می نشینم گوشه ای و آهِ حسرت میکشم
گوشه چشمی از تو را عمریست منّت میکشم
از ازل «قالوا بلی» گفتم برای دیدنت
سالها بر دوش خود بارِ امانت میکشم
مهزیارت بی تو شد آواره، امّا بی تو من
این نفسهایِ کذایی را چه راحت میکشم
خوشبحالِ عاشقی که گفت با عجزونیاز
ناز چشمان تو را محض عبادت میکشم
عهد بستم با تو امّا نَفْس عهدم را شکست
اینچنین در وادیِ عصیان اسارت میکشم
تا که آقا سر به زانوی تو روزی جان دهم
روزوشب بر لوح دل نقش شهادت میکشم
در خیالاتم تجسّم میکنم رویِ تو را
رنجِ بسیاری از این طرزِ زیارت میکشم
باز هم یکسالِ دیگر باعثِ زحمت شدم
نیمه ی شعبان که میآید خجالت میکشم
#نــوكــر_نـوشـت:
#مهدی_جان
سحر نیمه شعبان و من و اشک و فراق
همگی منتظر روز ظهورت هستیم
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ولادت حضرت ولی عصر امام مهدی علیه السلام بر تمامی منتظران حضرتش مبارڪباد🌺
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مرتضی_رجبی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
بنویسید که اینگونه شده سرگشته
یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالتزده مضطر گشته
نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش
دیدهی لشگر کوفه به خدا، تر گشته
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد؟
رفتنی بود دگر غنچهی پرپر گشته
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خندهی لشگر گشته
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته
آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته
آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد
حرمله از همه انگار که بهتر گشته
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حـسین_جـان💔
مادرم هست کنیزُ و پدرم نوکـر تو
خانه زادم که شدم عبدِ #علی_اصغر تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مرتضی_رجبی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم