیار نیست؟ ای دل به هوش باش ببین چرخ روزگار خالی ز لطف و رحمت پروردگار نیست باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد گریه برای عاشق دلـداده عـار نیست : روز وصلت باید از شرم‌ آب‌ گردیدن‌ که‌ما در فراقت زندگی‌ کردیم‌ و جانی‌ داشتیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام